جشن سده؛ آیین باستانی ایرانیان
جشن سده؛ آیین باستانی ایرانیان

  آیین‌های به جا مانده از سالیان دور، در فرهنگ هر ملتی اگرچه تغییر و در عصر مدرن، صورت و سیرتی متفاوت پیدا کرده‌اند، اما یک ویژگی آن حفظ شده است و همین ویژگی، رمز بقا، تداوم و ماندگاری این سنت‌ها و آیین‌هاست. ویژگی که ستون اصلی و هسته مرکزی هر آیینی است و آن، […]

 

آیین‌های به جا مانده از سالیان دور، در فرهنگ هر ملتی اگرچه تغییر و در عصر مدرن، صورت و سیرتی متفاوت پیدا کرده‌اند، اما یک ویژگی آن حفظ شده است و همین ویژگی، رمز بقا، تداوم و ماندگاری این سنت‌ها و آیین‌هاست. ویژگی که ستون اصلی و هسته مرکزی هر آیینی است و آن، کارکردش در تداوم غم و شادی آدمی است. دو صفتی که با زیست و زندگی آدمیان همزاد است و به دلیل کارکردی حتی سمبولیک، مدام خود را به رخ می‌کشد و ابراز وجود می‌کند.
جشن سده یکی از جشن‌های پرشکوه زمستانی ایرانی است که از دوران باستان به یادگار مانده. این جشن در دهمین روز بهمن‌ماه برگزار می‌شود. همانند دیگر جشن‌های اصیل ایرانی، آتش، هسته اصلی برگزاری جشن سده به شمار می‌رود. جشن سده در بسیاری از شهرهای ایران به ویژه شهرهای زرتشتی‌نشین برگزار می‌شود. جشن سده به همراه نوروز و شب یلدا سه جشن بزرگ ایرانی را تشکیل می‌دهند.
ایرانیان باستان در هر ماه جشن مخصوصی برگزار می‌کردند و به شادی و پایکوبی و همچنین ستایش اهورامزدا می‌پرداختند. بسیاری از این جشن‌ها هم‌اکنون از رونق افتاده و جز در کتاب‌های تاریخی نشانی از آن‌ها وجود ندارد. با این حال بعضی از آن‌ها این اقبال را داشته‌اند که همچنان زنده بمانند و هر ساله با شکوهی بی‌نظیر برگزار شوند. جشن سده یکی از همین جشن‌های باستانی‌ است که از دوران کهن تا به امروز برگزار شده و شکوه پیشین را حفظ کرده است. جشن سده در غروب دهمین روز از بهمن‌ماه برگزار می‌شود. در ایران باستان هر ماه نامی مخصوص به خود داشت. هر روزی نیز نامی مخصوص به خود داشت. روز دهم بهمن‌ماه نیز آبان‌روز نام داشت. به عبارتی جشن سده در غروب آبان‌روز از بهمن‌ماه برگزار می‌شد.

فلسفه جشن سده
ایرانیان باستان زمستان را به دو دوره ۴۰ روزه تقسیم کرده بودند. دوره اول که از شب یلدا آغاز می‌شد در دهم بهمن پایان می‌یافت. به این دوره اول، چله بزرگ می‌گفتند و دوره چهل روزه بعدی، چله کوچک نام داشت. ایرانیان اعتقاد داشتند چله بزرگ اوج سرمای زمستان را در خود دارد و روزی که چله بزرگ به پایان می‌رسد، زمین نفس می‌کشد و گرم می‌شود. بنابراین سرمای سختی در پیش نخواهد بود. از این‌رو روز پایان چله بزرگ زمستان را گرامی می‌داشتند و جشن سده برگزار می‌کردند. اجداد باستانی ما بر این باور بودند که آتشی که در این روز برافروخته می‌شود، زمین را گرم و آماده ورود بهار می‌کند.
همچنین جشن سده را از نگاهی دیگر نیز می‌توان بررسی کرد. در ایران عدد چهل از دیرباز عددی مقدس به شمار می‌آمد. چهلمین روز پس از تولد، یا چهلمین روز پس از مرگ، همیشه برای ایرانیان روز مهم و با ارزشی به شمار می‌رفته و مراسم مخصوص به خود داشته است. جشن سده نیز دقیقا چهل روز پس از جشن یلدا برگزار می‌شود. اگر یلدا را شب تولد خورشید بدانیم، چهل روز پس از تولد او نیز باید مراسمی جهت گرامی‌داشت چنین میلاد فرخنده‌ای برگزار شود. این استدلال، یکی از فلسفه‌های پیدایش جشن سده به شمار می‌رود.
همچنین در توجیه علت وقوع جشن سده، بعضی منابع گفته‌اند که ایرانیان باستان زمستان را برخلاف امروز، از آغاز فصل سرما یعنی اول آبان‌ماه در نظر می‌گرفتند. از اول آبان تا ده بهمن نیز صد روز فاصله وجود دارد. همچنین پس از شب یلدا و تولد مهر، روشنایی بر تاریکی چیره شده و روزها به سمت طولانی‌شدن پیش می‌رود. از این رو روزها را به صورت جدا و شب‌ها را نیز به صورت جداگانه می‌شماردند. از جشن سده تا نوروز نیز در مجموع صد شب و روز فاصله وجود دارد. از این رو آبان‌روز از بهمن‌ماه بسیار روز مهم و مقدسی به شمار می‌آمد و لازم بود تا با برگزاری جشنی باشکوه، آن را گرامی می‌داشتند. در این دیدگاه، عدد صد به سده مرتبط می‌شود.
برخی دیگر از منابع قدیمی نیز می‌گویند در چنین روزی تعداد فرزندان کیومرث که طبق اعتقاد شاهنامه نخستین مرد به شمار می‌رود، به صد تن رسید. برخی نیز معتقدند در این روز تعداد فرزندان مشی و مشیانه- نخستین زوج روی زمین و همطراز با آدم و حوا- به صد تن رسید. از این‌رو جشن برپا داشتند تا چنین رویدادی را گرامی بدارند.
آن گونه که مهرداد بهار، اسطوره‌ پژوه نامی ایرانی ( فرزند ملک‌الشعرای بهار) در کتاب خود (پژوهشی در اساطیر ایران) آورده است «در شمار جشن‌های اساطیری و باستانی ایرانیان بوده، که تا سده حاضر در نزد زرتشتیان زنده نگه داشته شده است. جنبه اساطیری این جشن به هوشنگ برمی‌گردد که «با یکصد تن از یاران به کوه رفت. ماری عظیم به سوی او و یارانش فراز آمد. هوشنگ سنگی به سوی مار پرتاب کرد. سنگ بر سنگ آمد و از برخورد دو سنگ، آتش پدیدار گشت و مار بسوخت. پدیدآمدن آتش راجشن گرفتند و آن را سده نامیدند»
برخی از محققان و اسطوره‌شناسان روایتی دیگر نیز مستند این نامگذاری قرار داده و نوشته است چون از جشن سده تا جشن نوروز ۵۰ روز و ۵۰ شب( مجموعا صد شب و روز) می‌شود. فردوسی نیز در کتاب خود حکایت هوشنگ پیشدادی جرقه‌ زدن سنگ را آورده و از سده نام برده است.
بهار در کتاب دیگرش،«جستاری چند در فرهنگ ایران»( صص- ۲۴۳- ۲۴۲)، سه جشن دهم دی، دهم بهمن و شب واپسین چهارشنبه آخر سال را به عنوان سه جشن آتش زمستانی معرفی می‌کند و می‌افزاید در ایران اعصار گذشته بر زمین آتش‌ها می‌افروختند، شهرها را چراغان می‌کردند، و پرنده‌ها و تیرهای آتشین را به فضا می‌فرستادند تا مگر کودکی خورشید به سر رسد و گرمای آن پدید آید و باروری زمین از نو آغاز شود.