تجربه‌ای ناقص و شتاب‌زده از مهدویاننمایش فیلم «مرد بازنده» در جشنواره چهلم از نگاه منتقدان؛ تجربه‌ای ناقص و شتاب‌زده از مهدویان
تجربه‌ای ناقص و شتاب‌زده از مهدویاننمایش فیلم «مرد بازنده» در جشنواره چهلم از نگاه منتقدان؛ تجربه‌ای ناقص و شتاب‌زده از مهدویان

    به پرکاری بی‌دلیل مهدویان باید حسرت بخوریم چرا که از سریال تقریباً مناسب و البته سنگین زخم کاری هنوز فارغ نشده، بلافاصله پشت دوربین سینما رفت و حاصل آن فیلم بی‌رمق مرد بازنده شد. محمد حسین مهدویان، فیلمساز جوان و البته پرکار سینمای ایران در هفتمین ساخته خود به سراغ یکی از گونه […]

 

 

به پرکاری بی‌دلیل مهدویان باید حسرت بخوریم چرا که از سریال تقریباً مناسب و البته سنگین زخم کاری هنوز فارغ نشده، بلافاصله پشت دوربین سینما رفت و حاصل آن فیلم بی‌رمق مرد بازنده شد. محمد حسین مهدویان، فیلمساز جوان و البته پرکار سینمای ایران در هفتمین ساخته خود به سراغ یکی از گونه های تقریبا نایاب در سینمای ایران رفته: ژانر پلیسی.

برخی منابع در تعریف این ژانر نوشته اند: ژانر محبوب پلیسی از فراگیرترین و قدیمی‌ترین گونه‌های سینمایی است. چرا که در این گونه، فرهنگ اجتماع و فرهنگ عمومی به خوبی قابل مشاهده است. پیش از این در یک مجموعه‌ی وسیع، سینمای جنایی را دارای زیر مجموعه‌هایی مانند ژانر پلیسی می‌دانستند. اما از سال ۱۹۴۵ به بعد با فراگیر شدن ساخت و سازهای سینمایی و سپس ساخت سریال‌های تلویزیونی در سال های دهه ۵۰، تقریبا می‌توان گونه‌ پلیسی را یک ژانر مستقل دانست.
در این ژانر قواعد، بسیار شاخص اما سختگیرانه است. در سینمای پلیسی یک طرف ماجرا یک پلیس است و آدم‌های دیگر داستان شخصیت‌هایی هستند که به نحوی مشخص با پلیس قصه سرو کار پیدا می‌کنند.
همین روند و شاخصه‌ها باعث می‌شود ژانر پلیسی بسیار به ملودرام اجتماعی نزدیک باشد. با این تفاوت که در ملودرام صرف اجتماعی، شخصیت‌های منفی، تاریک و بد ذات قصه از اول مشخص هستند و به موازات آن قهرمان ماجرا نیز معرفی شده است.
اما در گونه‌ پلیسی، هرگز نمی توان کاراکترهای مثبت و منفی را از همان ابتدا به ساکن شناخت، چرا که دیگر جذابیتی برای ادامه داستان وجود نخواهد نداشت و این از قواعد ژانر پلیسی است که با تزریق تعلیق، تماشاگر را مدام به پرسش و پاسخ وادار سازد. یعنی ممکن است در اواسط یا حتی در پایان ماجرا پلیس قصه، شخص منفی از کار در بیاید. ضمن اینکه داستانک‌های معمایی نیز روند شکل گیری کل قصه را پی می گیرند. داستانک‌هایی که می‌توانند معماهای جنایی نیز خلق کنند.
زمانی که توضیحات مربوط به این ژانر را مرور می کنیم و آن را با فیلم اخیر مهدویان تطبیق می دهیم به این نکته می رسیم که وی تقریبا همه قواعد مذکور را رعایت کرده اما چرا فیلمش حداقل به زعم من جذابیت و کشش لازم را ندارد؟ پاسخ این سئوال را باید در همان ضعف همیشگی سینمای ایران در توجه نکردن به تنوع ژانرهای گوناگون جست و جو کرد که گونه سینمای پلیسی و جنایی هم یکی از آنهاست.
تلاش هایی که قبل و بعد از انقلاب در سینمای ایران در حوزه ساخت این گونه فیلم ها صورت گرفت اما نتیجه نهایی نه باب میل تماشاگر بود و نه با ذائقه و سلیقه منتقدان همخوانی داشت و متاسفانه مرد بازنده نیز در ادامه همین روند حرکت کرده و از این تجربه تاریخی تلخ مستثنی نیست. توجه نکردن به شخصیت پردازی مناسب آدم های قصه، حضور انبوهی از داستانک های ریز و درشت که برخی در خدمت داستان اصلی و قرار گرفته و برخی دیگر تا جایی به داستان اصلی خدمت می کنند و تعدادی نیز در جای جای قصه به امان خدا رها می شوند.
بازی بازیگران همیشگی آثار مهدویان که گویا دیگر بازیگری برای شان تبدیل به امری عادی شده و شاید فقط در حد جلوی دوربین رفتن است و بس، زمان بالا و ریتم کند، عدم وجود تعلیق در قصه و ساختار، همگی سبب شد فیلم متوسط رو به ضعیف را از مهدویان به نظاره بنشینیم. در این میان حسرت بخوریم به تلاش به بیراهه رفته جواد عزتی بازیگر خوب و توانا و البته پرکار این روزهای سینما و نمایش خانگی که به نظر می رسد باید در پرکاری خود تجدید نظری به عمل آورد.
حسرت بخوریم به پرکاری بی دلیل مهدویان که از سریال تقریبا مناسب و البته سنگین زخم کاری هنوز فارغ نشده بلافاصله پشت دوربین سینما رفته (و حاصل آن شده فیلم بی رمق مرد بازنده). مهدویان کارگردان پرانرژی و خوبی است. حیف است که از ماجرای نیمروز و درخت گردو برسد به شیشلیک و مرد بازنده. واقعا حیف است.

الگوبرداری از کارآگاهان خارجی
کارگردان فیلم «مرد بازنده» بیشتر از آنچه که به ساختار اصلی روایت خود توجه کند، درگیر الگوبرداری از کارآگاهان فیلم‌های خارجی شد و فیلم در رسیدن به یک هویت مستقل مردد مانده است.
سرهنگ احمد خسروی در خلال بررسی پرونده یک قتل مشکوک به رازهای پشت پرده ای نزدیک می شود که حکایت از باندهای مافیایی اقتصادی دارد و پرونده در هاله ای از ابهام از دست او خارج می شود. مرد بازنده با توجه به قصه و نوع ساختار آن در زیر گروه فیلم های ژانر جنایی قرار می گیرد.
فیلم هایی که در آن هر چه مجرمان پیچیده تر، پر رمز و رازتر باشند، جذاب تر به نظر می رسند. از دیگر ویژگی های ژانر جنایی می توان به یک افسر تک رو در پرونده اشاره کرد که برای رسیدن به نتیجه و رازگشایی از انجام رفتار فراقانونی و غیر قانونی نیز واهمه ای ندارد، چیزی که در آخرین ساخته مهدویان نیز به خوبی می توان دید.
در شکل کلیشه ای این گونه سینمایی، مسائل و مشکلات خانوادگی افسر اصلی پرونده نیز به قصه فیلم اضافه می شود؛ پلیسی که بسیار متبحر، تیزهوش، نکته سنج و دقیق است اما در ارتباط با فرزندانش ضعف های بسیار جدی دارد و هیچ گاه نتوانست نقش یک پدر خوب را برای خانواده خود بازی کند.
پلیسی که در خلال پیچیدگی های رسیدن به سر نخ های پرونده باید به فکر پدر خوب بودن برای فرزندانش هم باشد و در این میان اگر مانیفست های شعارگونه ای هم میان پدر و فرزند رد و بدل شد، چندان نباید خرده گرفت.
مهدویان در جدیدترین ساخته سینمایی خود بیشتر از آنچه که به ساختار اصلی روایت خود توجه کند، درگیر الگوبرداری از کارآگاهان فیلم های خارجی شده است. نمونه هایی مثل علاقه زیاد کاراکتر سرهنگ خسروی به خوردن ساندویچ در حین اجرای ماموریت و تکرار چند باره آن اگرچه با حال به نظر می رسد اما در حد یک تقلید باقی می ماند و فیلم در رسیدن به یک هویت مستقل مردد مانده است.
جواد عزتی در نقش سرهنگ خسروی اگرچه تلاشش را به کار می گیرد تا الگویی متفاوت از یک کاراگاه ایرانی ارائه دهد اما چندان موفق به نظر نمی رسد و ضعف اصلی آن را نه در بازی عزتی که باید در پرداخت فیلمنامه و نگاه کارگردان به کاراکتر جستجو کرد. پلیسی که خود بدون اثبات جرم برای گرفتن اعتراف به متهم خود سیلی می زند، چندان منطقی به نظر نمی رسد که در مواجهه با سیلی خوردن فرزندش از دست ماموری دیگر یقه بدراند و زمین و زمان را به هم بدوزد.
شاید اصلی ترین مشکل مرد بازنده همین سردرگمی کارگردان در ارائه یک کاراگاه متفاوت ایرانی است که با الگو برداری از نمونه های خارجی آن چندان بومی نشده است و فیلم، هویت ایرانی خود را در لحظاتی با تردید مواجه کرد.
مهدویان با تمام نقدهایی که به آن وارد است اما نباید بی انصافی کرد که عناصر یک اثر خوش ساخت را به خوبی می شناسد و در رسیدن به یک فیلم خوش ریتم و با ضرباهنگ مناسب تلاشش قابل توجه است.

نقش اثربخش آناهیتا درگاهی
مرد بازنده اگر چه فیلمی با تایمی بالاتر از استانداردهای متداول سینمای ایران است اما خسته کننده نیست و دکوپاژ، میزانسن، حرکت دوربین و تدوین در خدمت اثر است. تلاش جواد عزتی فارغ از ضعف های فیلمنامه در خلق یک بازی متفاوت، مشهود و قابل توجه است. همچنین آناهیتا درگاهی به خوبی از پس نقش برآمده است و حضورش اگرچه در فیلم چندان طولانی نیست اما جنس بازی اش موثر واقع شد. آنچه مسلم است مرد بازنده اثری نیست که از پدیده های جشنواره چهلم باشد اما اثری است که لحظات خوب در آن کم نیست.
چهلمین جشنواره فیلم فجر با حضور ۲۲ فیلم در بخش «سودای سیمرغ»، ۱۰ فیلم در بخش «فیلم کوتاه» و هشت فیلم در بخش «مستند» از ۱۱ تا ۲۲ بهمن به دبیری مسعود نقاش‌زاده در برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره، برگزار می‌شود. فیلم‌های این دوره از جشنواره در سینماهای ۳۱ استان در سراسر کشور اکران خواهد شد. چراغ جشنواره فیلم فجر در روز نخست با نمایش ۲ فیلم بیرو و مرد بازنده روشن شد.