کاوه ایرانی – رونامه نگار / پس حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با ایران، این روزها امارات چرخش سیاسی مثبتی نسبت به تهران داشته است. نشانههای آن از تابستان سال گذشته، خودش را کم کم نشان داد و حالا با شدت گرفتن کمکهای امارات به ایران […]
کاوه ایرانی –
رونامه نگار /
پس حمله به سفارت عربستان در تهران و قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با ایران، این روزها امارات چرخش سیاسی مثبتی نسبت به تهران داشته است. نشانههای آن از تابستان سال گذشته، خودش را کم کم نشان داد و حالا با شدت گرفتن کمکهای امارات به ایران بر سر کرونا و تماسهای تلفنی میان مقامات ایرانی و اماراتی، روزنهای برای حل اختلاف میان ابوظبی و تهران ایجاد شده است و به نظر میرسد هر دو کشور محتاطانه دست خود را برای دوستی با یکدیگر دراز کرده اند.
به گزارش «جمله» محمد بن زاید، ولیعهد امارات، تلاش دارد تا از توانایی ذاتی اش برای ارتباط گرفتن با دیگران، بهره بگیرد و از سیاست ایران ستیزانه خود کوتاه بیاید و در مقابل با استفاده از جاه طلبی هایش، آینده امارات را به گونهای جدید طرح ریزی کرده و در مسیر تبدیل شدن به یک قدرت معتمد و کم دردسر در خاورمیانه قرار بگیرد.
تمایل امارات به آشتی با ایران
کامران کرمی کارشناس مسائل خلیج فارس درباره تماس تلفنی شیخ عبدا… بن زاید آل نهیان، وزیر خارجه امارات، با محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و اهمیت این گفتگو گفت: «دومین گفت وگوی تلفنی وزرای خارجه ایران و امارات متحده عربی حاوی نکات مهمتری از گفتگوی اول است که میتواند زمینه را برای تغییر فضا در روابط تهران و ابوظبی فراهم کند. علت این اهمیت به چند موضوع بر می گردد: در این گفتگو دو طرف درباره مسائل منطقهای و از جمله بنظر میرسد در یمن بحث و تبادل نظر کردهاند و این موضوع می تواند نگاه متفاوت دو کشور را به برخی موضوعات به یکدیگر نزدیک کند. از قضا یمن نقطه مبنایی برای تحول در روابط ایران با عربستان و امارات به شمار می رود و انتظار برای بهبود روابط ایرانی- عربی تا حد زیادی منوط به آینده یمن و مذاکرات صلح خواهد بود. دومین اهمیت این گفتگوی تلفنی به رویهای است که میتواند ایجاد کند. بعد از تماس اول که درخصوص کرونا و کمک های بشردوستانه امارات به ایران بود، در گفت وگوی دوم مسائل بیشتری از جمله تحولات منطقه ای در تماس تلفنی عبدا… بن زاید و محمد جواد ظریف گنجانیده شد و طبیعتا در تماسهای بعدی و حتی بنا به ضرورت تنظیم دیدار وزرای خارجه دو کشور نیز محتمل خواهد بود.
پشت پرده نرمش ولیعهد امارات چیست؟
امارات در طول سالهای گذشته به طرفداری از ریاض، بر طبل اختلافات با ایرانیان کوبید. اما از تابستان گذشته، اوضاع ناگهان تغییر کرد و این کشور تمایل زیادی از خود برای ترمیم زخمهای قدیمی نشان داد. وقتی روز هشتم مرداد، یک گروه گارد ساحلی اماراتی، در بحبوحه بحرانهای منطقهای وارد ایران شد تا در رابطه با همکاری مرزی دو کشور، تردد اتباع و ترددهای غیرمجاز یا بدون اطلاع و تسهیل و تسریع تبادل اطلاعات طرفین با مقامات ایرانی گفتگو کند، مشخص بود که منطقه باید منتظر تقسیم بندیهای تازهای باشد. کمی بعد امارات تصمیم گرفت تا برخلاف ائتلافی که با عربستان در یمن داشت، بخشی از نیروهای نظامی اش را از این کشور خارج کند. در مقابل حوثیها هم گفتند که به مقر نیروهای اماراتی حمله نخواهند کرد.
اما ماجرا به همین ختم نشد و در حالیکه روزنههای ایران برای حمل و نقل پول و فروش نفت روز به روز در حال محدود شدن بود، ابوظبی پا پیش گذاشت و گفت که قصد کمک در حل مشکلات پولی و بانکی را دارد. همزمان یک روزنامه عربی هم نوشت که امارات در خرید و فروش نفت با تهران همراهی میکند. با اعلام این موضع دیگر بر ناظران مشخص شده بود که امارات در خصوص ایران مسیر متفاوتی از عربستان را در پیش گرفته است.
اما پشت پرده این حرکتها چه بود؟
به اعتقاد بسیاری از ناظران، سیاست در امارات تنها در ابوظبی پیگیری نمیشود. حاکمان هفت ناحیه این کشور، هر کدام نفوذ و قدرتی دارند که در نتیجه تعامل آنها سیاست خارجی کشور مشخص میشود. حاکمان دوبی و شارجه تمایل زیادی به ارتباط با تهران دارند و یکی از دلایل این چرخش تصمیمی است که میان این سه حاکم گرفته شده است. از سوی دیگر ناامیدی امارات از عربستان و آمریکا باعث شده تا این کشور به دنبال دوستانی به غیر از سعودیها در منطقه باشد. سیاست خارجی جدید امارات به نظر چندان تمایلی به جنگ و جدال و گروکشی با کشورهای منطقه ندارد و برخلاف سیاستی که عربستان در پیش گرفته است، بر پایه تعامل با خاورمیانه و خارج از آن شکل گرفته است. اختلافات با بن سلمان در یمن به شیخ زائد و پسرش نشان داد که برخلاف رسوم گذشته، اتحاد عربستان بر اساس عرب بودن یا نبودن کشورها تعیین نمیشود و اصل اولیه برای سعودیها حفظ جاه طلبی خود با استفاده از کمکهای ایالات متحده است و آنها خود را از حمایت قدرتهای عرب منطقه بی نیاز میبینند.
اختلافات در خلیج فارس در بهار و تابستان گذشته، ابوظبی را تشویق کرد تا راه خود را انتخاب کند و به نظر میرسد که تنش، آخرین چیزی است که بن زائد به آن فکر میکند.
کرونا فرصتی جدید برای نمایش حسن نیتها
سفیر امارات در آمریکا میگوید هنوز زود است که در مورد حل اختلاف بین ابوظبی و تهران، نظری داده شود. او معتقد است که روندی که کشورش در پیش گرفته بود با شیوع کرونا به تعویق افتاده و از دیگران خواسته که فعلا منتظر بمانند. اما این تمام ماجرا نیست. روابط بین امارات و ایران بسیار کند جلو میرود. به غیر ازحرکات اولیه ابوظبی برای چرخش به سمت ایران، این روند تا پیش از بروز کرونا، عقب افتاده بود و نزدیک بود که به دست فراموشی سپرده شود. تمرکز امارات در ماههای گذشته بیشتر بر روی اختلافات با ریاض بود و وقت چندانی برای ترمیم رابطه با تهران نداشت. اما بیماری کرونا و همه گیری آن فرصتی را به حاکمان و شاهزادههای این کشور داد تا حسن نیت خود را نسبت به ایران نشان دهند.
اختلافات میان تهران و ابوظبی هر چند معمولا با تحریک سعودیها تشدید شده، اما به خودی خود هم تقریبا همیشه با بهانه جزایر سه گانه و رقابتهای منطقهای جریان داشته باشد. امارات به صورت مداوم در سالهای گذشته، طرف کشورهایی را میگرفت که خود را در تضاد با جمهوری اسلامی ایران میدانستند. برای همین چرخش شاهزاده اماراتی به سمت ایران، بسیاری را حیرت زده کرده است و با هر اقدامی از سوی آنها سوالات زیادی پیش میآید.
همه گیری کرونا، اما باعث شد تا امارات متحده عربی، خود را به عنوان یک دوست و همراه در دوران سختی به ایران نشان دهد. کمکهای این کشور زودتر از بسیاری دیگر از کشورها به سمت ایران روانه شد و تماسهای تلفنی میان مقامات تهران و ابوظبی شدت بیشتری پیدا کرد.
به نظر میرسد که دیپلماسی میان ایران و امارات راه خود را پیدا کرده است و اختلافات منطقهای که سالها بر طبل آن کوبیده شده بود، در حال از دست دادن اهمیت خود هستند. بسیاری از ناظران تحولات جدید را در سایه تحولات عربستان میدانند. بن سلمان به کشورهای منطقه نشان داده که او تنها حاضر است در مقابل یک کشور از خود نرمش نشان دهد و آن آمریکاست. در دیگر موارد سود و زیان ریاض در اولویت قرار گرفته و پیوندهای عربی و منطقهای که پیش از این حکام سعودی بر آن تاکید داشتند، رنگ باخته است. این چرخش عربستان با رهبری بن سلمان، کشورهای عربی را دچار حس ناامنی کرده است و در نتیجه آن، کسانی که روزی به خاطر حمایت از سعودیها دستورات را از ریاض دریافت کرده و سیاست خارجی خود را با آن منطبق میکردند، راه تازهای را انتخاب کرده اند که به جای ماجراجویی، عقلانیت را دنبال میکند.