به بهانه سالروز درگذشت غلامحسین یوسفی ادیب اخلاق‌مدار
به بهانه سالروز درگذشت غلامحسین یوسفی ادیب اخلاق‌مدار

«با آنکه دستان لرزان او، یک استکان چای را به زحمت نگاه می‌داشت ولی همین دست‌ها، پایه‌ها و ستون‌های ادب خراسان را -در زادگاه بهار و فرخ- همچنان پایدار و استوار نگه داشته است. او کلام و بیانی دارد که گویی بیهقی و نظام‌الملک و خواجه نصیر، دُرج کلام خود را به وی به امانت […]

«با آنکه دستان لرزان او، یک استکان چای را به زحمت نگاه می‌داشت ولی همین دست‌ها، پایه‌ها و ستون‌های ادب خراسان را -در زادگاه بهار و فرخ- همچنان پایدار و استوار نگه داشته است. او کلام و بیانی دارد که گویی بیهقی و نظام‌الملک و خواجه نصیر، دُرج کلام خود را به وی به امانت سپرده بودند.» این جملات بخشی از مقاله «حرف آخر خود» مرحوم استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی نویسنده و پژوهشگر برجسته معاصر است. مقاله‌ای که به مناسبت بازنشستگی یکی از برجسته‌ترین اساتید معاصر ادب پارسی نوشته شد. این استاد ادیب، نویسنده، مترجم، مصحح و محقق برجسته معاصر مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی بود.
غلامحسین یوسفی در بهمن ۱۳۰۶ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و سال ۱۳۲۵ برای تحصیل در دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی راهی تهران شد. او تحصیلات خود در رشته زبان و ادبیات فارسی را تا سال ۱۳۳۰ خورشیدی که موفق به اخذ دکترا شد در همان دانشگاه تهران ادامه داد و همزمان دوره کارشناسی حقوق قضایی و سیاسی را نیز طی کرد.این استاد فرزانه سال ۱۳۲۹ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس زبان و ادبیات فارسی و عربی در دبیرستان‌های مشهد پرداخت.او سپس در سال‌۱۳۳۲ جهت مطالعه در باب امور تربیتی به امریکا سفر کرد اما با تاسیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۳۴ به زادگاهش بازگشت و تدریس زبان و ادبیات فارسی به ویژه تاریخ ادبیات را آغاز کرد. یوسفی سال ۱۳۳۵ به اخذ درجه دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران نائل شد و رساله دکترای خود را در «وصف طبیعت در شعر فارسی تا قرن هفتم هجری» و به راهنمایی استاد علامه زنده یاد بدیع الزمان فروزانفر نوشت.
فعالیت یوسفی که بر زبان‌های فرانسه و انگلیسی و عربی نیز به خوبی مسلط بود، در دانشگاه فردوسی تا مهرماه ۱۳۵۸ که بازنشسته شد، ادامه داشت و تنها در دو مقطع یک ساله آن هم به دلیل سفر مطالعاتی به فرانسه و انگلستان و دانشگاه کلمبیای امریکا، متوقف شد. او در این دوره زمانی توانست با تلاش بسیار دوره‌های فوق لیسانس و دکتری ادبیات در دانشگاه فردوسی مشهد را پس از دانشگاه تهران تأسیس کند. یوسفی که به حق باید او را پدر ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد نام نهاد پس از بازنشستگی نیز از پا ننشست و تا جایی که در توان داشت با استفاده از قلم پرتوانش در راه گسترش فرهنگ و ادب پارسی تلاش کرد. او استادی پُرکار و روشمند بود که با استفاده از نعمت نویسندگی خود توانست ۸تالیف ،۷ تصحیح ،۱۴ ترجمه، ۱۳۷ مقاله فارسی و۳۶ مقاله انگلیسی و فرانسوی از خود به یادگار بگذارد که علاقه مندان به زبان و ادب پارسی با تورق صفحه به صفحه آنها می توانند حضور او را لمس کرد.«کاغذ زر»،«ابومسلم خراسانی»، «دیدار با اهل قلم»،«برگهایی درآغوش باد» و «چشمه روشن» از جمله این آثار برجسته هستند. او به تصحیح متون علاقه خاصی داشت و در این مسیر کارهای ماندگاری چون تصحیح بوستان و گلستان سعدی، قابوسنامه و صوفی نامه از خود به یادگار گذاشت.
استاد غلامحسين يوسفي گرچه سال‌ها است در خاك خفته، اما تا زماني كه «بوستان» و «گلستانِ» تصحيح‌شده او در دست دوستارانِ سعدي است، يوسفي نيز زنده است و دارد درس مي‌دهد. گنجينه بي‌مانند متون كهن زبان و ادبيات فارسي طي سال‌ها و سده‌ها كتاب‌هاي نظم و نثر بسياري را در مخزنِ پُرناشدني‌ِ خود جاي داده؛ كه البته متأسفانه شمار نه‌چندان اندكي از اين آثارِ گرانبها نيز براثر جنگ‌ها و غارت‌ها و كتاب‌سوزي‌ها براي هميشه از حافظه قويِ تاريخ پاك شده است.
تصحيح و شرح معلمانه بوستان و گلستان
در ميان همه كتاب‌هاي به‌نظم و به‌نثرِ ادبيات فارسي، دو كتابِ «گلستان» و «بوستان» شيخ شيراز، حضرت سعدي (عليه‌الرحمه)، همواره مورد توجه عامه مردم و كتاب بالينيِ بسياري از آنان بوده است. «گلستان» و «بوستان» شايد بيش از هر كتابِ ادبي ديگري نمودارِ «زندگي» باشند؛ زندگيِ اين‌جهاني با همه خوبي‌ها و بدي‌هايش. به همين‌دليل اين دو اثر همواره در زندگي مردم حضوري پُررنگ داشته‌اند؛ يا در مكتب‌ها و مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها تعليم داده شده‌اند و يا بر سر منبرها به زبان وعظ براي مردمان خوانده شده‌اند و يا بيت‌ها و مصرع‌ها و جمله‌هايي از آن‌ها ضرب‌المثل گشته و وِرد زبان مردم شده است.
بر گلستان و بوستان نيز شرح‌هاي گوناگوني نوشته شده است، اما بي‌ترديد و به اذعان قاطبه اهل ادب و پژوهش، جامع‌ترين شرح‌ها بر «بوستان» و «گلستانِ» شيخ اجلّ، شرح و توضيحي است كه مرحوم استاد دكتر غلامحسين يوسفي نوشته است؛ دانشي‌مردي كه امروز، ۱۴ آذرماه، بيست و هفتمين سال‌روز درگذشت او است.
مرحوم دكتر يوسفي كوتاه اما پُر بار زيست. اين استاد فقيد دانشگاه فردوسي مشهد كه پيكرش در جوار آرامگاه شاه خراسان، امام علي ابن موسي الرضا (عليه آلاف التحية و الثناء) خفته است، طي حيات ۶۳ ساله خود، آثار فراواني پديد آورد. افزون بر تصحيح و شرح «بوستان» و «گلستان»، مي‌توان از كتاب‌هاي «كاغذ زَر»، «نامه اهل خراسان»، «چشمه روشن»، «ابومسلم، سردار خراسان»، «برگ‌هايي در آغوش باد» و تصحيح «قابوس‌نامه» ، «ملخص اللغات» و «تقويم‌الصحه» نام برد.
دكتر يوسفي در ترجمه نيز فعال بود و كتاب‌هاي «انسان‌دوستي در اسلام» ( مارسل بوازار)، «شيوه‌هاي نقد ادبي» (ديويد ديچز) و «داستان من و شعر» از جمله ترجمه‌هاي او است.
مرحوم استاد غلامحسين يوسفي كار تصحيح و توضيح «بوستان» را در سال ۱۳۵۸ به پايان برد كه چاپ نخست اين كتاب در سال ۵۹ منتشر شد. «گلستان» نيز اول‌بار در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. استاد با وجود آن‌ كه در پايان عمر به سرطان مبتلا شده بود، اما كوشيد تا به همان طرز كه گلستان و بوستان را تصحيح كرده و توضيح داده بود، غزليات سعدي را نيز به شكلي منقح در دسترس عموم قرار دهد، اما متأسفانه دست اجل اين اجازه را نداد كه استاد كار خود را به انجام رساند. مرحوم يوسفي در روزهايي كه در بستر بيماري بود و با مرگ دست‌ و پنجه نرم مي‌كرد، كوشيد و تا غزل ۴۱۸ را تصحيح كرد. ادامه كار ناتمام استاد را اما مرحوم دكتر پرويز اتابكي با همان سياق كامل كرد.
گلستان و بوستانِ تصحيح دكتر يوسفي هر يك سه بخش دارد: نخست، مقدمه‌يي عالمانه درباره متن اثر و جهان سعدي، كه پس از آن، متنِ تصحيح‌شده بوستان و گلستان آمده است؛ دوم، توضيحات بسيار كاربرديِ متن؛ و سوم، شرح نسخه بدل‌ها، كه اين بخش بيشتر، پژوهشگران و اهل تحقيق را به كار مي‌آيد.
مرحوم يوسفي در مقدمه «بوستان» كه با عنوان «جهانِ مطلوبِ سعدي» نگارش يافته، تصريح مي‌كند كه «پسندها و آرزوهاي سعدي، در بوستان بيش از ديگر آثار او جلوه‌گر است. به‌ عبارت ديگر، سعدي مدينه فاضله‌اي را كه مي‌جُسته، در بوستان تصوير كرده است. در اين كتابِ پُرمغز، از دنياي واقعي – كه آكنده است از زشتي و زيبايي، تاريكي و روشني و بيشتر اسير تباهي و شقاوت – كمتر سخن مي‌رود؛ بلكه جهان بوستان همه نيكي است و پاكي و دادگري و انسانيت، يعني عالَم چنان‌كه بايد باشد؛ و به قول مولوي ‘شربت اندر شربت است’…» (بوستان سعدي به تصحيح دكتر غلامحسين يوسفي، صفحه ۱۷).