جنجال‌های پایان‌ناپذیر ابتذال شر
جنجال‌های پایان‌ناپذیر ابتذال شر

«آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر» اثر نظریه‌پرداز سیاسی، هانا آرنت است که پس از نیم‌قرن به فارسی ترجمه شده است. کتابی که در آن نویسنده به محاکمه آدولف آیشمن از سران نیروی مخفوف اس‌اس و اجراکنندگان راه‌حل نهایی در جنگ جهانی دوم می‌پردازد. آرنت در دادگاه حضور داشت و از نزدیک محاکمه […]

«آیشمن در اورشلیم؛ گزارشی در باب ابتذال شر» اثر نظریه‌پرداز سیاسی، هانا آرنت است که پس از نیم‌قرن به فارسی ترجمه شده است. کتابی که در آن نویسنده به محاکمه آدولف آیشمن از سران نیروی مخفوف اس‌اس و اجراکنندگان راه‌حل نهایی در جنگ جهانی دوم می‌پردازد. آرنت در دادگاه حضور داشت و از نزدیک محاکمه آیشمن را دنبال می‌کرد.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب، نظر ریچارد برنستین درباره هانا آرنت و اینکه چرا باید نوشته‌های او را خواند، آمده است: «هانا آرنت بر این باور است در تاریک‌ترین روزها هم می‌توان به یافتن بارقه‌ای از نور امیدوار بود؛ نوری که نه از نظریه‌ها و مفاهیم، بلکه از حیات و اعمال افراد سرچشمه می‌گیرد… آرنت هشدار می‌دهد نباید به وسوسه‌ی پوچ‌گرایی، بدبینی یا بی‌تفاوتی تن داد. او در مقابلِ امید بی‌جا و یاس بی‌جا مقاومت می‌کرد و در توصیف ظلمات زمانه‌ی ما، در توصیف دروغ، نیرنگ، خودفریبی و تلاش برای نابود کردن تمایز میان حقیقت و دروغ، صریح و بی‌پروا بود… و به این خاطر است که امروز، آرنت را باید خواند و دوباره خواند.»
به طور کلی می‌توان گفت نویسنده در کتاب «آیشمن در اورشلیم» به این موضوع می‌پردازد که: «آیا ممکن است کسی بی آنکه شرور باشد، مرتکب شرارت شود؟» آرنت معتقد است که ما ترجیح می‌دهیم از هیولایی برخاسته از ظلمت شکست بخوریم تا از یک انسان معمولی، چون به این ترتیب خودمان را کمتر مقصر می‌دانیم.
اوتو آدولف، پسر کارل آدولف آیشمن و ماریا، پس از شکست نازی‌ها در جنگ جهانی دوم، زندگی مخفیانه‌ای در آرژانتین داشت اما در ۱۱ مه ۱۹۶۰ در حومه بوینس‌آیرس دستگیر و ۹ روز بعد با هواپیما به اسرائیل فرستاده شد تا محاکمه شود. آدولف آیشمن در دادگاه به همراه افراد دیگر به جرم جنایت علیه مردم یهود، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی طی کل دوره رژیم نازی و به خصوص دوره جنگ دوم جهانی محکوم شد. کتاب حاضر با مروری بر تاریخ گزارشی از روند این دادگاه و شخصیت متهم است.
هانا آرنت در ابتدا به بررسی دادگاه و متهم آن می‌پردازد. دادگاهی که دست‌های پشت پرده تلاش می‌کنند آن را فراتر از چیزی که هست نشان دهند و اصرار دارند که آیشمن به عنوان یک شخص واحد در جایگاه متهم نیست، «در این محاکمه‌ی تاریخی، نه فقط یک فرد، و نه فقط رژیم نازی، بلکه یهودستیزی در سراسر تاریخ است که در جایگاه متهم ایستاده است.» تلاش نخست وزیر اسرائیل و دیگر افراد برای اجرای عدالت در حق مردم یهود در این دادگاه با بحث‌های زیادی همراه است که آرنت نیز در کتاب به آن‌ها می‌پردازد.
پس از بررسی دادگاه و نیت افرادی که قصد دارند آن را شبیه به یک تئاتر برگزار کنند، نویسنده به سراغ متهم می‌رود و توضیح می‌دهد که آدولف آیشمن چگونه به متخصصی در باب مسئله یهود تبدیل شد. همچنین رنج‌ها و سختی‌هایی که مردم یهود که مرحله به مرحله گرفتار آن می‌شدند بررسی و در هرکدام نقش متهم بررسی می‌شود. در این بخش‌هاست که همه فکر می‌کنند و یا انتظار دارند که چهره شیطانی آیشمن آشکار شود اما آرنت می‌نویسد:
شش روان‌پزشک بر «طبیعی»بودن او گواهی داده بودند – می‌گفتند یکی از آن‌ها با تعجب فریاد زده که «وضعیت ایشان از من هم طبیعی‌تر است، مخصوصاً حالا، بعد از این معاینه» و دیگری دریافته بود که کل نگرش روان‌شناختی او، رفتارش در قبال زن و فرزندانش، مادر و پدرش، برادرانش، خواهرانش و دوستانش، «نه تنها طبیعی، بلکه بسیار مطلوب» است – و نهایتاً کشیشی که بعد از اتمام رسیدگی به فرجام‌خواهی آیشمن در دیوان عالی، منظم به دیدار او می‌رفت، خیال همه را راحت کرد و گفت که آیشمن «مردی با اندیشه‌های بسیار مثبت» است. (کتاب آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت – صفحه ۵۲)
بهت و حیرت از اینجاست که شروع می‌شود. آیشمن، کسی که میلیون‌ها نفر را سازماندهی کرده بود تا طبق برنامه به سوی مرگ حرکت کنند، یک فرد عادی بود: فردی از گوشت و خون با اندیشه‌هایی طبیعی. در فصل‌های بعدی کتاب آیشمن در اورشلیم به طور دقیق‌تر و مفصل‌تر به وضعیت یهودیان در سراسر اروپا پرداخته می‌شود و نهایتاً پس از بررسی شواهد و شهود، حکم دادگاه، تجدیدنظر خواهی و اعلام حکم نهایی توضیح داده می‌شود.
هانا آرنت در خلال گزارش خود از محاکمه آیشمن، از «شوراهای یهود» نیز صحبت می‌کند. شوراهایی که در هولوکاست نقش داشتند و اشاره به آن خشم بسیار زیادی را متوجه نویسنده کرد. در واقع این شوراها قصد داشتند با همکاری با رژیم نازی از فاجعه‌ای بزرگ‌تر جلوگیری کنند غافل از اینکه در معامله با شر چیزی مثبت به دست نخواهد آمد.
زهرا شمس، مترجم کتاب در مقدمه خود می‌نویسد: «آرنت، به پشتوانه‌ نظریاتی که قبلاً در عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر مطرح کرده بود، در این کتاب از «شر» نوظهوری سخن می‌گوید که نه از خبث‌طینت فرد، بلکه از هزارتوی بوروکراسی مدرن سرچشمه می‌گیرد، جنایات هولناک و فراگیری که خلاف جرائم عادی، تحت حمایت قانون انجام می‌شوند، قدرت افسارگسیخته‌ای که اطاعت از آن ضامن بقای شهروندان و زمینه‌ساز پیشرفت شغلی و اجتماعی آن‌هاست، اما وجودشان را از اندیشه و وجدان تهی می‌کند. در این شرایط، هر فرد عادی می‌تواند دست به جنایت بزند بی‌آنکه حتی لحظه‌ای به معنا و آثار هولناک عمل خود «فکر» کند یا به «داوری» افعال خود بنشیند.»
کتاب «آیشمن در اورشلیم» برخلاف آثار دیگر نویسنده، کتابی تاریخی است که در خلال مطالب آن می‌توان تاریخ هولوکاست را مرور کرد و همچنین به شناخت درستی از رژیم نازی‌ رسید. رژیمی که با بهره‌برداری از روش‌های مختلف افراد عادی را به یک جنایتکار تبدیل می‌کند. در این رژیم، فرد – مانند آیشمن – لزوماً شرور نیست و حتی می‌توان گفت احتیاج ندارد شرور باشد، بلکه ساختار بوروکراتیک باعث و بانی ایجاد شر می‌شود و فرد صرفاً با حضور در چنین چرخه‌ای و پیروی از دستورات به یک جنایتکار تبدیل می‌شود.
آیشمن نیز، که فردی عادی بود، برای جلب رضایت افسران ارشد، برای ناامید نکردن پیشوای رژیم نازی، بدون هیچ پرسشی دستورات را اجرا می‌کرد و هیچ‌وقت قادر نبود به نتیجه اعمالش فکر کند و یا حتی خود را در جایگاه طرف مقابل تصور کند. بنابراین معمولی بودن آیشمن در اینجاست که معنی پیدا می‌کند. او معمولی بود چون هیچ سوالی مطرح نمی‌کرد و فقط دستورات را اجرا می‌کرد.
زمانی که اجرای راه‌حل نهایی در دستور کار قرار گرفت، خشونت آن بیش از حد تصور آیشمن بود، اما او شغلش را ترک نکرد و بدون فکر شروع به اجرای دستورات کرد. احتمالاً اگر در اجرای دستورات کوتاهی می‌کرد، از کار کنار گذاشته می‌شد اما جاه‌طلبی آیشمن، فکر اینکه او مورد توجه قرار بگیرد باعث شد تا او به یکی از بزرگ‌ترین جنایتکاران تاریخ تبدیل شود. مسیری که آیشمن دنبال کرد نهایتاً به چیزی انجامید که آرنت آن را ابتذال شر نامید.
نظریه ایرنت در کتاب اییشمن در اورشلیم این است که شرهای بزرگ در طول تاریخ بشر به‌طور عام، و به‌طور خاص جنایت عظیم هولوکاست، نه توسط متعصبان کور اتفاق افتاده است نه عامل این بیماران با مشکلات روانی بوده‌اند بلکه به وسیله مردم عادی که استدلال‌های دولت‌مردان و حکومت‌هایشان را پذیرفته‌اند به اجرا درایورده‌اند رخ داده است و به همین دلیل، از نظر این مردم اعمالشان رفتاری طبیعی بوده‌است.
درنهایت اینکه آیشمن در آلمان نازی که در یک برهه زمانی بسیار قدرتمند بود با عادی بودن خود یکی از بزرگ‌ترین جنایت تاریخ بشر را رقم زد. جنایاتی که اگر با پیروزی نازی‌ها همراه می‌بود احتمالا از آیشمن یک قهرمان می‌ساخت.
نکته مهم اینکه آیشمن، در این رژیم قدرتمند و در اطرافش هیچکس را نمی‌دید که مخالف اجرای راه حل نهایی باشد، هیچ‌کس را نمی‌دید که فکر کند و یا سوالی مطرح کند، بنابراین در این نظام سر تا پا فاسد، به جنایتکار مبتذلی بدل شد. کسی که حتی معنای شر و شرارت را هم تحت تاثیر قرار داد و به آن یک نوع ابتذال بخشید. در مقابل معمولی بودن آیشمن در آن زمان که مساوی بود با جنایتکار شدن، اگر کسی پیدا می‌شد که می‌گفت: این کار – مثلاً جنایت راه‌حل نهایی – اشتباه است و من نقشی در آن بازی نمی‌کنم‌، بدون تردید یک ابرانسان لقب می‌گرفت، یک انسان پر دل و جرات که به خودش اجازه فکر کردن می‌داد و سمت درست تاریخ قرار می‌گرفت. بنابراین مراقب باشیم که یک قانون و ساختار بوروکراتیک از ما جنایتکار نسازد.
کتاب «آیشمن در اورشلیم» اثر هانا آرنت توسط زهرا شمس ترجمه شده و انتشارات نشر برج آن را در ۳۷۶ صفحه راهی بازار کرده است.