به بهانه زادروز  لودویگ فان بتهوون نابغه ناشنوا
به بهانه زادروز  لودویگ فان بتهوون نابغه ناشنوا

  لودویگ فان بتهوون یکی از آهنگسازان بزرگ موسیقی کلاسیک به شمار می‌رود. او آثاری بزرگ آفرید و با خلق تنها ۹ سمفونی به جایگاهی جاودانی در پهنه موسیقی دست یافت. تاریخ تولد دقیق بتهوون نخستین معمای بزرگ در مورد این آهنگساز مشهور است. ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ به عنوان روز غسل تعمید بتهوون ثبت […]

 

لودویگ فان بتهوون یکی از آهنگسازان بزرگ موسیقی کلاسیک به شمار می‌رود. او آثاری بزرگ آفرید و با خلق تنها ۹ سمفونی به جایگاهی جاودانی در پهنه موسیقی دست یافت. تاریخ تولد دقیق بتهوون نخستین معمای بزرگ در مورد این آهنگساز مشهور است. ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ به عنوان روز غسل تعمید بتهوون ثبت شده و گفته می‌شود که او احتمالا یک روز پیش از آن به دنیا آمده است. بتهوون در دوران کودکی نواختن پیانو و ویولن را آموخت، در ۷ سالگی اولین کنسرت خود را اجرا و در ۱۲ سالگی نخستین اثر خود را خلق کرد. این آهنگساز بزرگ در روز ۲۶ مارس ۱۸۲۷ در سن ۵۶ سالگی در وین از دنیا رفت. بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد ‏می‌کرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. ‏لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی می‌کرد. ‏بسیار تغییر مکان می‌داد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی‌اش را ‏تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی‌دقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.‏ بتهوون هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود. بر این اعتقاد داشت که هنرمندان به اندازه ‏اشراف قابل احترام‌اند. ‏ وِجهه او به قدری بزرگ بود که وقتی در سال ۱۸۰۹ تهدید کرد که پستی را خارج از اتریش ‏خواهد پذیرفت، سه نفر از نجبا ترتیبات خاصی برای نگهداشتن وی در وین به عمل آوردند. ‏ بتهوون شیوه زندگی خاصی را برای خود انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه ‏داد ، به جای کار برای کلیسا یا دربار ، به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از ‏برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عده‌ای از اشراف که به توانایی او پی برده بودند و به او می‌دادند، تأمین می‌کرد.‏
بتهوون و زنان
نقش زنان در زندگی بتهوون همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. بتهوون هرگز ازدواج نکرد. یکی از آثار معروف او “برای الیزه” نام دارد، اما از شیفتگان و دلبران بتهوون که کم هم نبوده‌اند، هیچیک الیزه نام نداشته است. به باور برخی محققان بتهوون این قطعه را برای الیزابت روکل، یکی از خوانندگان اپرا در آن زمان خلق کرده و برخی نیز معتقدند که بتهوون آن را برای ترزا مالفاتی، یکی از آشنایانش آفریده است.
بتهوون و موسیقی
چهره‌ی گیرا و مو‌های آشفته‌ی بتهوون هماهنگ با نقش انقلابی او در عرصه موسیقی است. او پیشگام نهضت رومانتیسم بود. او در سمفونی نهم خود به کاری جسورانه دست زد و از گروه کر استفاده کرد؛ کاری که پیش از او در عرصه موسیقی سمفونیک سابقه نداشت. بتهوون در طول عمر خود حدود ۲۴۰ اثر آفرید که از جمله ۹ سمفونی، یک اپرا، کنسرتوهای پیانو و کنسرت‌های گوناگون برای سازهای زهی را دربرمی‌گیرد.
شخصیت بتهوون
گفته می‌شود که بتهوون در دوران جوانی بشاش بوده و شخصیت او با گذشت زمان تندخو و مشاجره‌جو شده است. او بیشتر اوقات با دیگران با تلخی برخورد می‌کرد. لباس‌هایش اغلب ناپاکیزه و به‌هم‌ریخته بود و خانه‌های او نیز معمولا نامرتب و کثیف بود. بتهوون پیوسته با صاحبخانه‌های خود مشکل داشت و در طول ۳۵ سال زندگی در وین ده‌ها بار محل زندگی‌اش را تغییر داد. او معتقد بود، هنرمندان به اندازه اشراف قابل احترام هستند.
نبوغ و کمال‌گرایی
بتهوون آهنگسازی کمال‌گرا بود که آثار خود را در واقع نه برای هم‌دوره‌های خود که برای نسل‌های بعدی خلق کرد. او پیوسته آثار خود را صیقل می‌زد. بتهوون با تکیه بر پشتکار، اندیشه باز و نبوغ‌اش به هنرمندی مستقل در دوران خود بدل شد که می‌توانست بدون وابستگی به اشراف از طریق موسیقی امرار معاش کند. او هنر خود را نه برای درباریان فاسد و اشراف جاه‌طلب بلکه برای همه شهروندان می‌خواست.
یگانه اپرا
تنها اپرای کامل بتهوون به نام “فیدلیو” که شکل نهایی آن در سال ۱۸۱۴ به اجرا در آمد، سراسر در ستایش از پیکار در راه آزادی است. قدرت‌های استبدادی هیچگاه به این اپرا روی خوش نشان ندادند، اما دوستداران موسیقی همواره به عنوان اثری اصیل از آن استقبال کردند. بیشتر صحنه‌های اپرای بتهوون در سیاهچال زندان می‌گذرد و در آریاهای مؤثر و پرشور اپرا، همدلی با محکومان و ستمدیدگان موج می‌زند.
بتهوون و انقلاب
بتهوون به فلسفه، ادبیات و سیاست نیز علاقه‌مند بود و در در نیمه نخست عمرش شیفته ویژگی‌های قهرمانانه در انسان‌ها بود. او سمفونی سوم خود را که “اروئیکا” (قهرمانی) نام دارد، در ستایش آرمان‌های انقلاب فرانسه به ناپلئون تقدیم کرد، اما پس از پشت کردن ناپلئون به آرمان دموکراسی و تاجگذاری او از کار خود پشیمان شد. بتهوون سپس برگ تقدیم‌نامه را دور انداخت و بر روی نسخه تازه نوشت: «تقدیم به خاطره یک مرد بزرگ».
نابغه‌ی ناشنوا
بتهوون ۲۷ ساله بود که گوشش سنگین شد. در سن ۴۸ سالگی کاملا ناشنوا شده بود. این معضل بزرگ اما مانع از آن نشد که بتهوون به راه خود ادامه دهد و آثاری بزرگ و فراموش‌نشدنی بیافریند. او برای درمان بیماری خود به شیوه‌هایی تازه متوسل می‌شد که گاه نتیجه‌ای معکوس داشتند و به بیماری بدشنوایی او دامن می‌زدند. او همچنین از ابزار بزرگ و سنگینی استفاده می‌کرد تا بتواند کمی بشنود و با جهان خود بهتر در ارتباط باشد.
سمفونی‌های بتهوون
“تا−تا−تا−تاآآآ” ضربه‌های آغازین سمفونی پنجم بتهوون است که برای گوش کمتر کسی ناآشناست. همین چهار ضربه در جمله اول این سمفونی کافی بود که این اثر جاودانی شود. بتهوون در مجموع ۹ سمفونی خلق کرد که بسیار کمتر از شمار سمفونی‌هایی است که برای نمونه موتسارت (۴۱ سمفونی) آفریده است. سمفونی‌های بتهوون اما از لحاظ کیفیت کم‌نظیر‌ند و جزو برنامه‌های ثابت ارکسترهای معروف در جهان هستند.
سمفونی نهم
سمفونی ۹ بتهوون با موومان چهارم و کورال از مهمترین آفریده‌ها در موسیقی است. این اثر را چکیده فرهنگ اروپای مدرن دانسته‌اند. سمفونی ۹ مدیحه‌ای نیرومند و شاداب در ستایش از آرمان‌های جنبش روشنگری است، صلای آزادی برای همه انسان‌ها فراسوی تمام مرزها و نژادها. سرود “در ستایش شادی” بر پایه شعر فریدریش شیلر چکامه کاملی در بزرگداشت سروری آدمی در جهانی فارغ از قید و بندگی است. نمایی از پارتیتور سمفونی ۹.