آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی، که مدت نیم قرن حضوری نمایان در عرصه ادب فرانسه داشت و تأثیر شگفت آور نوشتههایش در سال های پس از جنگ جهانی بر اکثر مخاطبان و به ویژه بر نسل جوان انکارناپذیر است. آندره ژید از بزرگ ترین نویسندگان فرانسوی قرن بیستم و برنده جایزه ادبی نوبل […]
آندره ژید نویسنده نامدار فرانسوی، که مدت نیم قرن حضوری نمایان در عرصه ادب فرانسه داشت و تأثیر شگفت آور نوشتههایش در سال های پس از جنگ جهانی بر اکثر مخاطبان و به ویژه بر نسل جوان انکارناپذیر است.
آندره ژید از بزرگ ترین نویسندگان فرانسوی قرن بیستم و برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۱۹۴۷ در سال ۱۸۶۹ در پاریس متولد شد. او در آثار خود با «خدایان آسمانی و زمینی» در افتاد و اخلاق شکگرای خود را به جای هنجارهای اخلاقی مسلط نشاند. آندره ژید در سراسر جهان بیشتر با کتاب شاعرانهی «مائدههای زمینی» شناخته شده است. در این اثر نویسندهی جوان به مخاطب خیالی خود اندرز میدهد که خود را از بند همه اندیشهها و پیشداوریهای ذهنی و تمام ارزشهای اخلاقی رها کند و تنها از احساسات درونی و عواطف شخصی خود فرمان بگیرد، زیرا این تنها راه دستیابی به حقیقت است. میتوان گفت که ژید تا پایان زندگی دشوار و پربارش به این رویکرد رمانتیک وفادار ماند.
احساس که برخاسته از جان و روان فردی است با اندیشه که دریچهی ذهن به سوی دنیاست تعارض دارد و فرآورد این ستیز در وجدان شخصی شکل میگیرد که برترین تجلی آن اخلاق فردی است. این اخلاق از نظر ژید با هنجارها و سنتهای رایج اجتماعی که اخلاقیات مسلط را میسازند، در ستیز است. برای آندره ژید یگانه مرجع شایسته برای داوری درباره مناسبات انسانی، همین وجدان یا اخلاق فردی است، و نه اخلاق اجتماعی (یا مذهب مختار) که زاییدهی شرایط خاص و قراردادهای اجتماعی است.
صداقت در برابر تعهد
ژید تعهد یا مسئولیت اجتماعی را در پرتو همین دوگانگی درمییابد. او تعهد را بیش از مقتضیات بیرونی آن در ترازوی اخلاق فردی خود میسنجد. از این رو در مورد ژید کلماتی مانند صمیمیت یا صداقت، از التزام و تعهد گویاتر است.
ژید هیچ مرجع معنوی یا حتی «الهه الهام» را به رسمیت نمیشناسد. احساس فردی غریزی (و چنانکه خود گفته است) «حس حیوانی» خود را بر تمام آیینها و ارزشها برتر میشمارد. او در برابر هنجارهای اخلاقی و آموزههای دینی نه تنها سر فرود نمیآورد، بلکه با نفرت آنها را طرد میکند، زیرا آنها را زنجیری بر فردیت خویش میبیند. فردگرایی ژید آیینی خودپسندانه و کامجویانه نیست، بلکه حربه اصلی او در پیکار با زشتیها و پلیدیهاست. اخلاق شخصی ژید داوری بیرحم و سختگیر است که تنها از حقیقت فرمان میبرد.
آزادگی در زندگی و آزادی در آفرینش
تجارب گوناگون ژید در سبکها و اسلوبهای هنری گوناگون، بیگمان حاصل رهایی اندیشه و احساس اوست. در کارنامهی پربار او، در قالبهای متنوع داستان و شعر و نثر شاعرانه و نمایشنامه، میتوان رگههای رمانتیسم، سمبولیسم، سوررئالیسم و رئالیسم را کنار هم دید. ژید از آغاز فعالیت ادبی خود با انتشار آثاری مانند «اخلاقستیز» و «دخمههای واتیکان» نگرانی و خشم متولیان «اخلاق و عفت عمومی» را برانگیخت. در پاسخ به دشنامهای سنتگرایان در سال ۱۹۲۴ کتاب کوریدون را (که سالها پیش نوشته و در نسخههای معدود پخش کرده بود) منتشر کرد. ژید در این اثر که حدیث نفسی برخاسته از زندگی خود اوست، گزارشی مشروح و جسورانه از همجنسگرایی ارائه داده است.
کمونیسم، رؤیای زیبا
ژید در سال های ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۶ به کمونیسم دل بست و به عضویت حزب کمونیست فرانسه در آمد. این اقدام ژید، اعتبار فراوانی برای حزب به همراه آورد. روشنفکران فرانسوی با دفاع از اتحاد شوروی (سابق) که در خطر حمله فاشیسم به سر میبرد، در بیرون کشیدن «نخستین کشور پرولتاریای جهان» از انزوای سیاسی نقش تاریخی مهمی ایفا کردند.
ژید در جامعه سوسیالیستی شکوفایی آرزوهای خود را میدید که میتوانست به «محدودیتهای اجتماعی و سازشهای فردی» پایان دهد و با استقرار برابری «سعادت فردی» را قوام بخشد. ژید در سال ۱۹۳۱ در ستایش از دستاوردهای اتحاد شوروی چنین نوشت: «دلم میخواهد آنقدر زنده بمانم تا شکوفایی این حرکت پرشکوه را ببینم. پیروزی این جنبش را از صمیم قلب آرزو میکنم و آمادهام هر کاری به خاطر آن انجام دهم. میخواهم ببینم که یک دولت بدون دین، یک جامعه بدون خانواده تا کجا اوج میگیرد. دین و خانواده دو آفت بزرگ بشریت هستند».
شکست آرمانها
ژید در تابستان ۱۹۳۶ به دعوت «اتحادیه نویسندگان اتحاد شوروی» به خطه «انقلاب اکتبر» سفر کرد و شش هفته با کنجکاوی به هر گوشهای سر کشید، و حتی از جریان «محاکمههای فرمایشی» که جلادان استالین علیه ناراضیان به راه انداخته بودند، سر در آورد. ژید پس از بازگشت به فرانسه مشاهدات خود را با انتقاداتی ملایم در کتاب «بازگشت از شوروی» منتشر کرد. این کتاب سیل فحش و ناسزای مطبوعات چپ را به سوی او سرازیر کرد. در پاسخ به آنها بود که ژید کتاب دیگری منتشر کرد به نام «تنقیح بازگشت از شوروی». در این کتاب انتقادات او اساسیتر و لحن او تندتر بود.
ژید در پس تمام کاستیها و نابسامانیها «کمونیسم روسی» با ژرفبینی شکلگیری یک نظام خودکامه را میبیند. او به روشنی نشان میدهد که رؤیاهای پرشکوه انقلاب اکتبر به مشتی دروغ وقیحانه بدل شده است. از نظر ژید پلیدترین جنبه نظام شوروی، همگنسازی و یکسانگردانی افراد جامعه بود. ترور فردیت و حذف افراد «ناجور و متفاوت» نمیتوانست از دید ژید که به ویژه در اینجا شامه تیزی داشت، پنهان بماند.
آندرهژید در ۱۹ فوریه ۱۹۵۱ در ۸۱ سالگی درگذشت.