توسعه و شاخص‌های آن
توسعه و شاخص‌های آن

    شرط رسیدن هر جامعه به رشد و بالندگی داشتن برنامه برای رسیدن به توسعه است اما باید دید تا تعریف توسعه چیست و پارامترهای رسیدن به توسعهی مطلوب، کارآمد، فراگیر، متوازن و پایدار کدام است؟! توسعه مفهوم کلی دارد و باید بر اساس تواناییها و ظرفیتهای موجود آن را ارزیابی کرد یعنی باید […]

 

 

شرط رسیدن هر جامعه به رشد و بالندگی داشتن برنامه برای رسیدن به توسعه است اما باید دید تا تعریف توسعه چیست و پارامترهای رسیدن به توسعهی مطلوب، کارآمد، فراگیر، متوازن و پایدار کدام است؟! توسعه مفهوم کلی دارد و باید بر اساس تواناییها و ظرفیتهای موجود آن را ارزیابی کرد یعنی باید دید سند توسعه در منطقه هدف چیست؟

برای مثال در استانی نظیر اصفهان توسعه اجرای برنامه‌ها و چرخیدن چرخ‌های صنعت و اقتصاد با تکیه بر توانایی‏های موجود و همچنین توسعه گردشگری تاریخی با توجه به ظرفیت‏های طبیعی این بخش است واضح است در این شرایط تدوین استراتژی باید بر اساس ظرفیت‏های بخش‏های صنعتی و گردشگری تاریخی صورت پذیرد، اما در استان‏هایی نظیر گلستان، گیلان و مازندران توسعه بر محور گردشگری طبیعی و کشاورزی است، واضح است در این بخش برای توسعه باید برنامه‏ها را بر اساس توسعه صادرات در نظر گرفت، مثلا در استانی نظیر مازندران با ظرفیت ۴ میلیون تن مرکبات باید توسعه را بر محور صادرات مازاد مرکبات تعریف کرد. البته از طرفی باید نقش نیروی انسانی کارآمد را در این بخش مطالعه کرد، چراکه تدوین این سیاست‏ها برعهده نیروی انسانی کارآمد و در راس آن استاندار است. در این رابطه لطف‏الله آجدانی، مورخ و پژوهشگر توسعه را در گزارشی با عنوان ” استاندار توسعه محور کیست؟!” اینگونه تعریف می‏کند( با اندکی دخل و تصرف): توسعه مقوله‏ی پیچیده و ظریفی است که تحقق و پیشبرد آن مستلزم عزمی عمومی و نقش چند ضلعی و همه جانبه در نهادهای مختلف حاکمیتی، خصوصی و فرهنگ عمومی است و نمی‏توان علل و عوامل ناکامی توسعه استان‏ها را به یک نهاد و یک شخص محدود کرد، اما بی هیچ تردیدی نقش و مسوولیت استانداران در کامیابی یا ناکامی توسعه بسیار مهم و جدی است.بی‏شک بخشی از موفقیت و یا موفق نبودن فرآیند توسعه از فراهم بودن یا نبودن شرایط مطلوب توسعه‏ای در کشور نشات گرفته و تابع قوانین، مقررات و دستورالعمل‏های بالادستی و سیاست‏های کلان و منابع و بودجه ملی است؛ اما در همان محدوده اراده و امکانات و منابع استانی، نقش و مسوولیت یک استاندار در کامیابی یا ناکامی فرآیند توسعه در آن استان، مهم و جدی است.
او معتقد است: هنگامی می توانیم از توسعه سخن به میان بیاوریم که بدانیم توسعه چه مفهومی دارد؟ ویژگی‏ها و مولفه‏های توسعه و ابعاد و موانع و الزامات آن چیست؟ شاخص‏های اندازه گیری کمی و کیفی توسعه در ابعاد و حوزه های مختلف توسعه‏ی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و علمی کدامند؟ تکوین و تحول و تکامل توسعه از چه بایدها و نبایدها و مکانیسم و قواعدی پیروی می‏کند، بازیگران و نقش آفرینان فرآیند توسعه چه کسانی هستند و در مدیریت و موفقیت یا موفق نبودن توسعه، چه نهادها و افرادی سهیم هستند؟ در این میان نقش استاندار در مدیریت توسعه در استان بسیار مهم و جدی است. با نگاهی دقیق به آنچه او تعریف کرده است، واضح است نقش مهم و اصلی در این بخش را استاندار به عنوان نماینده عالی دولت در استان‏ها برای رسیدن به توسعه ایفا می‏کند. اما پارامترهای استاندار توسعه محور چیست؟
استاندار توسعه محور کسی است که هم خود از دانش توسعه‏ای و شناخت نقادانه وضع موجود و چالش ها و وضع مطلوب و راهبردهای آن و نیز پایبندی به الزامات فرآیند توسعه در چارچوب بک پروسه و فراتر از یک پروژه برخوردار باشد و هم بتواند ترکیبی از هم اندیشان و همراهان برخوردار از دانایی و توانایی در حوزه‏های مختلف توسعه‏ای را گرد آورد و از آن دانش و توان به سوی و سود مقصد توسعه‏ی استان بهره‏مند شود. او در بخش دیگری از این یادداشت می‏نویسد: توسعه با مدیران توسعه نیافته که نه به الفبای توسعه دانایی دارند و نه به الزامات آن توانایی، هرگز به مقصد نمی‏رسد. آجدانی یک استاندار توسعه محور را مصمم در برکناری مدیران توسعه نیافته و نادان و ناتوان از درک ضرورت توسعه و مفهوم و الزامات آن و استفاده از مدیران با دانش و توانمند و شایسته برای تحقق برنامه‏ها و آرمان‏های توسعه می‏داند.
او می‏نویسد: استاندار توسعه محور استانداری است که به ضرورت افزایش جلب اعتماد و مشارکت جدی و گسترده -و نه نمایشی- نخبگان علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و احزاب سیاسی و تشکل های صنفی غیر دولتی و نهادهای مدنی ونیز استفاده مناسب از دانایی و توانایی آنان در حوزه‏های مختلف و متناسب، دانا و توانا می‏داند.
با این تعریف باید در فضای مدیریتی کشور به دنبال پرورش مدیران شایسته و کارآمد بود و نباید اجازه داد که افراد موج سوار که خود را به صاحبان قدرت وصل کردند بدون شایستگی وارد مجموعه مدیریت شوند و ساختارمدیریتی را باید به سمت اعتدال پیش برد.