گروه فرهنگی/ جثه کوچکی دارد، پاهای نحیف که از فرط گامهای بیحاصل سستتر میشود. با نگاهی ملتمسانه به چشمهای خندان عابران خیره میماند. غم و حسرت بزرگ بر دلش چنگ میاندازد؛ زمانی که همراهی توأم با عشق والدین و کودکانشان را میبیند. غرورش را شکستهاند، کودکیاش را از او گرفتهاند. او را […]
گروه فرهنگی/
جثه کوچکی دارد، پاهای نحیف که از فرط گامهای بیحاصل سستتر میشود. با نگاهی ملتمسانه به چشمهای خندان عابران خیره میماند. غم و حسرت بزرگ بر دلش چنگ میاندازد؛ زمانی که همراهی توأم با عشق والدین و کودکانشان را میبیند. غرورش را شکستهاند، کودکیاش را از او گرفتهاند. او را با دوست داشتن و دوست داشته شدن بیگانه ساختهاند. به او یاد دادند شیطنتهای کودکی را به خواب ببرد و در وقت بیداری تنها به پول فکر کند. دستان کوچکش حامی کودکان دیگری شده که او را همانند برادر یا خواهر بزرگتر میپندارند.
پدیده کودکان خیابانی یا بچههای خیابان که از آن بهعنوان «تراژدی شهری» یاد میشود، معضلی است که تمامی شهرهای معاصر اعم از پیشرفته و در حال توسعه، با آن دست به گریبانند. کشور ما نیز در این مسیر از بروز و گسترش این پدیده و پیامدهای اجتماعی ناگوار آن مصون نمانده است. کودکان در دوره معاصر جایگاه و حقوق اجتماعی مهمی دارند. دلیل آن نیز این میباشد که کودکان وارث و انتقالدهنده فرهنگ و ارزشهای هر جامعه به نسل آینده هستند. درنتیجه نسبت به جامعهپذیری و فرهنگپذیری آنها حساسیت ویژهای صورت میگیرد. این گروه سنی به دلیل دوره سرنوشتسازی که سپری میکنند، میبایست فرآیند اجتماعی شدن و تعلیم و تربیتشان از کیفیت مطلوب و بالایی برخوردار باشد. دراینبین شاهد کودکان زیادی در خیابانها هستیم که در نگاه اول به دلیل بیخانمان بودن و شرایط اقتصادی اسفبار به کار در خیابانها روی آوردند اما دلایل پنهان دیگری در پس کار کردن هریک از کودکان نهفته است.
به طور کلی کار کودک به کاری گفته میشود که بچهها را از دنیای کودکی و جایگاه و منزلت انسانی محروم میکند و به رشد و تکامل ذهنی و جسمی آنان آسیب میزند. در حقیقت کار کودک، کاری است که از نظر ذهنی، جسمی، اجتماعی یا اخلاقی او را آسیبپذیر میسازد. همچنین موجب محرومیت از فرصت حضور در مدرسه، ترک تحصیل اجباری و یا اجبار به انجام کارهای سنگین و طولانی افزون بر حضور در مدرسه میشود.
کودکان کار و خیابان ۲ دستهاند: کودکان خیابانی ممکن است در خیابان حضورداشته باشند و کار هم بکنند ولی مسکن و زندگی آنان در سکونتگاههای غیررسمی است. کودکان کار نیز با خانواده خود زندگی میکنند و برای کمک به گذران زندگی در خیابان حضور داشته و در پوشش مشاغل دروغین فعالیت میکنند. گروهها و شبکههای تیمی نیز هستند که این کودکان را به کار گرفته و از آنان برای منافع خود سوءاستفاده میکنند.
عوامل زیادی در بروز کودکان خیابانی دخیل هستند؛ ازجمله ناکامی خانواده، فقر، جنگ، حوادث و سوانح طبیعی یا انسانی، سوءاستفاده توسط بزرگسالان، مهاجرت، شهرنشینی و… . در حقیقت این کودکان محرومین حسی هستند که نهتنها مورد حمایت عاطفی قرار نمیگیرند بلکه مورد خشونت فیزیکی و خشونت کلامی قرار دارند. تعداد کثیری از آنها از سوءتغذیه و بیماریهای مسری (عفونی) و بیماریهای ویروسی وعده دیگر از اختلالات خلقی، روحی و افسردگی رنج میبرند. این گروه از کودکان بیش از سایر همسالان خود در خطر رفتارهای ناهنجار اجتماعی، اعتیاد و بزهکاری هستند. عدهای مورد سوءاستفاده و آزار جنسی، جسمی و عاطفی قرار میگیرند.
به یاد داشته باشیم که حضور کودکان خیابانی در جامعه نشاندهنده این است که جامعه حالت کارکردی خود را از دست داده است. زمانی كه بخشهایی از جامعه دچار حالت عدم كاركرد صحیح شود، بسیاری از بخشهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و جمعیتی از حالت تعادل بازمیمانند و در این صورت آسیبهای اجتماعی ازجمله کودکان خیابانی امری طبیعی تلقی میشود. به نظر میرسد حل مسأله کودکان کار و خیابان در سایه همکاری دستگاههای گوناگون و کمکهای مردم محقق میشود.
در این میان، توانمندسازی خانوادهها از اهمیت ویژهای برای پیشگیری از بروز این پدیده برخوردار است. خیابانهای خالی از کودکان کار، همکاری و پشتیبانی جدی و پیگیرانه مسئولان و مردم را میطلبد.