از خیانت و انتقام تا گروه درمانی و آشپزی
از خیانت و انتقام تا گروه درمانی و آشپزی

  انتشارات کراسه با انتشار کتاب «زندگی خصوصی یک سرآشپز» نوشته نورا افرون و ترجمه مهسا ملک‌مرزبان آغاز به کار کرد. رمان «زندگی خصوصیِ یک سرآشپز» نوشته نورا افرون و ترجمه مهسا ملک‌مرزبان با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۶۲ صفحه و بهای ۷۶ هزار تومان توسط انتشارات کراسه منتشر شد. در معرفی این رمان آمده است: […]

 

انتشارات کراسه با انتشار کتاب «زندگی خصوصی یک سرآشپز» نوشته نورا افرون و ترجمه مهسا ملک‌مرزبان آغاز به کار کرد. رمان «زندگی خصوصیِ یک سرآشپز» نوشته نورا افرون و ترجمه مهسا ملک‌مرزبان با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۶۲ صفحه و بهای ۷۶ هزار تومان توسط انتشارات کراسه منتشر شد. در معرفی این رمان آمده است: «شما یک رمان خوشمزه دست گرفته‌اید. رمانی به قدر پوره سیب زمینی روح‌نواز و لطیف و به قدر پیتزای سیر و استیک راضی‌کننده و دلچسب. مگر می‌شود داستان طلاق این‌قدر سرگرم‌کننده و خنده‌دار باشد و در آن از خیانت و انتقام گرفته تا گروه‌درمانی و آشپزی هم حرف زده شود؟ این کتاب پر است از اتفاقات غیرمنتظره و اجتناب‌ناپذیر که منجر به تلخ‌ترین اتفاق زندگی نویسنده شده است.
ویژگی این رمان جدای از زنانه بودنش در این است که مانند بسیاری دیگر از نوشته‌های افرون، اقتباس سینمایی از آن تهیه و منتشر شده است و این رمان در نسخه سینمایی خود با بازی جک نیکلسون ومریل استریپ داستانش را به مخاطبش عرضه می‌کند.
راشل سامستات نویسنده و مجری کتاب‌ها و برنامه‌های تلویزیونی آشپزی، هفت‌ماهه باردار است که می‌فهمد همسرش عاشق شده، آن هم عاشق زنی گردن دراز با دماغ عقابی و به لاغری نی قلیان. خبر خوب اینکه در این کتاب از غذاهای متنوعی نام برده شده که همگی به صورت پانویس ذکر و شیوه پخت آنها توضیح داده شده تا بتوانید در مواقع لزوم از آنها کمک بگیرید!»
«زندگی خصوصی یک سرآشپز» یک داستان واقعی است. زندگینامه خودنوشت نورا افرون، که آن را براساس ازدواج خود با همسر دومش کارل برنشتاین و جدایی از او نگاشته است. بخش زیادی از داستان، حوادث، شخصیت‌ها و رویدادها واقعی بوده و به روابط خصوصی برنشتاین با مارگرت جی، دختر جیمز کالاهان، نخست‌وزیر سابق بریتانیا برمی‌گردد. شاید همین موضوع نیز از دلایل استقبال خوانندگان از این کتاب باشد.
در ۱۹۸۶ یعنی سه سال پس از انتشار کتاب، مایک نیکولز کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی، با اقتباس از آن فیلمی با بازی مریل استریپ و جک نیکلسون ساخت. نام اصلی رمان و فیلمی که بر اساس آن ساخته شده «سوز دل» است.
نورا افرون فعالیت خود را با روزنامه نیویورک پست شروع کرد. او بیشتر به دلیل فیلم کمدی رمانتیک خود شناخته می‌شود. نورا افرون بیشتر برای فیلمنامه فیلم‌های کمدی رومانتیکی چون «وقتی هری سالی را دید» و «بی‌خواب در سیاتل» مشهور است و در کتاب «از گردنم بدم می‌آید» که یک زندگی‌نامه خودنوشت است، نگاهی توأم با طنز به پدیده زن بودن به ویژه در دوران سالخوردگی ارائه می‌دهد. در سراسر این کتاب، داستان‌ها و حکایت‌های خنده‌داری هست که زنان در هر سنی می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. این کتاب در سال ۱۳۹۴ توسط کیهان بهمنی ترجمه و توسط نشر آموت منتشر شد.
نورا افرون برای روزنامه‌ها و مجلات نیز می‌نوشت. او چندین کتاب نیز نوشته است که یکی از آنها به نام Heartburn درباره ازدواجش با کارل برنشتاین، روزنامه‌نگار روزنامه واشینگتن پست است که تحقیقاتش درباره رسوایی واترگیت به سقوط ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهوری آمریکا کمک کرد.
ازدواج نورا افرون با برنشتاین هنگامی که او با مارگارت جی، همسر سفیر وقت بریتانیا در آمریکا روابط عاطفی برقرار کرد، پایان یافت. مارگارت جی، دختر جیمز کالاهان، نخست وزیر سابق بریتانیا بود. آخرین فیلم او جولی و جولیا بود. نورا افرون در سن ۷۱ سالگی به دلیل عوارض لوسمی حاد در نیویورک درگذشت.
او سه بار برای نگارش فیلمنامه‌های «سیلک‌وود»، «بی‌خواب در سیاتل» و «وقتی هری سالی را دید…» نامزد دریافت جایزه اسکار شد، اما هیچگاه این جایزه را دریافت نکرد. او موفق به دریافت جایزه بفتا برای فیلم «وقتی هری سالی را دید…» به عنوان بهترین فیلم‌نامه شد.
افرون بیش‌تر به خاطر کمدی‌های عاشقانه شهرت داشت و سه بار نامزد اسکار نویسندگی (فیلمنامه‌ی اریژینال) برای سیلکوود، وقتی هری با سالی آشنا شد و بی‌خواب در سیاتل شده بود و برای دومی جایزه‌ی بفتا را گرفت و گاهی با خواهرش دلیا افرون در نگارش فیلم‌نامه همکاری می‌کرد. در ۱۹ مه ۱۹۴۱ در نیویورک به دنیا آمد. بزرگ‌ترین از چهار دختر خانواده‌اش بود و در بورلی هیلز بزرگ شد. والدینش هنری (۱۹۹۲-۱۹۱۱) و فوبه افرون (۱۹۷۱-۱۹۱۴) متولد نیویورک و هر دو فیلمنامه‌نویس‌های سرشناسی بودند.
خواهرانش دلیا و امی حرفه‌ی والدین‌شان را انتخاب کردند و دیگری هالی افرون، روزنامه‌نگار، منتقد کتاب و نویسنده‌ی داستان‌های جنایی است. افرون در ۱۹۶۲ از کالج ولزلی فارغ‌التحصیل شد و مدت کوتاهی به عنوان کارورز در دوران کندی در کاخ سفید کار کرد. در نشریه‌ی «نیویورک پست» به عنوان خبرنگار استخدام شد و پنج سال در آنجا به کارش ادامه داد و نویسنده‌ی موفقی شد و ستونی را درباره‌ی مسائل زنان به او واگذار کردند. در میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۷۰ با کارل برنستین خبرنگاری که در ماجرای واترگیت به شهرت رسید ازدواج کرد.
به درخواست همسرش در بازنویسی فیلم‌نامه‌ی همه‌ی مردان رییس‌جمهور نوشته‌ی ویلیام گلدبرگ کمک کرد. گرچه در پایان این فیلم‌نامه مورد استفاده قرار نگرفت، اما موجب شد پیشنهاد نگارش فیلم‌نامه‌ی فیلمی تلویزیونی به او داده شود. سال ۱۹۷۶ در حالی که پسر خردسالی داشت و باردار هم بود به رابطه‌ی همسر با دوست مشترک‌شان پی برد و از او جدا شد. این ماجرا الهام‌بخش او در نگارش داستان «دلسوخته» در ۱۹۸۳ بود که سه سال بعد با بازیگری رابرت دنیرو و مریل استریپ به فیلم برگردانده شد. افرون کارگردانی را با این زندگی من است (۱۹۹۲) بر اساس فیلم‌نامه‌ا‌ی که با خواهرش دلیا نوشته بود آغاز کرد.
بعد بی‌خواب در سیاتل (۱۹۹۳) را با بازی تام هنکس و مگ رایان در باره‌ی دو دل‌داده‌ای ساخت که بیش‌تر زمان فیلم را دور از یکدیگر بودند. این اثر الهامگ‌رفته از ماجرای به‌یادماندنی (۱۹۵۷، لئو مک‌کاری) با بازی کری گرانت و دبورا کار است. افرون چندان پرکار نبود و در دهه‌ی اخیر فقط سه فیلم ساخت. آخرین اثرش جولی و جولیا (۲۰۰۹) با بازی مریل استریپ است. در سال ۲۰۰۶ تشخیص داده شد که به سرطان خون مبتلاست، اما مرگ او به دلیل ذات‌الریه در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲ رخ داد. نورا افرون در آخرین کتابش «من هیچ چیز را به یاد نمی‌آورم» شواهدی دال بر بیماری‌اش، هم‌چنین واکنش‌های زیادی نسبت به مرگ را بازتاب داده است. بسیاری از شخصیت‌های سینمایی نظیر مریل استریپ، مگ رایان، تام هنکس و ران هاوارد، او را شخصیتی درخشان، گرم و شوخ‌طبع توصیف کرده بودند.
فیلم‌ها: این زندگی من است (۱۹۹۲)، بی‌خواب در سیاتل، آجیل مخلوط (۱۹۹۴)، مایکل (۱۹۹۶)، نامه داری (۱۹۹۸)، عددهای خوش‌شانسی (۲۰۰۰)، افسون‌شده (۲۰۰۵)، جولی و جولیا (۲۰۰۹).