شیدا ملکی/ سریال نخ نمای آلودگی هوای تهران و دیگر شهرهای بزرگ چندین بار در سال تکرار می شود. این سریال غم انگیز همیشه پایانی سیاه دارد. سیاهی آن جان مردم و سلامت گروه های حساس جامعه را هدف گرفته است. سریالی که نه کارگردان و نویسنده مشخصی دارد و نه حتی بازیگرانش […]
شیدا ملکی/
سریال نخ نمای آلودگی هوای تهران و دیگر شهرهای بزرگ چندین بار در سال تکرار می شود. این سریال غم انگیز همیشه پایانی سیاه دارد. سیاهی آن جان مردم و سلامت گروه های حساس جامعه را هدف گرفته است. سریالی که نه کارگردان و نویسنده مشخصی دارد و نه حتی بازیگرانش نقش خود را پذیرفته اند. آسمان خاکستری و بی رنگ تهران شاهد آن است که شهر دیگر شبیه همیشه نیست. هوا گرفته تر از آن است که عمیق نفس کشیدن تجربه ای روزمره و البته ساده باشد.
مدیریت شهری به کنجی رانده شده و به دلایل مختلف توان اجرای برنامه های شهری ثمربخش را ندارد. حالا اما حاصل دست کشیدن از شهر کوچ بی دلیل پرنده های خیابان ولیعصر است. روزهایی که چنارهای این خیابان را به بهانه پوسیده بودن از ریشه قطع می کردیم، یا همان روزهایی که جوی ها پر آب شهر سنگ فرش می شدند احتمال خفگی در این روزهای شهرنشینی قابل پیش بینی بود.
آغاز فصل سرما سال هاست که به معنی چندین و چند روز تعطیلی کلاس های درس در پایخت است. شاید بهتر آن باشد که نام پاییز را به فصل وارونگی هوا تغییر دهیم. معلم ها دلشان شور جا ماندن از برنامه درسی را می زند و دانش آموزان در خیالشان خوشحالند که رای مدرسه نمی شوند. از سویی دیگر دانش آموزانی که والدینشان شاغل هستند در پی تعطیلی مدارس راهی خیابان ها می شوند تا فرزندانشان را در جایی امن به امانت بگذارند.
زهرا نژاد بهرام، عضو شوارای شهر تهران دلیل غرق شدن پایتخت در دود و آلودگی را بی توجهی به برنامه توسعه پایدار شهری می داند و می گوید: هرگونه بهبودی در روند شرایط زیست محیطی شهرها مخصوصا تهران، فقط زیر چتر برنامه ریزی های توسعه پایدار قابل پیگری و اجرا است. تغییر شرایط زیست محیطی شهر از عهده شهرداری به عنوان یک بازوی اجرایی خارج است. از همین رو برای کنترل میزان آلودگی تهران دیگر نهادهای اجرایی نیز باید به طور جدی وارد عمل شوند.
ورود دیگر بازوهای اجرایی به اعتقاد نژادبهرام مهم ترین راه نجات پایتخت است. این موضوع رازی سر به مهر نیست. کارشناسان شهری و البته مدیران شهری همگی بر این اصل باور دارند اما تا امروز آب از آب تکان نخورده و پایتخت قربانی کرختی در مدیریت شهری شده است. آموزه های مدیریت شهری مدرن به طور جدی بر این اصل تاکید دارند که شهر را باید به مانند کالبدی زنده مورد بررسی قرار داد. اگر این موضوع را بپذیریم این کالبد زنده نیازمند تنفس است. سهل انگاری ها اما راه تفس شهر را بسته اند. توسعه بی رویه شهر که به نظر می رسد فقط در مسیر کمی محقق شده خود یکی از عوامل مهم بند آمدن راه نفس پایتخت است. تهران در گودالی اسیر شده و عوامل تشدید آلودگی هوا از جمله خودروهای غیر استاندارد دودزا، کارخانجات صنعتی و البته معادن شن و ماسه در اطراف شهر مدام بحران آلودگی هوایش را تشدید می کنند. نمی توان انتظار داشت کامیون هایی که حالا باید از رده خارج شده باشند در تشدید آلودگی هوا نقش بازی نکنند. نمی توان به تماشا نشست و انتظار داشت باد و باران همیشه چاره گشایی کنند. اگر بر این باوریم که سلامت شهر در دستان مدیریت یکپارچه شهری است، باید به دنبال اجرایی کردن آن گام برداریم.