ایران زیر تیـغِ خشکسالی!
ایران زیر تیـغِ خشکسالی!

سرویس اجتماعی کورش کبیر در ۵۰۰ سال پیش از میلاد از خداوند (اهورا مزدا) درخواست کرد تا سرزمینش را از حمله بیگانگان، خشکسالی و دروغ در امان نگاه دارد و حالا در سال ۱۴۰۱ هجری خورشیدی، در حالی این دعای مهم را به یاد می‌آوریم که ایران به زیر تیغِ خشکسالی قرار دارد و بی […]

سرویس اجتماعی

کورش کبیر در ۵۰۰ سال پیش از میلاد از خداوند (اهورا مزدا) درخواست کرد تا سرزمینش را از حمله بیگانگان، خشکسالی و دروغ در امان نگاه دارد و حالا در سال ۱۴۰۱ هجری خورشیدی، در حالی این دعای مهم را به یاد می‌آوریم که ایران به زیر تیغِ خشکسالی قرار دارد و بی آبی امانِ ایران و ایرانیان را بریده است.

حداقل طی دو سال منتهی به ۱۴۰۰ بود که ایران درگیر بحران آب نبود. بارندگی‌ها بخشی از مشکلات را حل کرده و این بحران موقتا از لیست چالش‌های اصلی خط خورده بود. اما حالا گزارش‌های جدید می‌گوید ایران درگیر یک خشکسالی شدید می‌شود و ایران در نزدیک‌ترین فاصله با بحران آب ایستاده است.
ظاهرا بحران آب (که بارش‌هایِ سال‌های ۹۸ – ۱۴۰۰ موجب شده بود فراموشش کنیم) دوباره قرار است به صورت ما سیلی بزند. داده‌هایِ یک مقاله علمی که در مجله معتبر و مشهور «نیچر» منتشر شده، نشان می‌دهد ایرانی‌ها در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ میلادی، معادل ۲ برابر مساحت دریاچه ارومیه در پرآب‌ترینِ حالت آن، آب از زیرِ زمین بیرون کشیده‌اند.
برآوردهای علمی نشان می‌دهند که حدود ۸۵ درصد از منابع آبی که در منطقه خاورمیانه مورد استفاده قرار می‌گیرند، در بخش کشاورزی به مصرف می‌رسند. به این ترتیب، واضح است که دست‌کم در این منطقه از جهان، میان برداشت از منابع آب و امنیت غذایی، درهم‌تنیدگیِ گسترده‌ای وجود دارد.
این اما در حالی است در میان کشورهای منطقه، وضعیت بحران آب در ایران، در زمره بدترین‌ها قرار دارد و حالا دوباره به یک نگرانیِ فوری بدل شده است. در دو سال اخیر، میزان بارندگی‌ها در سراسر کشور اندکی از میانگین بلندمدت بالاتر بود. از آن سو، سیلاب‌هایِ بهار ۱۳۹۸ (که به گفته حسن روحانی، رییس‌جمهور، حدود ۵۰۰ میلیارد مترمکعب بارش در کشور را به دنبال داشت) این توهم را ایجاد کرد که «ترسالی» برگشته است.
واقعیتِ علمی اما این است که نه تنها «ترسالی» وجود ندارد، که تغییراتِ اقلیمی در ایران و بسیاری نقاط جهان در واقع بلندمدت‌تر از چرخه‌هایِ خشکسالی-ترسالی هستند. فراتر از این، دست‌اندازیِ حیرت‌انگیز ما به سفره‌هایِ آب زیرزمینی در دهه‌های اخیر، وضعیتی به مراتب نگران‌کننده‌تر از عدمِ بارش نزولات جوی را هم بر سر ایران آوار کرده است.
ما چقدر آب از زیرِ زمین بیرون کشیده‌ایم؟
برای اینکه تصوری از این میزان آب داشته باشیم، باید مکعبی را تصور کنیم که هر یک از ابعاد آن یک کیلومتر طول دارند. این معادلِ یک کیلومترِ مکعب آب است و ۷۴ کیلومتر مکعب، یعنی ۷۴ عدد از این مکعب‌هایِ فرضی. هر کیلومتر مکعب آب، معادل ۱ تریلیون لیتر آب است و ۷۴ کیلومتر مکعب، معادل ۷۴ تریلیون لیتر آب، عددی که ۱۲ صفر دارد.
این تقریبا معادل با ۲ برابر حجم آبی است که در پرآب‌ترین وضعیت، در دریاچه ارومیه وجود داشته است (حدود ۴۶ کیلومتر مکعب در سال ۱۹۹۶ میلادی). این یعنی ما ایرانی‌ها، تنها در فاصله زمانیِ سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵، حدود ۲ برابرِ پرآب‌ترینِ حالتِ دریاچه ارومیه، آب از زیرِ زمین بیرون کشیده‌ایم و در واقع هدر داده‌ایم. این، داستانِ این بازه زمانی است و اگر بازه زمانیِ گسترده‌تری را در نظر بگیریم، عمقِ وخامت شرایط ما هم روشن‌تر می‌شود.
از آن‌سو، چنانچه این مقاله نشان می‌دهد، تقریبا تمامی حوضه‌هایِ آبریزِ اصلی در ایران در بازه زمانی ۱۴ ساله مورد مطالعه، کاهش حجم داشته‌اند، کاهش حجمی که بین ۲۰ درصد تا ۲ هزار و ۶۰۰ درصد از منابع آبی این حوضه‌های آبریز را در بر می‌گیرد.
بالاترین افت در ذخایرِ آبی در حوضه آبریزِ «کویر نمک» رخ داده که حدود ۲۶ درصد از جمعیت ایران را هم در خود جای داده است. ذخایرِ آب در این حوضه آبریز، در بازه ۱۴ ساله مورد مطالعه، حدود ۲۰ کیلومتر مکعب کاهش پیدا کرده‌اند.
این در حالی است که حوضه آبریزِ «بختگان» در استان فارس، که حدود ۵/۳ درصد از جمعیت ایران را بر می‌گیرد، با افت حدود ۲ هزار و ۶۰۰ درصدی، بیشترین «درصدِ» افت در ذخایرِ آبی را در این مدت تجربه کرده است. در مقابل، حوضه آبریزِ «هراز-قره سو» در شمال ایران، که حدود ۴ درصد از جمعیت ایران را در بر می‌گیرد، کمترین میزانِ کاهش در ذخایر آبی (معادل حدود ۲۰ درصد) را تجربه کرده است.
بر این اساس، در حدود ۷۷ درصد از مساحت ایران، «اضافه برداشت» بسیار شدید از منابع آبی رخ می‌دهد و این موجب افزایش شوریِ خاک در سراسر کشور و افزایش تناوبِ مواردِ فرونشست خاک در دشت‌های ایران
هم شده است.
همچنین، داده‌های این مقاله نشان می‌دهند که هر چند خشکسالیِ ناشی از کاهشِ بارندگی‌ها هم در کاهشِ قابل‌توجه ذخایرِ سفره‌هایِ آبِ زیرزمینی در ایران موثر بوده است، تخلیه سفره‌هایِ آب زیرزمینی در ایران عمدتا ناشی از فعالیت‌های انسانی به وقوع پیوسته است.
این در حالی است که به باورِ نویسندگان، تداوم مدیریت ناپایدار این سفره‌های آب زیرزمینی می‌تواند به تاثیراتی غیرقابل بازگشت در حوزه‌های آب، «امنیت غذایی» و «امنیت اجتماعی و اقتصادیِ» ایران ختم شود.
خشکسالی، کم بارشی و به دنبال آن کم آبی امروزه مشکل کشورهای زیادی از جمله ایران است، به ویژه ایران که بر روی کمربند خشک نیز واقع شده و این یعنی از زمان های دور خودبخود مدام با کم آبی دست و پنجه نرم می کرده که ایجاد قنات و تقسیم مهندسی آب در زاینده رود از شاهکارهای شیخ بهایی؛ گواه این ادعاست، در واقع مردم پذیرفته بودند که آب در کشور کم است پس باید با داشته های خود مدارا کنند تا با مشکل مواجه نشوند.
اما چند سالی است همگام با توسعه صنعتی و کشاورزی به نظر می رسد از داشته ها و منابع آبی موجود افسارگسیخته استفاده شده که نتیجه آن وارد شدن به شرایط تنش آبی و قرار گرفتن در یک قدمی بحران آبی در کشور است، در واقع اینکه کشوری وارد تنش یا بحران آبی شده شاخصی است که بر اساس میزان موجودی آب در هر متر مکعب به ازای هر نفر در سال سنجیده می شود، با توجه به این شاخص اگر کشوری بیشتر از ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال آب داشته باشد آن کشور از نظر منابع آبی مشکلی ندارد و اگر از این میزان کمتر شود به مرور به تنش آبی و در نهایت بحران آبی می رسد که الان کشور ما در مرز تنش آبی و یک قدمی بحران آبی قرار دارد. البته بخش هایی از کشور در مرحله بحران آبی قرار دارد اما در مجموع در کشور هنوز به آن مرحله نرسیده ایم.
مدیر مرکز تحقیقات آب و فاضلاب در این باره گفت: اکنون کشور در جایگاهی قرار گرفته که به علت شرایط حدی و اقلیمی میانگین بارش ها از میانگین بلند مدت مشابه آن پایین تر آمده است.
عباس اکبرزاده افزود: در بهترین حالت باید انتظار داشت که کشور به میانگین بلند مدت بارش ها باز گردد، در واقع طی صدها و هزاران سال میانگین بارش در کشور ۲۵۰ میلیمتر در سال بوده که اکنون به حدود ۲۰۰ میلیمتر در سال کاهش یافته و همچنان نیز در حال کمتر شدن است، پیش بینی ها نشان می دهد که بارش ها تا سال ۲۰۵۰ همچنان روبه کاهش خواهد بود. بنابراین شرایط به گونه ­ای نخواهد بود که اگر مدت کوتاهی بارش داشته باشیم مردم گمان کنند که وضعیت عادی شده است.
وی اظهار داشت: مساله ای که امروزه در زمینه میزان بارش ها وجود دارد موضوع تنش و بحران آبی است، بررسی ها و شرایط منابع آبی نشان می دهد که اکنون تقریبا تمام کشور در مرز تنش آبی قرار گرفته است، واژه تنش آبی یک شاخص بسیار مهم بوده که بر اساس آن وضعیت بحران و تنش آبی یک کشور ارزیابی و تحلیل می شود، در واقع مبنای این شاخص میزان آب موجود تجدیدپذیر بر اساس متر مکعب به ازای هر نفر در سال است. یعنی اگر کشوری بیشتر از ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال آب داشته باشد این کشور از نظر منابع آبی وضعیتی عادی دارد.
وی در پاسخ به اینکه اکنون کشور ما در چه وضعیتی از منابع آبی قرار دارد گفت: ما در سال ۱۳۰۰ حدود ۱۷ هزار متر مکعب آب به ازای هر نفر داشتیم یعنی جزو کشورهای بسیار پرآب بودیم البته باید توجه داشته باشیم که آن سال تعداد جمعیت هم در کشور کم بود یعنی اگر همان ۲۵۰ میلیمتر در سال بارندگی داشتیم را بر تعداد تقسیم می کردیم عدد بزرگی می شد، بعد از آن روند افزایش جمعیت و همگام با آن کاهش بارش ها را تجربه کردیم، به طوری که با گذشت چند دهه کاهش بارش ها همراه با افزایش جمعیت، کشور وارد مرحله تنش آبی شده است. به طور مثال جمعیت در کشور در سال ۱۳۰۰ کمتر از ۲۰ میلیون نفر و میزان آب در دسترس به ازای هر نفر در همین سال ۴۵۰۰ متر مکعب بوده است که با مرز ۱۷۰۰ متر مکعب در سال فاصله زیادی داشته ایم. ­ اما این عدد حدفاصل سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ به ۱۷۰۰ متر مکعب در سال نزدیک شد و اگر این میزان از ۱۰۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال پایین تر رود از تنش آبی وارد بحران آبی خواهیم شد.عضو هیات علمی موسسه تحقیقات آب افزود: در سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ و به طور واضح در سال ۱۳۹۳ به مرز ۱۷۰۰ متر مکعب آب به ازای هر نفر در سال رسیدیم که به معنای ورود به تنش آبی بود، در واقع تا این سال هنوز ۱۷۰۰ متر مکعب به ازای هر ایرانی سرانه آب تجدید شونده در دسترس بوده است، اما در حال حاضر و سال ۱۴۰۱ عدد فوق بین دو مرز تنش آبی و بحران آبی قرار گرفته است. البته این به آن معنا نیست که تمام کشور اینگونه باشد، یعنی در حال حاضر مکان هایی از کشور وجود دارد که در شرایط بهتر یا بدتری هستند و این آمار میانگین بوده بنابراین هنوز به لحاظ علمی بحران آبی وجود ندارد بلکه تنش آبی داریم. بنابراین با یک سری اقدامات می توانیم در آینده انتظار داشته باشیم که وضعیت را بهبود داده و به مرز بحران وارد نشویم اما اگر همین روند مصرف و نحوه مدیریت را ادامه دهیم چندان امیدی وجود نخواهد داشت.
وی اظهار داشت: پیش بینی های برخی از مجامع بین المللی نشان می دهد که ایران در سال ۲۰۵۰ به سرانه ۵۰۰ متر مکعب آب به ازای هر نفر خواهد رسید که فاجعه بار خواهد بود. اما با فناوری های نوین می توان مشکل فوق را مدیریت و حل کرد زیرا برای گذر از این مرحله استراتژی هایی وجود دارد که در صورت اجرایی شدن آنها و استفاده از ایده های نوین و فناورانه می توان از بروز فاجعه پیشگیری کرد.
اکبرزاده در پاسخ به اینکه برای مقابله با بحران کم آبی که در کمین ما نشسته چه باید کرد گفت: استراتژی هایی برای مقابله با بحران آبی وجود دارد، سوال این است که چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ وظیفه مردم و دولت چیست؟ تمام کارهایی که می توانیم انجام دهیم در دو دسته اقدام تقسیم بندی می شود. اول اقداماتی که می توان در حوزه مدیریت مصرف انجام داد و دوم اقداماتی که در حوزه تولید قابل انجام است، یعنی در مرحله اول با کمک مردم مصرف آب در کشور مدیریت شود و در مرحله دوم مسئولانی که وظیفه تولید آب را دارند باید با راهکارهای جدیدی که الزاما روش های متعارف نیست تولید را
افزایش دهند.
وی درباره روش های متعارف توضیح داد: روش های متعارف همان روش های معمول طبیعی است که آب وارد رودخانه و سپس پشت سدها و بعد از آن از طریق شبکه آبرسانی به دست مردم می رسد، حال در اینجا سوالی پیش می آید مبنی بر اینکه آیا می گوییم روش های متعارف باید جمع شود؟ خیر باید همچنان ادامه یابد اما چون ورودی کاهش یافته است، خروجی نیز بالطبع کاهش خواهد یافت. بنابراین در این بخش نوآوری خاص با اثر بخشی بالا را نمی توان انجام داد.
مدیر مرکز تحقیقات آب و فاضلاب ادامه داد: بخش بعدی استفاده از منابع نامتعارف آب است مانند نمک زدایی از آب های شور و لب شور، استفاده از پساب تصفیه شده، بازچرخانی آب مصرف شده (آب حاصل از سینک ظرفشویی، حمام و یا ماشین لباسشویی بجز آبی که وارد سرویس های بهداشتی شود آب خاکستری است که با بازچرخانی دوباره قابل مصرف است) البته منابع دیگری مانند آب های ژرف هم وجود دارد که جزو آب های استراتژیک محسوب می شوند و استفاده از آن ها بایستی با رعایت ملاحظات خاصی صورت گیرد به ویژه آبهای فسیلی که فقط در زمان های بحرانی از آنها استفاده می شود.
وی افزود: از مهمترین مصادیق در حوزه مدیریت مصرف، رسانه ها هستند که در راستای آگاهی رسانی و فرهنگ سازی در جهت مصرف بهینه می توانند نقش مهمی داشته باشد. در برخی کشورها ضریب تاثیر استفاده از رسانه های اجتماعی برای مدیریت کم آبی بسیار بالا است که شاید در ایران چندان به عنوان راهکار اساسی به آن فکر هم نمی شود. موضوع بعدی تدوین استانداردهای لازم در این حوزه است که قطعا احتیاج به همکاری سایر وزارتخانه ها و سازمان ها دارد که در چند سال اخیر اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته است.
اکبرزاده اظهار داشت: مثال بسیار خوبی که در این حوزه وجود دارد حجم فلاش تانک ها در سرویس های بهداشتی است، پیش از این مخازن فلاش تانک ها بسیار بزرگ بود و پیشنهاد می شد برای اینکه آب کمتری در آن جای گیرد و هدر نرود داخل مخازن آجر و یا بطری نوشابه استفاده شود. اما این کار چندان عملی نبود، در واقع اساسا این راهکار عملی نبود و می بایست راه درستی پیشنهاد می شد. به همین جهت تدوین استانداردها در این زمینه آغاز شد، بر این اساس استاندارد فلاش تانک ها اصلاح شد، قبلا مخازن فلاش تانک ها تا ۱۵ لیتر آب را در خود جای می داد و در واقع با هر بار مصرف این میزان آب شرب به هدر می رفت اما در استانداردهای جدید ظرفیت مخازن به حدود ۶ لیتر کاهش یافت، با این کار از هدر رفتن حجم زیادی از آب جلوگیری می شود. بنابراین می توان دید یک ایده و تفکر به ظاهر ساده چقدر می تواند در کاهش مصرف آب و کیفیت تجهیزات موثر باشد.
وی ادامه داد: مثال سوم در حوزه مدیریت مصرف، استفاده از ادوات کاهنده مصرف آب است که به دُرافشان معروف هستند، در این فناوری هوا و آب به طوری با هم مخلوط می شوند که همزمان با مصرف آب کمتر، احساس رضایت مصرف کنندگان هم کاهش نیابد. با این روش حدود ۲۰ درصد مصرف آب کاهش خواهد یافت که عدد بسیار بزرگی است. اما در ایران به علت کیفیت نامطلوب ادوات کاهنده، آن ها را از سرشیرها باز کرده و کنار می گذارند، به همین جهت به نظر می رسد که ادوات کاهنده وسایل خوبی نیستند در حالی که عملا در کاهش مصرف آب بسیار تاثیر گذارند.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات آب گفت: مثال چهارم بهینه سازی مصرف آب در کشاورزی است، عدد و رقمی که بانک جهانی برای این بخش با هدف مقابله با بحران کم آبی در منطقه منا یعنی منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه برآورد کرده حدود ۴۰ درصد است، به عبارت دیگر اگر در کشاورزی از سیستم های نوین آبیاری استفاده شود می توان انتظار داشت تا ۴۰ درصد در مصرف آب صرفه جویی کرد، البته منظور از ۴۰ درصد از کل مصرف آب نیست بلکه میزان مصرف آب در بخش کشاورزی است که آن هم در کشور بین وزارت نیرو و جهاد محل اختلاف نظر است. وزارت نیرو عدد ۹۲ درصد مصرف آب در بخش کشاورزی را مطرح می کند اما وزارت جهاد کشاورزی این عدد را ۷۰ درصد اعلام می کند، البته می دانیم که ۷۰ درصد مربوط به کشورهای جهان اول است؛ به هر حال هر مقدار آبی که در کشاورزی مصرف می شود ۴۰ درصد آن به این طریق می تواند کاهش یابد که تاثیر بسیار بزرگی در مدیریت مصرف خواهد داشت.
وی تاکید کرد: البته رسیدن به این عدد کاملا عملی است، با توسعه سیستم های نوین آبیاری، گسترش کشت گلخانه ای و تغییر الگوی کشت می توان به این عدد دست یافت. مثلا وقتی هندوانه که گیاهی آب بر است کاشته نشود و جای آن گیاهی که آب کمتری مصرف می کند کاشته شود و با ارزش افزوده آن هندوانه خریداری و وارد کشور شود؛ این یعنی اینکه آب در کشاورزی به صورت بهینه مصرف شده است، یا استفاده از روش های نوین آبیاری که آب را در معرض تبخیر قرار نمی دهد بلکه با لوله آب را به اندازه نیاز گیاه در کنار ریشه رها می کند که مثال عملی دیگری برای رسیدن به آن ۴۰ درصد کاهش آب خواهد بود.اکبرزاده گفت: مساله بعدی در بخش مدیریت آب، توسعه و بهینه سازی روش های متعارف مانند تصفیه خانه ها است که می توان از روش هایی استفاده کرد که آب هدر رفت کمتری داشته باشد یا در روند انتقال تبخیر کمتر صورت گیرد. مثلا در دنیا سطح دریاچه ها را با گوی های مشکی می پوشانند تا آب تبخیر نشود. حتی در برخی مکان ها با استفاده از پانل ها روی دریاچه را سایه می کنند و علاوه بر جلوگیری از تبخیر آب از آن برق هم تولید می کنند، موارد فوق در حوزه بهینه سازی روش های متعارف است. البته در کشور به دلیل کاهش بارش ها روش های متعارف تاثیر بالایی نخواهند داشت، هر چند بسیار مهم هستند زیرا از همان میزانی هم که وجود دارد باید مراقبت به عمل آورد.
در ضمن، یادمان نرود که همزمانی تحریم‌ها با چالش بزرگ آب و منابع طبیعی در میان مدت از یکسو وابستگی کشور را به واردات محصولات زراعی و دامی و نهاده‌های وارداتی کشاورزی (از جمله خوراک دام و طیور) افزایش خواهد داد و از سوی دیگر با توجه به اختلال در تجارت خارجی و افزایش شدید بهای ارز در بازار آزاد، عرضه محصولات کشاورزی و نهاده‌های وارداتی این بخش را محدود و گران خواهد کرد.در این وضعیت تاکید بیش از حد بر خودکفایی در کشاورزی، موجب تخریب بیش از پیش منابع طبیعی تجدید‌پذیر کشور خواهد شد.
ضمنا اعطای یارانه همزمان به تولید‌کنندگان و این محصولات کشاورزی به دلیل مضیقه مالی دولت عملی نخواهد شد. عوامل متعددی در پیدایش و عمیق‌تر شدن این بحران موثر بوده‌اند.