جنــگ کلــیپ‌ها
جنــگ کلــیپ‌ها

    احسان محمدی/ اگر «جنگ ستارگان» نام یکسری فیلم حماسی به کارگردانی جورج لوکاس بود حالا باید «جنگ کلیپ‌ها» به کارگردانی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را هم به آن اضافه کرد. بعد از عدم برگزاری بازی این دو تیم حالا مسئولان، بازیکنان، کادر فنی و هواداران به‌دنبال اثبات حقانیت خود هستند و با […]

 

 

احسان محمدی/

اگر «جنگ ستارگان» نام یکسری فیلم حماسی به کارگردانی جورج لوکاس بود حالا باید «جنگ کلیپ‌ها» به کارگردانی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را هم به آن اضافه کرد.
بعد از عدم برگزاری بازی این دو تیم حالا مسئولان، بازیکنان، کادر فنی و هواداران به‌دنبال اثبات حقانیت خود هستند و با رو کردن اسناد، دقایق بازی، تناقض گفته‌های رقیب و انتشار کلیپ‌های بریده از حضور بازیکنان سپاهان در رختکن، راهروی ورزشگاه و حرف‌های امیر قلعه‌نویی، قسم خوردن به جان بچه، متهم کردن هم به دروغگویی و… این آب را بیشتر گل‌آلود می‌کنند.
بیش از ۱۰ سال است که به‌صورت مکرر هرجا رسانه‌ای پیدا می‌کنم در مورد خطرات سلب اعتماد اجتماعی و رسمی شدن دروغ می‌گویم و می‌نویسم.
اینکه اگر نهادینه شد آن وقت تبعات آن را همه می‌دهیم و اینطور نیست که فقط مخالفان و دشمنان ما در این تار عنکبوت بیفتند.
وقتی به‌جای مقابله با خطای کسی که دوستش داریم دست به تطهیر و توجیه آن می‌زنیم، راه را برای مخالف خودمان که او را دوست نداریم هم باز می‌کنیم. او هم می‌تواند خطا کند و حالا دیگر «آی دزد،‌ آی دزد» کردن مضحک است.
این جاده‌ای بود که خودمان هموار کردیم، در آن قوانین رانندگی را شکستیم و حالا نباید به دیگران خرده بگیریم که چرا قانون‌شکنی می‌کنند!
بسیاری به این نوع نگاه خندیدند و دلیل آوردند که در هر حال باید پشت تیم محبوب ایستاد؛ به هر قیمتی. هدف وسیله را توجیه می‌کند. قهرمانی می‌خواهید؟ بسیار خوب! گاهی باید ناجوانمردانه پیروز شد!
حالا در آخرین روزهای سال ۱۳۹۸ بازی بزرگ هفته یک‌بار دیگر نشان داد که آلوده کردن این فضا ما را به کجا می‌رساند. چطور وجدان را برای سه امتیاز تعطیل می‌کنیم.
چطور می‌توانیم شیک و بی‌شرم دروغ بگوییم، چطور می‌توانیم تهمت بزنیم و به افتخار تهمت‌زننده کف مرتب بزنیم و قهرمان صدایش کنیم، چطور می‌شود با آبروی یک تیم و هوادارانش و حتی اعتبار بین‌المللی یک کشور بازی کنیم.
ما دروغ می‌گوییم و بعد از دروغگویی دیگران شاکی می‌شویم! در ماجرای استراماچونی هم همین اتفاق رخ داد.
اگر کسی حوصله بررسی آن پرونده را داشته باشد می‌بیند هم استراماچونی چنانکه نشان می‌داد همیشه راستگو نبود، هم بعضی از اعضای هیأت‌مدیره دروغ گفتند، هم بعضی از هواداران دست به کارهایی زدند که اعتبار و جایگاه باشگاه را مخدوش کرد و…
حالا هواداران پرسپولیس و سپاهان یقه هم را گرفته‌اند. بزرگان دو باشگاه هم. همه با تمام وجود حق را به خودشان می‌دهند و دیگری را متهم به دروغگویی می‌کنند.
هر کدام برش‌هایی از یک فیلم را منتشر می‌کنند و می‌گویند حق با ماست و اگر غیر از این حکمی صادر شود لابد باندبازی است و نفوذ تیم مقابل در فدراسیون و…
در این کشور هیچ‌کس ایراد خودش را نمی‌پذیرد.
از صدر تا ذیل فقط در حال توجیه خطای خودمان هستیم؛ از جمله بسیاری از ما که اهل رسانه‌ایم و گاهی چنان عشق یک تیم کورمان می‌کند که دروغ‌ها و خطاهایش را توجیه می‌کنیم.
دنبال فوتبال زیبا و پاک شدن فضا از آلودگی هم هستیم! با دستمال کثیف، هیچ شیشه‌ای را نمی‌شود تمیز کرد!