به بهانه زادروز جبران خلیل جبران/شاعر زندگی
به بهانه زادروز جبران خلیل جبران/شاعر زندگی

«ارزشِ هر انسان به چیزی که به آن دست می‌یابد نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد.» جبران خليل جبران در ششم ژانویه‌ي سال ۱۸۸۳، در خانواده‌ای مسیحی مارونی که به خلیل جبران شهرت داشتند، در “البشری”، ناحیه‌ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. جبران از همان زمان نوجوانی، به […]

«ارزشِ هر انسان به چیزی که به آن دست می‌یابد نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد.»
جبران خليل جبران در ششم ژانویه‌ي سال ۱۸۸۳، در خانواده‌ای مسیحی مارونی که به خلیل جبران شهرت داشتند، در “البشری”، ناحیه‌ای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. جبران از همان زمان نوجوانی، به میدان هنر و شعر و نویسندگی گام نهاد. در پانزده سالگی، مدیر گاهنامه‌ي “الحقیقة” شد و در شانزده سالگی، نخستین سروده‌ي او در روزنامه‌ي “جبل” به چاپ رسيد و در هفده سالگی، چهره‌ي بزرگانی چون “عطار” و “ابن سینا” و “ابن خلدون” و برخی دیگر از حکما و نویسندگان پیشین را نقش كرد. او پس از پایان دانش آموختگي رسمی خود، برای تکمیل هنر نقاشی به پاریس رفت و طی دو سال سكونت در فرانسه، افزون بر آشنایی با مكتب‌هاي گوناگون هنر نقاشی، کتابی با عنوان “الارواح المتمردة” (روان‌های سرکش) نوشت و در “بیروت” به چاپ رساند.جبران در سال ۱۹۰۵، چكيده‌اي از نوشتارهاي خود را در مورد موسیقی در روزنامه “المهاجیر” چاپ کرد. پس از آن، مجموعه‌ای از سروده‌هاي خود را در کتابی عربی زبان با عنوان “گریه، خنده و توفان ها” منتشر نمود که این کتاب به تازگي با نام “رویا (منظره)، توفان و محبوب” به زبان انگلیسی برگردان شده است.جبران در سي و پنج سالگی، نخستين کتاب انگلیسی زبان خود را به پایان رساند و با نام “مرد دیوانه” در دسترس مخاطبان خود نهاد.وي در ادامه ، گنجينه‌ي “آن سوی خیال” را منتشر کرد.و پس از آن “بالهای شکسته”، تنها داستان بلند او در مورد عشق، در سال ۱۹۱۲ در نیویورک به زبان عربی چاپ شد.با وجود همه‌ي این نوشته‌ها و تلاش‌‌های هنری، هنوز موقعیت جبران به عنوان یک نویسنده در جامعه پابرجا نشده بود، تا اینکه در سال ۱۹۲۳ با انتشار کتاب “پیامبر” و استقبال بی نظیری که در سراسر دنیا از این کتاب شد، به شهرت رسید و تلاش های چندین ساله اش در این حوزه نهایتا به ثمر نشست.
جبران خلیل جبران ، نویسنده ای با احساس و از بزرگان حوزه ی ادبیات ملل است.اگر بخواهیم در وصف جبران خلیل جبران سخن به میان بیاوریم ، باید بگوییم که او قلمی دارد به وسعت احساسات همه ی مرد جهان.
جبران خلیل جبران، نویسنده ای است که احساسات بشر را نشانه می گیرد و او را به قربانگاه های اندیشه می برد تا که عقل را بسوزد و عشق را برگزیند. جبران خلیل جبران ثمره ی رنج است. رنج هایی که او از دوران کودکی نخست از پدر خود و در پی بدخلقی های او تحمل کرد و سپس مشکلات و مسائل مهاجرت تا درگیری های عشقی و در آخر نیز مرگ و جدایی عزیزان ، همه و همه باعث شده اند که تک تک تکه های پازل روحی جبران خلیل جبران شکل گیرد.بر خلاف بسیاری از نویسندگانی که سرنوشتی مشابه جبران داشته اند ، او دیدگاهش به جهان منفی نبوده و جهان را با ذهن و زبانی دیگری درک کرده است. تجربیات عمیقی که او در دل مشکلات بدست آورده و همچنین تحصیلات او در باب اخلاق ، مذهب و ادبیات باعث گردید که جبران خلیل جبران نماد نویسنده ای شود که عشق را با تمام وجودش درک کرده است و بسیاری از عاشقان را نیز رهنما می باشد.ویژگی آثار جبران خلیل جبران این است که شما را در دم غرق خود می کند و برای رهایی از این دریای مواج و پر عمق نوشته های او راهی ندارید جز آنکه دریانوردی بیاموزید و در این بحر شنا کنید و به ساحل برسید.اما نکته ها در همین جا شکل می گیرند. هنگامی که در این دریا سیر کردید و کمی با آن آشنا شدید ، دیگر به هیچ وجه میل به رهایی ندارید.
جبران خلیل جبران، از زندگی سخن می گوید. شاید بارها با این عبارت در زندگی نامه ها روبرو شده باشید که او شاعر زندگی است یا از زندگی بسیار می نویسد.اما این نکته را باید مد نظر قرار دهیم که هر بار که صحبت از زندگی به میان می آید ، می توانیم ابعاد مختلفی از آن را در نظر بگیریم. فردی از زندگی ، فقر و ظلم و …. می بیند. و فردی از زندگی به مثابه جبران ، عشق ، بخشش ، مهربانی و … می بینید. ویژگی آثار جبران و شخصیت والای او این است که جهان شمول می نویسد. زندگی را مرکز اهداف خود قرار می دهد و در سیر رسیدن به مفهوم زندگی از دیوانه ای تا پیامبری را ملاقات می کند که به معنای زندگی در جهان هستی دست پیدا کند. اشک ها و لبخند ها را پشت سر می گذارد تا که مخاطبانش را از رازهای پنهان جهان هستی آگاه کند. جبران خلیل جبران نویسنده ای است که نه تنها در ادبیات جهان ، بلکه در تمامی کائنات جهان تاثیر گذاشته است.
«شعر دیدگاهی نیست که کلمات بتوانند آن را بیان نمایند، بلکه سرودی است که از زخمِ مجروح یا دهانی خندان شنیده می‌شود.»