آنفالو کردن صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس در اینستاگرام، آخرین اقدام حاشیهای علیرضا بیرانوند در بدترین فصل فوتبالیاش است؛ فصلی که او در دو مقطع متفاوت از سوی دو مربی مختلف به دلایل کاملا فنی نیمکتنشین شد. با این حال مجموعه رفتارهای بیرو در واکنش به این اتفاق آنقدر بد و غیرحرفهای بود که حتی […]
آنفالو کردن صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس در اینستاگرام، آخرین اقدام حاشیهای علیرضا بیرانوند در بدترین فصل فوتبالیاش است؛ فصلی که او در دو مقطع متفاوت از سوی دو مربی مختلف به دلایل کاملا فنی نیمکتنشین شد. با این حال مجموعه رفتارهای بیرو در واکنش به این اتفاق آنقدر بد و غیرحرفهای بود که حتی باعث شد در طول تعطیلات لیگ و شرایط خاص کشور هم او به سرتیتر خبرها تبدیل شود. بار اول که گابریل کالدرون بیرانوند را نیمکتنشین کرد، او با ترک تمرین راهی دفتر مدیرعامل باشگاه شد تا رضایتنامهاش را بگیرد؛ هرچند بدیهی بود با درخواستش موافقت نخواهد شد. این بار اما عکسالعمل او به نیمکتنشینی در دوره یحیی گلمحمدی آنفالو کردن صفحه رسمی باشگاه است و چه بسا اگر مسابقات لیگ تعطیل نبود، رفتارهای بدتری هم از علیرضا میدیدیم.
فقط برخی کنشهای عجیب بیرو در این چند ماه را مرور کنید؛ از تاخیر غیرموجهش برای حضور در تمرینات ابتدای فصل که اولین اولتیماتوم مربی آرژانتینی را در پی آورد تا ماجرای رفتار نادرست در مقابل جایگاه هواداران در تبریز، خمیازه کشیدن روی نیمکت و داستانهایی که در مورد نیمکتنشینیاش به وجود آورد. همه اینها بیشتر از هر چیز دیگری یک مساله را روشن میکند؛ ضرورت خداحافظی به موقع. شاید ابتدای این فصل بهترین زمان برای دو طرف (پرسپولیس و بیرانوند) بود که از هم جدا شوند و تجربه تازهای را شروع کنند. واقعیت آن است که سقف انگیزشی بیرانوند در پرسپولیس پر شده بود و او وقتی بر خلاف میل باطنیاش مجبور شد این فصل هم سرخپوش باقی بماند، به اندازه کافی دل به کار نداد.
افت فنی به کنار؛ مساله مهمتر این است که بیرانوند انتظار داشت هر چقدر گل بد میخورد کسی به جایگاه او کاری نداشته باشد؛ توقعی غیرحرفهای که مشکلات امروز را به وجود آورده است. حتی شاید بهتر بود همین قرارداد کذایی با آنتورپ هم طوری بسته میشد که بیرو زمستان برود و باشگاه بلژیکی کل پول را الان بدهد. در نهایت و پشت همه این کشمکشها، درس ماجرای امسال بیرانوند برای باشگاهها یک چیز است؛ هر وقت حس کردید «واقعا» وقت رفتن بازیکنانتان رسیده، آنها را به زور نگه ندارید. همین!