سید محسن رجبیان- کارشناس ارشد جامعهشناسی و روزنامهنگار/ خیانت انواع و اقسام دارد اما خيانت زناشویی از زيانبارترين انواع آن برای جامعه به شمار میرود و میتواند منجر به صدمات غيرقابل جبران برای طرفين گردد. خیانت در رابطه زناشویی را میتوان در یک تعریف ساده، نقض پیمان زناشویی دانست. توجه داشته باشیم که […]
سید محسن رجبیان-
کارشناس ارشد جامعهشناسی و روزنامهنگار/
خیانت انواع و اقسام دارد اما خيانت زناشویی از زيانبارترين انواع آن برای جامعه به شمار میرود و میتواند منجر به صدمات غيرقابل جبران برای طرفين گردد.
خیانت در رابطه زناشویی را میتوان در یک تعریف ساده، نقض پیمان زناشویی دانست. توجه داشته باشیم که پیمان زناشویی به زندگی اشتراکی در همه زمینههای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، روانی، جنسی، عاطفی و حتی فرهنگی اشاره دارد. خیانت میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد اما آگاهی یا عدم آگاهی منجر به چشمپوشی از مسئولیت فردی در این عمل نمیگردد. خیانت میتواند مستقیم و با انجام عملی که معنای آن خیانت است یا بهواسطه عملی که در ادامه به خیانت منجر میشود، خیانت تلقی شود. با این تعریف البته دامنه خیانت بسیار وسیع میگردد و کوتاهی در تأمین امنیت و حتی عدم ابراز احساسات عاطفی بهنوعی در دایره آن قرار میگیرد.
بر عمل خیانتآمیز عوامل مختلفی تأثیر میگذارند که شامل عوامل ذهنی و عینی میگردند. در دستهبندی دیگر میتوان از عوامل خرد و کلان در اقدام به خیانت نیز نام برد. علاوه بر نقش عوامل فردی نمیتوان بهسادگی از نقش جامعه و ساختارهای موجود آن چشمپوشی کرد. دعوای دیرینه جامعه شناسان درباره تقدم فرد و جامعه بر هم در اینجا نیز قابلطرح است. اینکه فرد و جامعه چقدر در این میان تقصیرکار یا تأثیرگذارند، سؤالی است که پاسخ آن تا حد زیادی تکلیف این قضیه را روشن میکند.
از علل خیانت میتوان به مواردی همچون حس تنوعطلبی، سردی روابط، تکراری شدن ظاهری طرفین، ازدواجهای اجباری، انتقام (جبران خیانت طرف مقابل)، برآورده نشدن نیازهای عاطفی و جسمی و جنسی، کنجکاوی، احساس ناامنی در رابطه متقابل، انتظارهای نامعقول و رفتارهای دور از تحمل و … اشاره کرد. لازم به تأکید نیست که البته در هر دو طرف رابطه چه زن و چه مرد میتوان بخشی از آنها را دید. ولی بعضی عوامل بیشتر در مردها و برخی بیشتر در زنها دیده میشود و طبیعی است که عوامل مشترک در هر طرف نیز در بین آنها دیده میشود.
تحقیقات نشان داده که کسانی که از عدم وجود اعتماد به نفس رنج میبرند، آنهایی که به دنبال هیجان هستند، زوجینی که در خانواده با موارد مشابه خیانت روبرو بودهاند، انسانهایی که عزتنفس ندارند و خصوصا در مقابل «نه» گفتن ضعف دارند و زوجینی که نسبت به طرف مقابل خود در مرتبه پایینتری از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، تحصیلی، فرهنگی و … قرار دارند، بیشتر احتمال دارند که خیانت کنند.
از دست رفتن اعتماد خانوادگی و اجتماعی، ناکارآمدی خانواده بهعنوان عنصر بنیادین جامعه، نزول اعتمادبهنفس جمعی، شکایتهای دادگاهی که هم به اقتصاد و هم به جنبههای اجتماعی و فرهنگی جامعه لطمه وارد میکند، زندگیهای مخفی و طلاق عاطفی که با وجود حفظ ظاهری خانواده در عمل خانوادهای ازهمگسیخته را به وجود میآورد و گهگاه خشونتهای کلامی و فیزیکی که به فضای امنیتی جامعه خدشه وارد میکند، همگی ازجمله آثار اجتماعی خیانت به شمار میآید.
با توجه به سطور بالا، مبرهن است که باید با آگاهی و اطلاعرسانی و برنامهریزی دقیق و مستمر از رشد و فراگیر شدن خیانت در جامعه جلوگیری کرد.