به بهانه زادروز جواد مجابی پیشگام در حوزه نقد نقاشی زوبینی بر قلب پاییز
به بهانه زادروز جواد مجابی پیشگام در حوزه نقد نقاشی زوبینی بر قلب پاییز

«به اعتقاد من انسان همواره باید علیه هر چیزی، حتی خودش طغیان کند. این فکر انسان را نجات می‌دهد. هنرمندی که طغیان‌نگر نباشد و دائماً از خودش تعریف کند از خودش جا می‌ماند.» این جمله نظر جواد مجابی درباره شعر و نویسندگی است. جواد مجابی شاعر، نقاش، محقق ادبی-هنری، روزنامه‌نگار، طنزپرداز و داستان‌نویس است و […]

«به اعتقاد من انسان همواره باید علیه هر چیزی، حتی خودش طغیان کند. این فکر انسان را نجات می‌دهد. هنرمندی که طغیان‌نگر نباشد و دائماً از خودش تعریف کند از خودش جا می‌ماند.» این جمله نظر جواد مجابی درباره شعر و نویسندگی است.

جواد مجابی شاعر، نقاش، محقق ادبی-هنری، روزنامه‌نگار، طنزپرداز و داستان‌نویس است و بهتر است گفته شود او یکی از شناخته شده‌ترین روشنفکران و هنرمندان معاصر ایران است که نامش همیشه در میان بزرگان آمده‌است. از او آثار متعددی به چاپ رسیده‌است.
همچنین برای مدت کوتاهی سردبیر مجله ادبی دنیای سخن بود. از او تا به حال ده‌ها کتاب تأثیرگذار و پرطرفدار در زمینه داستان منتشر شده ‌است و عموماً کتاب‌های او با اقبال خوبی از سمت خوانندگان، به ویژه خوانندگان حرفه‌ای، مواجه می‌شود. مجابی بارها از سوی مجامع اروپایی و آمریکایی برای سخنرانی درباره هنر و ادبیات ایران دعوت شده‌ و یکی از نمایندگان شاخص ادبیات معاصر ایران محسوب می‌شود.
او از کودکی و نوجوانی به همراه برادرش حسین نقاشی می‌کشید و هنوز هم در خلوت خود نقاشی می‌کند. او هر چند خود را نقاش نمی‌داند، اما به عنوان یکی از چهره‌های شاخص و پیشگام در حوزه نقد نقاشی و هنرهای تجسمی شناخته شده‌است.
نوشتن را از دوران نوجوانی و به طور روزانه و پیوسته آغاز کرد و هنوز این عادت از سرش نیفتاده است. اولین کتابش، مجموعه شعر “فصلی برای تو” را در ۲۵ سالگی و در سال ۱۳۴۴ منتشر کرد و به گفته خودش، همین کتاب مجوز رسمی ورودش به دنیای شاعران و نویسندگان عصرش شد.
دومین کتابش، مجموعه شعر “زوبینی بر قلب پاییز” را در سال ۱۳۴۹ منتشر کرد و سومین دفتر شعرش، “پرواز در مه” را در سال ۱۳۵۶ و بعد دیگر تا سال ۱۳۷۱ که کتاب” بر بام بم” منتشر شد، کتاب شعری از او راهی کتابفروشی ها نشد. از آن هنگام تا کنون حدود ده کتاب شعر دیگر چاپ کرده و همین تعداد دفتر شعر منتشر نشده دارد.
در این سکوت شعری، مجابی اما در حوزه های دیگر هم فعال بود و کتاب های بسیار منتشر کرد. از کتاب طنز “یادداشت های آدم پرمدعا” در سال ۱۳۴۹ گرفته تا مجموعه داستان های کوتاه در نیمه اول دهه پنجاه. بعد از انقلاب بود که رمان نویسی را هم به کارنامه اش افزود.
او از اواسط دهه چهل تا سال ۱۳۵۸ در روزنامه اطلاعات، به کار پرداخت. با آنکه لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد گرفته بود، اما نه کار حقوقی کرد و نه کار اقتصادی.
مجابی دو کتاب در شناخت و معرفی احمد شاملو و غلامحسین ساعدی نوشته و به اعتبار همین کارها، نقشی مهم در معرفی چهره های شاخص هنری معاصر به نسل های بعدی داشته است.
۴۰ سال از فعالیت ادبی او می‌گذرد که ۲۰ سال اخیر را به طور حرفه‌ای و فارغ از دغدغه‌های شغلی، صرف نوشتن رمان و شعرها و تحقیقاتش کرده‌است. نوشته‌های او بیش از پنجاه اثر چاپ شده‌است که عمدتاً شامل هشت مجموعه شعر، چهار مجموعه داستان کوتاه، نه رمان، چندین نمایش نامه و فیلم نامه و داستان کودکان وآثار طنز و طرح‌های هجایی و چند مجموعه مقالات و چند شناخت نامه ادبی درباره نویسندگان و شاعران ایران است. علاوه بر انتشار شعرها و رمان‌ها و داستان‌ها، کار عمده او در این سال‌ها، تحقیق درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران است که بالغ بر شش جلد می‌شود، که تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان پنجاه سال اخیر است. همچنین پژوهش مفصلی در زمینه تاریخ طنز در متون ادبی ایران را ادامه می‌دهد که سیر شوخی‌های ادبی را در کتاب‌های نظم و نثر ایران طی هزار و اندی سال بر پایه تحولات اجتماعی ترسیم می‌کند. او همسر و دو فرزند دارد و در کوی نویسندگان زندگی می‌کند و اوقاتِ به خواندن و نوشتن می‌گذرد. به عنوان طنز پرداز مدرن شهرت دارد و طنز را در شکل‌های مختلف کلامی و تصویری تجربه کرده‌است. نقاشی مدرن را به تفنن تجربه و چند نمایشگاه از کارهای خود عرضه کرده‌است.
کتاب «نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران» به قلم جواد مجابی در دو جلد و حدود هشتصد صفحه نخستین کتاب از نوع خود است که در اردیبهشت ۱۳۹۵ منتشر شد و تاریخ هنرهای تجسمی معاصر ایران از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۰ را به شیوه ای تاریخی – تحلیلی بررسی کرده است.
در بخشی از شعر «روزنامه محال اندیشان» می خوانیم:
كودك مي تواند كشوري باشد نويافته
شعرمي تواند كودك بماند حتی درپيري
گيتي را درمشرق اتاق هربامداد
شعري مي ديدم
كه خواندنش نمي دانستم اما
درمي يافتم جزآن جانم را روشنائي درخور نيست .
مرد خانه به دوش به آتش مي كشد
جهان هاي خفته در آرامش را
خاكستر حقيقت را به دوش مي برد شاعر
شعرحريق تمامي دنيا دريك لحظه است
تا لحظه اي فراتر خيره گردي در …
تمام نكته فراسوي اين دراست .