این روزها بحث تغییر مدیرعامل باشگاه استقلال به شدت بالا گرفته و هر گروهی به فراخور علاقه و نظر خود فردی را برای این وظیفهی مهم معرفی میکند. البته کاظم اولیایی که در سابقهاش هم مدیریت استقلال وجود دارد ظاهراً از سوی وزارت ورزش مورد شور قرار گرفته و شاید هم برای این پست مورد […]
این روزها بحث تغییر مدیرعامل باشگاه استقلال به شدت بالا گرفته و هر گروهی به فراخور علاقه و نظر خود فردی را برای این وظیفهی مهم معرفی میکند. البته کاظم اولیایی که در سابقهاش هم مدیریت استقلال وجود دارد ظاهراً از سوی وزارت ورزش مورد شور قرار گرفته و شاید هم برای این پست مورد نظر وزیر ورزش باشد اعلام کرده که فعلاً وزیر ورزش در حال بررسی گزینهها و نحوهی انتخاب آنها است تا بهترین تصمیم گرفته شود و شخصی به استقلال بیاید که ظریب موفقیت او بالا باشد. آیا واقعاً چنین شخصی وجود دارد و ما بی اطلاع هستیم ؟ آیا وزیر ورزش بر خلاف تمایلات سیاسی خود راضی میشود به کسی حکم مدیریت استقلال دهد؟ گمانه زنیها و مسائلی که مسلماً در انتخاب مدیرعامل استقلال نقش مهمی دارد و باعث میشود که وزیر ورزش به هر گزینهای بله را نگوید. فارغ از مسائل حاشیهای و علاقمندی هواداران به شخص خاصی آنچه مهم است برنامه محوری شخص انتخاب شده برای مدیرعاملی استقلال است. یعنی کسی که برای ادارهی استقلال برنامه داشته باشد و از روی آن اهداف استقلال را مشخص کند. زمانهی تصمیمات احساسی و منفجر کردن بمب تمام شده است. تعقل و تفکر با یک چشمانداز مناسب راه برون رفت استقلال از چالشهای پیش آمده است.
اگر وزارت ورزش صرفاً برای آرام کردن هواداران دست به تغییر مدیر عامل استقلال بزند و تنها به دلیل اینکه هواداران از فتحی ناامید شدهاند او را از استقلال بردارد،یا بدون اینکه ارزیابی دقیقی در مورد تواناییها و ظرفیت های مدیر جدید انجام دهد او را جانشین فتحی نماید مطمئناً این کار یک اشتباه بزرگ و تکرار همان دور باطل گذشته است. در تمام این سالها مدیران عامل استقلال با توجه به توانایی و ظرفیت هایی که در مدیریت و استعداد ذاتی خویش داشتهاند به استقلال آمدهاند و کارهایی را هم انجام دادهاند اما به ندرت موفق به ایجاد یک ساختار اصولی و قابل استناد برای دورههای بعدی و مدیران خلف خویش شدهاند مدیر بعدی حتی مدیریت مدیر قبل از خود را قبول نداشته و خود دوباره دست به تغییرات زیادی در بخشهای مختلف باشگاه زده و با سلیقه و نظر خود آن را اداره کرده بدون اینکه متوجه عواقب آن باشد، نه تنها استقلال بلکه سایر باشگاهها هم همین مشکل را دارند. امروز بسیاری از هواداران خواهان بازگشت علی فتحاللهزاده به استقلال هستند و احساس میکنند اگر حاجی برگردد استقلال به موفقیتهای زیادی خواهد رسید، در تواناییهای فتحاللهزاده شکی وجود ندارد و کارنامهاش هم نشان میدهد او در استقلال نسبت به سایر مدیران موفقتر عمل کرده است، اما نباید از واقعیت فرار کرد که فتحاللهزادهی ده سال پیش نمیتواند دوای درد استقلال مدل نود و هشت باشد.
حتی کاظم اولیایی که سابقهای طولانی در مدیریت استقلال دارد و توانست نزدیک به دو دهه در استقلال حضور داشته باشد هم گزینه مناسبی برای شرایط حال حاضر استقلال نیست، واعظ آشتیانی هم که ادعای مدرنیته و علم گرایی دارد هم دیگر نمیتواند با فکر و روش چند سال پیش به استقلال برگردد. دنیای فوتبال بسیار تغییر کرده نگرشهای به روز و اندیشههای ااقتصادی قوی و ثمر بخشی که امروز در فوتبال دنیا رسوخ کرده باعث شده اداره کردن یک باشگاه فوتبال به اندازهی یک پست مهم اقتصادی و حتی سیاسی با اهمیت باشد. تیمهایی مانند رئال مادرید، منچستریونایتد، بارسلونا، اینترمیلان و بایرنمونیخ برای هر دقیقه از وقت و زمان خود برنامه دارند. برای تعیین مدیران خود انتخابات آنچنانی برگزار میکنند و بیلان مالی و اعتباری آنها مو به مو شفاف و روشن است. مدیران ناموفق بازخواست میشوند و اگر در زمان آنها قصوری در باشگاه رخ داده باشد و باشگاه از قبل آن قصور متضرر شده باشد جریمه میشوند، اما ما چه؟ آیا مدیران باشگاه استقلال بدون اینکه وزارت ورزش به آنها کمک کند میتوانند به راه خود ادامه دهند آیا تا وزیر با فلان برنامه موافقت نکند مدیرعامل استقلال جرأت اجرایی کردن برنامهی مد نظر خود را دارد؟ آیا با مدیران قبلی باشگاه که با تصمیمات غلط خود استقلال را به این روز انداختند برخوردی شد؟ متاسفانه مشکل استقلال جابجایی افراد مختلف در مدیریت نیست چون تا زمانی استقلال نتواند به صورت مستقل و با توجه به آنچه که مد نظر هوادارانش میباشد اداره نشود آش و کاسه همین است ، هوادار استقلال دوست دارد مدیر عامل بدون اینکه با وزیر ورزش هماهنگ باشد بازیکنی که مورد توجه سرمربی تیم است را به استخدام تیم درآورد و ترس از دست دادن صندلی ریاست باشگاه او را مجبور به انجام کارهایی نکند که منافع استقلال به خطر بیفتد.
آیا فتحاللهزاده که بیشترین درخواستها را برای بازگشت به استقلال را دارد میتواند با نادیده گرفتن وزارت ورزش و خواستههای وزیر در استقلال مدل مدیریت خود را پیاده کند. آیا میتواند در جدال با پرسپولیس بازیکن مورد توجه هر دو باشگاه را به استقلال بیاورد حتی اگر وزیر مخالف این کار باشد؟ اگر ایرانسل حق و حقوق استقلال را با تاخیر پرداخت کرد میتواند یقهی رئیس مجمع باشگاه را بگیرد و از او درخواست کمک کند؟داشتن آزادی عمل در مدیریت و اختیارات خیلی مهمتر از اشخاص است . فتحاللهزاده اگر بدون اختیار عمل برگرد با فتحی تفاوت آشکاری نخواهد داشت. فتحاللهزاده، اولیایی، فتحی، قریب و آشتیانی بدون برنامهریزی تنها یک اسم هستند و تا زمانی هم این اسمها از فیلتر وزارت ورزش عبور کنند و با خواست و نظر وزیر کار کنند چرخ استقلال بر همان مدار سابق خواهد چرخید. هرچند در پروسهی انتخاب مدیرعامل ابتدا باید نقش هیات مدیرهی استقلال تقویت شود تا مدیر عامل برای اجرایی شدن برنامههای خود دغدغهای نداشته باشد.