ثروت پناهندگان
ثروت پناهندگان

آمار اداره مالیات بریتانیا در سال ۲۰۲۰ نشان می‌داد که یک‌چهارم مالیات دهندگان پردرآمد آن کشور مهاجران‌ هستند. تصمیم دولت‌های لیبرال برای ادغام مهاجران در نظام اقتصادی کشور به شکوفایی اقتصاد کمک کرده است. اما این به معنای آن نیست که دولت‌های دیگر نیز چنین رویکردی را در پیش می‌گیرند. دولت‌ها پناهندگان را رقیب کارگران […]

آمار اداره مالیات بریتانیا در سال ۲۰۲۰ نشان می‌داد که یک‌چهارم مالیات دهندگان پردرآمد آن کشور مهاجران‌ هستند. تصمیم دولت‌های لیبرال برای ادغام مهاجران در نظام اقتصادی کشور به شکوفایی اقتصاد کمک کرده است. اما این به معنای آن نیست که دولت‌های دیگر نیز چنین رویکردی را در پیش می‌گیرند. دولت‌ها پناهندگان را رقیب کارگران کم‌درآمد در بازار کار می‌بینند.

الکساندر بتس که در دانشگاه آکسفورد موضوع مهاجرت اجباری و روابط بین‌الملل درس می‌دهد، در این کتاب می‌گوید که آوارگی و مهاجرت در عصر شکنندگی دولت‌ها، جنگ، بی‌ثباتی سیاسی، و تغییرات آب‌وهوایی زیاد شده، اما به همان نسبت، حمایت از پناهندگان نیز کاهش یافته است.
اگر دولت‌های لیبرال پناهندگان را نیروی کار می‌بینند، برعکس، برخی از دولت‌های آفریقایی و آسیایی از آن رو به پناهندگان جا می‌دهند که از کمک‌های اقتصادی کشورهای ثروتمندی بهره‌مند شوند که از ادامه سفر پناهندگان به غرب هراس دارند. این دولت‌ها می‌کوشند که پناهندگان در کشورهای همسایه آن‌ها بمانند. برخلاف تصور عمومی در غرب، کشورهای آفریقایی و آسیایی بیشترین پناهندگان جهان را در خود جای داده‌اند. به عبارت دیگر، مسیر اصلی مهاجرت نه از کشورهای جنوب به شمال، بلکه از جنوب به جنوب است.
آن طور که بتس می‌گوید، سیاست این دولت‌ها در جنوب، به رسمیت شناختن پناهندگان در حکم انسان‌هایی با حقوق کامل نیست. این دولت‌ها معمولا پناهندگان را در اردوگاه‌های آوارگان جای می‌دهند و به آن‌ها اجازه ورود به بازار کار نمی‌دهند. این باعث می شود که پناهندگان سال‌های طولانی به کمک‌های خارجی وابسته بمانند. او در این کتاب به نفع سیاستی استدلال می‌کند که پناهندگان را از وابستگی به کمک‌های دولت میزبان و موسسات بین‌المللی خلاص کند.
استدلال او این است که دولت‌ها قبل از هر چیز باید حقوق بشر و حق داشتن زندگی با کرامت را برای پناهندگان به رسمیت بشناسند. او می پذیرد که سیاست در کشورهای مهاجرپذیر به گونه‌ای است که سرنوشت پناهندگان به‌سادگی زیر تاثیر مناقشات جریان‌های عوامگرای (پوپولیست) مهاجرستیز قرار می‌گیرد.
آنچه این کتاب را برای خوانندگان جذاب می کند، این است که نویسنده موضوع پناهندگان را نه در کشورهای ثروتمند غربی، بلکه در سه کشور آفریقای شرقی- اتیوپی، اوگاندا، و کنیا- بررسی می‌کند که در مجموع سه میلیون مهاجر را در خود جای داده‌اند. بدون شک، وقتی بحث مهاجرت پیش می‌آید، خواننده فارسی‌زبان به کشورهای غربی فکر می‌کند. اما همان‌طور که بتس می‌گوید، پناهندگان به طور عمده به کشورهای همسایه خود پناه می‌برند.
به همین دلیل، او این سوال را به مسئله اصلی کتاب خود تبدیل کرده است که چطور کشورهای کم‌درآمد می‌توانند با سیاست‌های درست، پناهندگان را در اقتصاد خود ادغام کنند و با استفاده از مهارت‌ها و استعدادهایی که پناهندگان دارند، آن ها را به عوامل تولید ثروت مبدل سازند. او الگوی اردوگاهی پناهندگی را پایدار نمی‌داند که در آن پناهندگان، مانند فلسطینی‌ها سال‌ها در اردوگاه‌های آوارگان می‌مانند،‌ یا چون افغان‌ها در حاشیه شهرها و روستاها به نیروی کار بازار سیاه تبدیل می‌شوند. او به لحاظ اخلاقی این وضعیت فلاکت‌بار را قابل‌قبول و پایدار نمی‌داند.
الگوی پناهندگی پایدار در این کتاب به معنای کاهش اتکای مهاجران به کمک‌های خیریه از طریق تامین حقوق اساسی، اجازه کار دادن، و ادغام آن ها در جامعه میزبان است. او نشان می‌دهد که در کشورهای مورد مطالعه‌اش، ورود به بازار کار ظرفیت کارآفرینی پناهندگان را محقق می‌سازد. اما، این الزاما به معنای این نیست که بازارهای کشورهای فقیر در حدی است که بتواند از نیروی کار پناهندگان استفاده خلاق کند. در واقع، نویسنده بیشتر می‌کوشد به دولت‌هایی چون دولت ایران نشان بدهد که به رسمیت شناختن حقوق پناهندگان، هرچند آنان را صاحب حقوق و جایگاه اجتماعی و اقتصادی برابر با شهروندان کشور میزبان نمی‌کند، اما به‌مراتب نسبت به وضعیت اسف‌بار زندگی در اردوگاه‌ها بهتر است.
او می‌پذیرد که فرصت دادن به پناهندگان در بازار کار می‌تواند واکنش‌های سیاسی منفی در جامعه برانگیزد. سیاست‌گذاران در کنار مسائل اخلاقی و حقوقی، باید در سطح سیاسی نیز میان پناهندگان و جامعه هماهنگی ایجاد کنند؛ به‌خصوص اگر منافع سیاست ادغام در اقتصاد رسمی به‌درستی تشریح شود. با این حال، او موفقیت در این وضعیت را خیلی دشوار توصیف می‌کند.
شاید یکی از مزایای پذیرش پناهندگان در کشورهای فقیر، دریافت کمک‌های سخاوتمندانه خارجی به این کشورها باشد. کشورهای غربی مایل‌اند که پناهندگان پس از خروج از کشورهای خود در منطقه باقی بمانند. بتس می‌نویسد که خوب است این دولت‌ها به کشورهای فقیر مهاجرپذیر کمک‌های اقتصادی کنند تا پناهندگان مسیر مهاجرت را برای فرصت‌های بهتر ادامه ندهند. روشن است که دریافت این کمک‌ها باید منوط به تغییر سیاست‌های مهاجرتی این کشورها باشد.
این کتاب می‌تواند برای محققان از منظر پژوهش در مورد مستقل‌سازی و بهبود وضعیت پناهندگان مفید باشد. این اثر، دفاع قوی از ادغام پناهندگان در بازار کار کشور میزبان و بهره‌گیری از استعداد و مهارت‌های آن‌هاست. اما در عین حال، نویسنده به این پرسش پاسخی ندارد که چطور می‌شود جلو سیاست‌های عوام‌گرایانه (پوپولیستی) ضدپناهندگی را گرفت. در عین حال، این کتاب بر اساس روش‌شناسی و تحقیق موجود در مورد پناهندگان در حوزه علوم اجتماعی نگاشته شده است. جای نگاه اقتصادی برای توضیح فنی سهم پناهندگان در توسعه اقتصاد کشورهای فقیر مهاجرپذیر در این کتاب خالی است.
کتاب «ثروت پناهندگان: چطور مردم بی‌خانمان شده اقتصاد کشورها را می‌سازند؟»، نوشته الکساندر بتس توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد، در ۴۳۲ صفحه در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است.