به گزارش روزنامه جمله به نقل از خبرگزاری مهر، محمدعلی نویدی نویسنده و پژوهشگر بهمناسبت سیامین هفته کتاب و کتابخوانی جمهوری اسلامی ایران، یادداشتی درباره کتاب و کتابخوانی نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است. در ادامه مشروح اینیادداشت را میخوانیم: کتاب و کتابخوانی چه نسبتی با انگیزه های انسانی و اندیشیدن های آدمی […]
به گزارش روزنامه جمله به نقل از خبرگزاری مهر، محمدعلی نویدی نویسنده و پژوهشگر بهمناسبت سیامین هفته کتاب و کتابخوانی جمهوری اسلامی ایران، یادداشتی درباره کتاب
و کتابخوانی نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر
قرار گرفته است.
در ادامه مشروح اینیادداشت را میخوانیم:
کتاب و کتابخوانی چه نسبتی با انگیزه های انسانی و اندیشیدن های آدمی دارد؟
کوتاهی عمر انسان و کوچکی پیمانه زمانی زندگانی وی سبب شده است تا بشر از فهم آغاز و انجام امور و از درک سیر تحول و تطور پدیده ها و رخدادها طبیعت و واقعیت زندگی خود، در دوره حیات واقعی و زنده خویش، تقریباً بی خبر و غافل بماند و این درک و اندیشه را به آینده و آیندگان و تاریخ و تجربه احاله کند و بگذرد و برود. اگر دقیق باشیم، بسیاری از انگیزههای بشری مثل آگاهی عقلانی و آرامش اثربخش، عدالت اجتماعی، زندگی بسامان و حیات مطلوب و آزادی و امکان رشد و بالندگی اصیل و نظایر آن، با این مطلب، یعنی کوتاهی عمر و کوچکی و کاستی ظرفیت پیمانه زندگی او ارتباط دارد و به همین دلیل ناقص و عقیم می ماند.
از جانب دیگر، پیشرفت و پیشتازی شگرف تکنولوژی و فناوری های دیجیتالی و اینترنتی و تکنولوژی های نو و بیو، و بدین سان، ظهور امکان ارتباطات و تعاملات جدید در بستر فضای مجازی، و نیز، تولید و توزیع و اشتراک گذاری معلومات و داده های فراوان و گوناگون که اغلب با وضعیت متون و مطالب گذشته فرق ها و فاصله ها دارند و از خصلت سطحی بودن، کم عمق، تکثر، تنوع و البته سرعت و از ویژگی سرگرم کنندگی برخوردار اند، موجب شده سطح و میزان «اندیشیدن» پایین بیایید و بهویژه «اندیشیدن اثربخش» در بین آدمیان کاهش یابد. یعنی، کار و مشغله و مسؤولیت سختکوشی و سختخوانی جای خود را به سهل کوشی و سرچ خوانی داده است. شاید، این خصلت و ویژگی زمانه ما و نسل اینترنت و قرن بیست و یکم باشد که هنگامه فشردگی زمانی و مکانی است. لیکن، در این جامعه و جهان چیزی جای اندیشیدن و کوشیدن فایده مند و اثربخش
را پر نمی کند.
اما، هرچی باشد، انگیزه ها و اندیشیدنها با کتاب و کتابخوانی ارتباط وثیق و رابطه عمیق دارد. انگیزه ما از کتاب و کتابخوانی چیست؟ چرا بطور مشخص کتابهای رمان و داستان پرطرفدار هستند؟ چرا کتابهای آشپزی و عکاسی مورد اقبال می باشند؟ چرا آثار ترجمه شده مورد استقبال است؟ چرا ناشران به چاپ و نشر آثار ترجمه بیش از تألیف و تولید اهمیت و بها میدهند؟ چرا بیشتر جوانان و علاقهمندان به کتاب بیشتر رمان می خوانند تا کتاب حکمت و هنر اندیشه ورزی؟
کتابخوان هوشمند و دور اندیش و عاقبت فهم، لاجرم و حتماً از خود سؤال می کند: از خواندن کتاب و مطالعه و صرف عمر کوتاه و نقد خود چه منظوری دارد و چه فایده و خیری نصیب او می شود؟ خیلی از کسانی که درس و مشق و تحقیق و تحصیل و پژوهش و بررسی تخصصی علمی را رها کردند و دنبال مشاغل پولزا و پردرآمد و حتی دلالی رفتند، الان بظاهر موفق تر از اهل کتاب و کتابخوانی هستند. لحظهای درنگ و تأمل کنیم! و به گذر عمر بیاندیشیم! کتاب به ما چه می دهد؟ و کتابخوانی ما را به کجا می برد؟ آیا هر کتابی ارزش و اهمیت خواندن دارد؟ بیاندیشیم کدام کتاب ها را بخوانیم؟ صدای عقل را بشنویم.
کتابخوانی اگر ما را با انسانیت و آدمیت خودمان بیشتر آشنا و مأنوس میکند، هیچچیز جای آن را پر نمی کند. کتاب اگر ما را به اندیشیدن و شناختن و کوشیدن «تفکراثربخش» و فهم بهتر از جهان زندگی و کیفیت زندگانی سوق میدهد، چیزی جای آن را نمیگیرد. خواندن کتاب اگر برای ما زندگی و عشق و آرامش می آورد، با چیزی قابل مبادله و معاوضه نیست.
کتابخوانی، اگر از سر سوداگری صرف و سرگرمی محض نباشد و از دل سپردگی و اشتیاق به دانستن و فهمیدن و اثرمندی باشد، لذت بی بدیل و بی نظیری دارد. آیا دانایان با نادانان یکسان هستند؟ آیا خردمندان با بی خردمندان همالان و همتایان هستند؟ آیا ادب مندان با بی ادبان مساوی و هستند؟ آیا فهم با نفهمی مساوق است؟ کتاب با انسان، زندگی، آگاهی و آزادی و اندیشه نسبت دارد و بدون این معانی و مفاهیم هستی آدمی، تهی
از مصداق و معناست.
یک پرسش بنیادین از اهل کتاب دارم: اصیل ترین و برترین فعالیت و پیشه انسانی را در این عمر نقد نام ببرید که امتیاز انسان را از حیوانات نمایان کند؟