توهم منجی بودن
توهم منجی بودن

  شناخت هرچه بیشتر زندگی و طرز فکر بن لادن، خصوصاً پس از به دست آمدن اسناد سازمان القاعده در پناهگاه بن‌لادن در ابیت‌آباد پاکستان، برای تحلیلگران و روزنامه‌نگاران غربی کشش زیادی ایجاد کرده است. پیتر برگن، خبرنگار و تحلیلگر ارشد تلویزیون سی.ان.ان آمریکا، با نوشتن کتاب جدید خود، بیوگرافی خواندنی و مفیدی از فردی […]

 

شناخت هرچه بیشتر زندگی و طرز فکر بن لادن، خصوصاً پس از به دست آمدن اسناد سازمان القاعده در پناهگاه بن‌لادن در ابیت‌آباد پاکستان، برای تحلیلگران و روزنامه‌نگاران غربی کشش زیادی ایجاد کرده است. پیتر برگن، خبرنگار و تحلیلگر ارشد تلویزیون سی.ان.ان آمریکا، با نوشتن کتاب جدید خود، بیوگرافی خواندنی و مفیدی از فردی به دست داده است که تاثیری عمیق بر سیاست‌های خارجی و امنیتی امریکا و دیگر کشورهای غربی گذاشت. او در این کتاب بیشتر سیر حوادث زندگی بن‌لادن را شرح می‌دهد که چطور از یک جوان سرمایه‌گذار متعصب مسلمان به یک تروریست جنگجوی آدمکش تبدیل شد که رویای خروج سربازان آمریکایی از خاورمیانه و سرنگونی دولت‌های منطقه را در سر می‌پروراند.
در سال ۱۹۹۷، پیتر برگن نخستین خبرنگار غربی بود که برای یک تلویزیون معروف غربی، سی ان. ان، با بن‌لادن مصاحبه تلویزیونی می‌کرد. به نقل از کتاب او، بن‌لادن باوجود مواضع ضدغربی و حمایت از گروه‌های تروریستی اسلام‌گرا، تا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر جدی گرفته نمی‌شد. چند ماه پیش از آن رویداد هولناک، بن‌لادن در مورد نقشه‌اش برای حملات گسترده به خاک آمریکا، به اعضای بلندپایه سازمان و دیگر گروه‌های تروریستی همدست آن صحبت کرده بود. اما مقامات ارشد سیاسی دولت آمریکا کمتر تهدیدات وی را جدی می‌گرفتند. حکومت جورج بوش نیز از زمان به قدرت رسیدن، درگیر ایده سرنگونی صدام حسین در عراق بود و هشدارهای سازمان سیا نسبت به جدی بودن تهدید‌های بن‌لادن را جدی نمی‌گرفت. چنانچه، پاول ولفویتز، معاون وزارت دفاع آمریکا، پنج ماه قبل از حمله یازده سپتامبر، با غرولند می‌گفت که «نمی دانم چرا ما باید این قدر درباره بن‌لادن حرف بزنیم.»
نویسنده می‌نگارد که بن‌لادن با توجه به تجربه عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی در لبنان، یمن، و سومالی پس از مواجهه با تهدیدات تروریستی و واکنش ضعیف دولت کلینتون به انفجار سفارت آمریکا در نایروبی و دارالسلام در سال ۱۹۹۸ و نیز بمب‌گذاری در کشتی یو اس اس کول، گمان می‌برد که آمریکا شهامت واکنش شدید و گسترده به القاعده را در کوهپایه‌های افغانستان ندارد. اما واکنش آمریکا به حملات تروریستی به نیویورک، برای القاعده قاطع و مرگبار بود. بر اساس اطلاعات داخلی این گروه، «از میان ۱۹۰۰ جنگجوی عرب القاعده بالغ بر ۱۶۰۰ نفر آنان در اثر حملات هوایی و زمینی آمریکا در افغانستان جان خود را از دست دادند.» همچنین، در چند سال گذشته پهباد‌های آمریکایی مهره‌های کلیدی آن سازمان در مناطق قبایلی پاکستان را از میان برده‌اند.
به باور نویسنده، دولت آمریکا نه تنها خیلی زود قدرت عملیاتی القاعده را فلج کرد، بلکه با سرمایه‌گذاری عظیم، قدرت و اختیارات سازمان‌های امنیتی خود را افزایش داد و با تغییرات گسترده در شیوه کار سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، ، القاعده و دیگر سازمان‌های تروریستی قادر به سازماندهی حملات چشمگیر در خاک آمریکا نشدند.
کتاب نشان می‌دهد که هرچند طالبان به دلیل پناه دادن به القاعده، قدرت خود را در سال ۲۰۰۱ در افغانستان از دست دادند، اما در طول سال‌های گذشته هیچ‌گاه رابطه‌ خود را با این گروه قطع نکردند. نویسنده با استناد به اسناد به دست آمده از پناهگاه بن‌لادن نشان می‌دهد که نه تنها بن‌لادن با رهبری طالبان در تماس بود، بلکه سازمان او عملیات مشترک تروریستی با گروه حقانی که حالا در دولت طالبان قدرت گسترده‌ای به دست آورده است، در داخل افغانستان انجام داد. این به معنای آن است که باوجود ارتباط گسترده طالبان با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی، دولت‌های ترامپ و بایدن، به دروغ وانمود کرده‌اند که طالبان ارتباط خود را با این سازمان‌ها ‌قطع کرده‌اند.
بن‌لادن از دوران جوانی از غرب متنفر بود و از ۱۷ سالگی به عقاید خشک و متعصبانه اسلامی گرایش یافت. او آروز داشت که به سبک پیامبر اسلام زندگی کند. نویسنده شرح می‌دهد که چطور بن‌لادن در گرمای طاقت‌فرسای سودان و سپس قندهار در افغانستان، استفاده از کولر و یخچال را برای خانواده خود منع کرده بود. برخی از اعضای خانواده بن لادن، از جمله دو همسر و چند فرزندش، او را به دلیل زندگی طاقت‌فرسا ترک کردند و به عربستان برگشتند. البته، او همان قدر که مخالف کولر و یخچال و دیگر وسایل زندگی مدرن بود، کلاشنیکوف را دوست داشت.
کتاب نشان می‌دهد که این اعتقادات مذهبی و باور بن‌لادن به این که او یک منجی برگزیده برای پاسداری از اسلام و جنگ با غرب است، از او یک فرد متوهم و بی‌ارتباط با واقعیات ساخته بود. چنانچه، در زمان حمله صدام به کویت، او از پادشاه عربستان خواست که به جای استمداد از کشورهای دیگر، از جنگجویان وی برای دفاع از عربستان و بیرون راندن صدام از کویت استفاده کند. شاید بن‌لادن را بتوان نمونه‌ای از رهبران متوهم اسلام‌گرا دانست که تنها با اعتقادات آخرالزمانی و کاذب، گمان می‌برند که بدون پشتوانه اقتصادی و نظامی، می‌توانند دولت‌های منطقه و غرب را شکست دهند. القاعده و دیگر سازمان‌های تروریستی اسلام‌گرا مانند داعش، نه تنها خیال شکست دولت‌های غربی، بلکه خیال دولت‌های مسلمان در خاورمیانه را نیز در سر دارند.
بخش مهم و جذاب کتاب، نحوه دستگیری بن‌لادن است. سازمان سیا از طریق ردیابی یکی از قاصد‌های بن‌لادن به نام الکویتی که مسئول انتقال پیام رهبر القاعده به دیگر اعضای آن گروه و سازمان‌های متحد آن بود، توانست پناهگاه بن‌لادن را پیدا کند. نویسنده با توجه به اسناد یافت‌شده، باور دارد که پاکستان نقش مستقیمی در پناه دادن به بن‌لادن نداشت.
برخلاف انتظار دولت امریکا، مرگ بن‌لادن واکنش شدیدی در کشورهای اسلامی، از جمله پاکستان، به همراه نداشت. نویسنده می‌نگارد که که بن‌لادن برخلاف آرزویش، «در یک جنگ قهرمانانه در میدان جهاد جان خود را از دست نداد، بلکه بدون هیچ مقاومتی، در کنار خانواده‌ خود در پناهگاهش کشته شد.»
در سال ۲۰۰۰ میلادی، سازمان القاعده که به رهبری او تشکیل شده بود، توانست حمله موفقی به یک کشتی جنگی یک میلیارد دلاری آمریکا انجام دهد. این حمله در بندر عدن انجام شد. بعد از آن بود که حمله‌های القاعده در نیویورک و واشنگتن انجام شد و حوادث مرگبار یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را در تاریخ ثبت کرد. با آن که حدود ۲۷ میلیون دلار پاداش برای سر بن لادن تعیین شده بود، او توانست برای چندین سال از دست کسانی که به دنبالش بودند، مخفی بماند. گفته شده است که قبایل ساکن مرزهای افغانستان و پاکستان، اصلی‌ترین پناه‌دهندگان به اسامه بن لادن بودند. اسامه بن محمد بن عوض بن لادن در نهایت اول ماه مه سال ۲۰۱۱ به دست کماندوهای آمریکایی در پناهگاهی در پاکستان کشته شد و جسدش در اختیار آمریکا قرار گرفت. کتاب «ظهور و سقوط اسامه بن لادن» نوشته پیتر برگن توسط انتشارات سایمون اند شوستر در ۴۱۶ صفحه در سال ۲۰۲۱ به چاپ رسیده و روانه بازار شده است.