شهلا منصوریه- دبیر گروه اجتماعی/ «پدر محیط زیست ایران»، «بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست»، «پدر تالابها»، «ایدهپرداز کنوانسیون بینالمللی رامسر»، «چهرۀ ملی و ذخیره ارزشمند»، «مردی که در صحنۀ طبیعت ایران، بهترینها هم فرسنگها با او فاصله دارند»، «نگین فیروزگون خاطرات محیط زیست ایران»، «کانون شکار ایران»، «سازمان شکاربانی»، «تعیین مناطق چهارگانه تحت […]
شهلا منصوریه-
دبیر گروه اجتماعی/
«پدر محیط زیست ایران»، «بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست»، «پدر تالابها»، «ایدهپرداز کنوانسیون بینالمللی رامسر»، «چهرۀ ملی و ذخیره ارزشمند»، «مردی که در صحنۀ طبیعت ایران، بهترینها هم فرسنگها با او فاصله دارند»، «نگین فیروزگون خاطرات محیط زیست ایران»، «کانون شکار ایران»، «سازمان شکاربانی»، «تعیین مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با اسامی پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظتشده»، «پارک پردیسان تهران» و… به نام او پیوند خورده است. اسکندر فیروز که نوشتن از او کار کمتر کسی است. نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران که بدون کم و کاست ۵۰ سال برای حفاظت از محیط زیست ایران تلاش کرد. در روزهاییکه کمتر کشی دغدغه لزوم حفاظت از طبیعت ایران را داشت پا به عرصه محیط زیست گذاشت و عنوان پدر محیط زیست ایران لقب گرفت. او یک چهره ملی در تاریخ معاصر ایران بود که در سن ۹۳ سالگی زندگی را بدرود گفت و افراد زیادی را داغدار خود کرد.
پدر محيطزيست ايران، عنوان به حقی است که برای پاسداشت همه تلاش های اسکندر فیروز برای محیط زیست ایران داده اند. او در شانزدهم مرداد ۱۳۰۵ در شیراز متولد شد و در چهاردهم اسفند ۹۵ زندگی را بدرود گفت. اسکندر؛ فرزند محمدحسین فیروز و نوه عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که به دلیل موقعیت خانوادگیاش این فرصت را داشت تا در جوانی برای تحصیل به دانشگاههای خوب دیگر کشورها برود. او به خواست خانوادهاش به اجبار در رشته مهندسی ساختمان درس خواند. در خاطراتی از او ذکر شده است: «پدرم گفت که در ایران مهندس لازم داریم و ما هم این حرف را مثل یک حکم قبول کردیم.»
در سه پروژه سدسازی گل اویا در سیلان، سد باکرا در هندوستان و سد اسکی شهیر در ترکیه حضور داشت. او پس از ۹ سال دوری از ایران به کشورش برگشت و راهش را تغییر داد. با تلاش او ابتدا کانون شکار و سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در ایران تأسیسشد و پنج سال بعد از آن سازمان شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان محیطزیست تغییر نام یافت.
میراث فیروز
او پایه گذار سازمان حفاظت محيطزيست در سال ۱۳۵۰ بود. يكي از مهمترين دستاوردهاي اين سازمان، تصويب قانون حفاظت و بهسازي محيطزيست بود كه هنوز هم در ايران محل اعتبار دارد. به واسطه تلاشهاي اسكندر فيروز مناطق چهارگانهاي با نامهاي پارك ملي، اثر طبيعي ملي، پناهگاه حياتوحش و منطقه حفاظتشده تعریف و تعیین شد. در سال ۱۳۵۰ فيروز رييس اجلاس سازمان ملل براي آمادهسازي كنوانسيونهاي مربوط به كنفرانس جهاني استكهلم شد. تاسيس موسسه گياهشناسي و باغ گياهشناسي و همچنين طرح زيست محيطي پرديسان را در كارنامه فعاليتهاي خود دارد. با حمايت وي دو كتاب پرندگان ايران ۱۳۵۳ و راهنماي پستانداران ايران ۱۳۵۶ در سازمان حفاظت محيط زيست انتشار يافته است.
این کنوانسیون سال ٤٩ با موضوع حفاظت از تالابها در رامسر برگزار شد که به عنوان کنوانسیون رامسر هم در سطح جهان شناخته میشود. تصویب نخستین قانون حفاظت محیطزیست کشور هم یکی دیگر از کوششهای او است. فیروز در اینباره مینویسد: «قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست مصوب بهار ۱۳۵۳ بود. به تصویب رساندن آن کار آسانی نبود، برای بیشتر نمایندگان و سناتورها موضوع و بلکه بعضی واژهها تازگی داشت. باید بسیاری مطالب را به تفصیل توضیح دهم. البته ناگفته نماند که در بسیاری کشورهای دنیا در این تاریخ ناآشنایی با مسائل زیستمحیطی امری مسلم بود و فقط تعداد معدودی از کشورهای پیشرفته به مرحله گذراندن قوانین در این زمینه رسیده بودند. خوب و پسندیدهبودن این قانون خیلی زود پس از تصویب آن بهکرات و از راههای گوناگون چه از طریق همکاران دولتی و چه دستگاههای بینالمللی عنوان شد.»
پارک پردیسان
اما یکی دیگر از مهمترین کارهای فیروز، نجات عرصه ۵۰۰هکتاری در غرب تهران از دم لودرهای برج ساز و تبدیل آن به پارک پردیسان بود. پارکی که اکنون مقر سازمان محیط زیست کشور است. فضای پارک پردیسان امروزی در سال های پیش از انقلاب که عرصه ۵۰۰ هکتاری شهرک غرب است، قرار بود به آسمانخراش های شهرک غرب اضافه شود. اما با تلاش های فیروز و ایستادگی در مقابل آنان این پارک را برای نسل ما به یادگار گذاشت.
سال ۴۷ با طراحی ادوارد هایمز، نقشهکش انگلیسی باغ گیاهشناسی تهران را در دامنه جنوبی رشته کوه البرز در اراضی چیتگر در مساحت ١٤٥ هکتار راهاندازی کرد. فیروز تا پیش از آنکه دل در گرو محیط زیست ایران ببندد به شکار میرفت. «وقت عاشقی» در یکی از همین شکارها اتفاق افتاد و در مقابل محیط زیست ایران، دل از کف داد. جنگ جهانی دوم بود که از آلمان به بیروت رفت و از بیروت به شیراز آمد. چند ماه بعد به همراه ژنرالی از میهمانان پدر برای شکار مرغابی به منطقه زرقان و شکار گراز در نزدیکی «رود کر» رفت.
او که به اجبار پدر مهندس شده بود، و در شرکت سدسازی مشغول بود، چند صباحی نتوانست دوام بیاورد و سرنوشتش را تغییر داد. دو دوره هم نماینده مجلس ملی بود. شکوه زندگی اش در محیط زیست آنجا رقم خورد که کانون شکار و سازمان شکاربانی و نظارت بر صید را تأسیس کرد. پنج سال بعد این سازمان را بهنام سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد! تا به سازمان علمی، تحقیقاتی و حفاظتی تبدیل شود.
او زندگی خود را وقف محیط زیست کرده بود. نگاهی گذرا به کتاب خاطراتش این نکته را به وضوح نشان می دهد. در بخشی از خاطرات او در کتابش آمده است: هیچ چیزی در هیچ کشوری بالاتر از محیطزیست نیست. حیات انسانی، طبیعت، آب، حیوان، درخت و گیاه به همدیگر متصل هستند. نمیتوانید یکی از این عناصر را خراب کنید و انتظار داشته باشید محیطزیست خدشهدار نشود.
فیلم “یک ساعت از یک عمر»ساخته رخشان بنیاعتماد، در سال ۱۳۹۲ ساخته شد که گفتگویی یک ساعته با اسکندر فیروز درباره فعالیتها و زندگی او است.