فرشاد کاسنژاد/ آنچه بر فدراسیون فوتبال میگذرد، نه تنها برای مدیریت مسائل روزمره فوتبال ایران، بلکه برای آینده فوتبال یک تهدید است. فدراسیون در وضعیت هشدار قرار گرفته اما هیچکس انگار علاقهای به شنیدن زنگ هشدار ندارد. فرصتهایی در این آشفتگی مدیریتی ایجاد میشود که شاید در آینده عواقبش را بیشتر دریابیم. منع برگزاری […]
فرشاد کاسنژاد/
آنچه بر فدراسیون فوتبال میگذرد، نه تنها برای مدیریت مسائل روزمره فوتبال ایران، بلکه برای آینده فوتبال یک تهدید است. فدراسیون در وضعیت هشدار قرار گرفته اما هیچکس انگار علاقهای به شنیدن زنگ هشدار ندارد. فرصتهایی در این آشفتگی مدیریتی ایجاد میشود که شاید در آینده عواقبش را بیشتر دریابیم.
منع برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال که دستورش با نامه فیفا به ایران رسید، میتواند این آشفتگی را افزایش دهد، اگرچه بند بند نقد فیفا برای تغییرات اساسنامه و بسیاری از نکات مغفول دیگر، آسیبهای بنیادین به فوتبال ایران زدهاند. توقع از فیفا شاید این بود که بسیار زودتر از اینروزها درباره اساسنامه فدراسیون فوتبال تذکر میداد و تعحبآور است که فدراسیون با اساسنامهای سرشار از مغایرت با نمونههای جهانی، سالهای سال اداره شده و فیفا به آن توجه نکرده است. تعویق انتخابات بیشک میتواند منجر به اصلاح شود و آنگاه این شانس وجود دارد که افراد دیگری در انتخابات فدراسیون فوتبال وارد شوند و آینده فوتبال تا این اندازه ناامیدکننده نباشد. کوشش فدراسیون با نامههایش به فیفا برای برگزاری انتخابات، نشان میدهد که اعضای کنونی فدراسیون چقدر از تغییرات اساسی گریزانند و شانس بقای خود را با نظم موجود در فدراسیون بیشتر میبینند.
اما در همین ماههای باقیمانده تا انتخابات فدراسیون فوتبال، در حالیکه از پست دبیر فدراسیون تا کمیتهها اغلب سرپرست موقت دارند، میتواند آسیبهای بزرگی به فوتبال برسد. در فدراسیون و سازمان لیگ مسئولیتهای بزرگ بر عهده چهرههای موقت است و این میتواند منجر به تصمیماتی خطرناک برای آینده باشد. فراخوان عمومی برای شناسایی تأمین کننده توپ مسابقات فوتبال فصل ١۴٠٠-١٣٩٩، فراخوان عمومی برای شناسایی مجری بازاریابی هواداری و آگهی مزایده عمومی واگذاری تبلیغات محیطی فدراسیون فوتبال برای ۳ بازی پیش روی تیم ملی و پیش از اینها واگذاری تبلیغات محیطی و حق پخش تلویزیونی و اینترنتی که بحثبرانگیز بود. این عجلهها نشان میداد که فدراسیون بدون رئیس و پر از پستهای موقت چقدر بستر را برای تصمیمات غلط و پر حرف و حدیث فراهم میکند.
اصرار سازمان لیگ به برگزاری مزایده در موضوعاتی درآمدزا برای فوتبال، اصرار به انتخاب سرمربی تیم ملی پیش از انتخابات فدراسیون فوتبال و موضوعاتی از این دست نشان میدهد که تصمیمگیرندههای موقت چه خوشحالاند که میتوانند تصمیمات مهمی را بگیرند اما همین فدراسیون در هفتههای اخیر از تصمیم درباره برگزار نشدن بازیهای لیگ عاجز بود و با تصمیمات غلط جنجال بزرگ بازی سپاهان – پرسپولیس را ساخت و بعد از یک هفته تازه متوجه شد که تعطیلی مسابقات در این بحران ویروس کرونا منطقیتر است.
اما مسأله فدراسیون فوتبال فقط بیتصمیمبودنش در ماجرای شیوع ویروس کرونا نیست. فدراسیون چهرههایی که اعتماد جامعه فوتبال را جلب کند، ندارد و این بیاعتمادی بیراه نیست. تصور کنید این فدراسیون در این آشفتگی میخواهد برای تبلیغات محیطی لیگ تصمیم بگیرد، این فدراسیون میخواهد پیگیر حق پخش تلویزیونی و اینترنتی لیگ و بازیهای ملی باشد، این فدراسیون میخواهد برای تیم ملی برنامه بنویسد، این فدراسیون میخواهد درباره بازیهای ملی ایران در راه جام جهانی با ایافسی مذاکره کند و با توجه به شیوع ویروس کرونا در ایران بر تصمیمات کنفدراسیون اثر بگذارد و منافع تیم ملی را در نظر بگیرد. خطرناکتر اینکه باید بپذیریم با همین فدراسیون باید ماههای آینده را بگذرانیم و آیا از فوتبال پس از انتخابات در تاریخی نامعلوم، چیزی باقی مانده است؟
این نگرانیها برای فوتبال به اقدامات سریعتر برای اصلاح دقیق اساسنامه نیاز دارد، نه وقتگذرانی با نامهنگاری برای تغییر نظر فیفا. فدراسیون مستقل به جای هر کاری، اصلاحات اساسنامه را انجام میدهد و از فرصت برای اصلاح اساسنامه استفاده میکند. وقتی رفتارها و تصمیمات وارونه است، دوباره اعتماد است که فرو میریزد.