«دونالد ترامپ» یکی از مصادیق عینی این مفهوم است، فردی موفق در بیزینس و تجارت آن هم از نوع قمارخانهای که بهخاطر توانایی خاص خود در نمایشهای کلامی سر از سیاست درآورد و با توجه به جایگاه ایالات متحده آمریکا به خود حق میدهد در موضوعات مختلفی مربوط به چهارگوشه جهان اظهارنظر و فاجعهبارتر از آن فرمان اجرایی صادر کند.
وی در یکی از تازهترین سخنان خود که چند روز قبل هم در صفحه دو جمله در تحلیلی با تیتر «ترفندی برای محو فلسطین» به آن پرداخته بودیم، مدعی شد با رهبران اردن و مصر صحبت خواهد کرد و ساکنان غزه را به این دو کشور کوچ خواهد داد و در فرازی دیگر مدعی شد غزه را خواهد خرید و در آنجا اقدام به سرمایهگذاری خواهد کرد.
اگر مجموعه اظهارنظرهای رییسجمهور ایالات متحده را در اینخصوص بیشتر بشکافیم، متوجه خواهیم شد هیچ فکر و اندیشهای در فراسوی این سخنان
وجود ندارد.
همین سبکسری در اظهارنظر موجب شد بنیامین نتانیاهو نیز با مهملاتی مشابه به استقبال سخنان ترامپ برود. نخستوزیر رژیم صهیونیستی روز گذشته گفت: عربستان اراضی بسیاری دارد و بهتر است همه فلسطینیها را از نوار غزه و کرانه باختری بردارد و ببرد و در عربستان کشوری به نام فلسطین تأسیس کند.
البته عربستان در خصوص این سخنان نتانیاهو چیزی نگفت، موضع تهران هم که در این خصوص روشن است و به آن نمیپردازیم اما اظهارات رییسجمهور ایالات متحده و نخستوزیر رژیم صهیونیستی واکنش تندی از سوی برخی کشورهای مسلمان منطقه بههمراه داشته است.
وزارت امور خارجه حکومت سرپرست افغانستان با انتشار بیانیهای، اظهارات بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی مبنی بر رد تشکیل دولت مستقل فلسطین و پیشنهاد ایجاد آن در قلمرو عربستان سعودی را بهشدت محکوم کرد و این اظهارات را غیرقابل قبول، متناقض با واقعیتهای پذیرفتهشده بینالمللی و نقض آشکار حاکمیت عربستان سعودی دانست.
در این بیانیه تاکید شده است که چنین اظهاراتی توهینی به اصول پذیرفتهشده جهانی و نقض آشکار حقوق مشروع مردم فلسطین است.
«هاکان فیدان» وزیر خارجه ترکیه در نشست با همتای مصریاش با بیان اینکه نخستوزیر رژیم صهیونیستی باید دست از اقدامات تحریکآمیز به نفع منافع سیاسی ویژه خود بکشد، گفت: ترکیه با کوچ اجباری مردم غزه از سرزمینشان به کشورهای عربی مخالف است و در این باره با مصر ابراز همبستگی میکند.
از دیگر سو کشورهای عضو اتحادیه عرب نیز «نشست فوقالعاده» برگزار کردند تا مواضع اعراب را علیه «طرح کوچ اجباری» که هدف آن غزه و ساکنانش است، هماهنگ کنند.
دونالد ترامپ هم پس از آگاهی از این واکنشها کمی نظر خود را تقلیل داد و گفت منظورش اجرای آن در یک بازه زمانی کوتاه نیست و اگر چنین کاری لازم باشد با همفکری کشورهای منطقه انجام خواهد شد.
در ادامه لازم است بر این نکته تأکید کنیم که نظر رییسجمهور ایالات متحده آمریکا مبنی بر کوچ ساکنان غزه به اردن و مصر و خریداری این منطقه و سرمایهگذاری در غزه بهعنوان یک منطقه توریستی تفریحی و همچنین سخن نسنجیده بنیامین نتانیاهو مبنی بر تأسیس کشور فلسطین در بیابانهای عربستان، کاملاً جدی بود و این دو سیاستمدار سطحیاندیش کاملاً با هم هماهنگ بوده و هستند و تنها واکنش جدی کشورهای منطقه موجب شد آنان از طرح چنین اظهارنظرهایی خودداری کنند.
آنچه که جالب و حتی دردناک است این است که آمریکا و اسراییل هر دو تشکیل کشور مستقل فلسطینی را در اسلوی نروژ امضا کردند و امروز پس از ۳۴ سال، نه تنها به فکر عمل تعهدات خود نیستند که بهگونهای حرف میزنند که گویا هیچ وقت پای چنین سندی را امضا نکردند.
نکته مهم بعدی این است که ترامپ مدعی است غزه را خواهد خرید اما نمیداند صاحب و مالک غزه، مردم فلسطین هستند و برای قانونی شدن هر معاملهای، رضایت مالک به فروش، شرط اولی است و ترامپ باید بداند سرزمین، برج و آپارتمان و خودروی لاکچری نیست که بتوان آن را خرید یا فروخت و مردم غزه در حال حاضر از این اظهارنظرها، بیش از هر کسی خشمگین هستند و این خواب هرگز تعبیر نخواهد شد.
گزارش جمله از افزایش قیمت حبوبات پس از گرانی گوشت؛
تورم پروتئین و ایران نحيف
بررسی میدانی بازار حاکی از آن است که قیمت حبوبات هم به تبع سایر اقلام بر موج گرانی سوار شده و بیش از ۲۰ درصد افزایش داشته است. به طوری که در عرض ۳ ماه گذشته، قیمت لوبیا چیتی را ۲ برابر کرده است. قیمت هر کیلو لپه و هر کیلو لوبیا سفید نیز به حدود ۱۵۰ هزار تومان رسیده است و از توان خرید بسیاری از مردم خارج شده است این درحالی است که با افزایش قیمت گوشت و مرغ بسیاری از مردم برای تامین پروتئین سبد غذایی خود، به مصرف حبوبات به عنوان جایگزین روی آورده بودند که این افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت حبوبات شده است.
همزمان قیمت هر بسته نخود ۹۰۰ گرمی ۱۳۷ هزار و ۹۰۰ تومان و قیمت لوبیا چشم بلبلی ۹۰۰ گرمی نزدیک به ۱۵۶ هزار تومان شده است. همچنین قیمت لوبیا قرمز ۹۰۰ گرمی ۲۰۰ هزار تومان را رد کرده است و قیمت لپه ۹۰۰ گرمی هم ۱۸۰ هزار تومان را رد کرده است.
رئیس انجمن حبوبات ایران در همین رابطه گفت: اگر در سال جاری با افزایش قیمت حبوبات روبهرو شدهایم علاوه بر نرخ ارز، کاهش تولید داخل به دلیل کمبود بارش در استان فارس نیز در این امر تاثیرگذار بوده است
داوود لپهچی، رئیس انجمن حبوبات ایران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره آخرین وضعیت قیمت حبوبات کشور گفت: قیمت حبوبات در کشور براساس میزان بارندگی و تولید داخلی، قیمتهای جهانی و قیمت ارزی که به واردات اختصاص مییابد تعیین میشود، در سال جاری ابتدا ارز ترجیحی از واردات حبوبات حذف و به ارز نیما تغییر کرد و این امر سبب افزایش قیمت حبوبات شد. از حدود یک ماه پیش ارز نیمایی هم جای خود را به ارز بازار توافقی داده که قیمت بیشتری نسبت به ارز نیمایی دارد و این امر هم به نوبه خود به افزایش دوباره قیمت حبوبات در سال جاری دامن زده است. با این حال قیمت ارز بیشتر بر قیمت عدس و نخود باب لپه که برای تولید لپه وارد میشود موثر است و در تامین سایر حبوبات وابستگی به واردات نداریم و در واقع تنها ۲۰ درصد حبوبات کشور از مسیر واردات تامین میشود
به گزارش جمله اگر در سال جاری با افزایش قیمت حبوبات روبهرو شدهایم علاوه بر نرخ ارز، کاهش تولید داخل به دلیل کمبود بارش در استان فارس نیز در این امر تاثیرگذار بوده است، این استان مرکز تولید لوبیا چیتی کشور به شمار میآید؛ در سال گذشته ۶۵۰ هزار تن حبوبات در کشور تولید شد. در میان حبوباتی که در داخل کشور کشت و تولید میشود تنها نخود رسمی یا همان نخود آبگوشتی است که امکان صادرات آن وجود دارد اما از آنجا که امسال سال آبی خوبی نبود و کشت حبوبات کاهش داشت صادرات این کالا هم تا پایان سال ممنوع است. اما کشور به طور کلی از پتانسیل صادرات لوبیا چیتی و لوبیا قرمز علاوه بر نخود رسمی برخوردار است.
سرانه مصرف حبوبات در کشور حدود ۸ کیلوگرم تا ۱۰ کیلوگرم است در حالی که سرانه مصرف این اقلام در جهان ۱۴ کیلوگرم تا ۱۶ گیلوگرم است و سرانه مصرف ایران باید به ۱۳ کیلو برسد. بنابراین در حاضر جامعه ایرانی نسبت به جامعه جهانی حبوبات کمتری مصرف میکند. سالانه ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تن حبوبات در کشور مصرف میشود و از این میزان حدود ۲۰۰ هزار تن از طریق واردات تامین میشود، عدس از کانادا و روسیه و نخود از هند و افریقا وارد میشود.
سال گذشته در همین ایام بود که رئیس اتحادیه بنکداران مواد غذایی اعلام کرد: قیمت حبوبات در سه تا چهار ماه آینده ثابت میماند اما پس از این مدت و گذر از ماه رمضان و عید نوروز قرار است تصمیمات جدیدی درباره آن گرفته شود البته در مورد کم و کیف این تصمیمات هنوز هیچ اطلاعاتی وجود ندارد، اما آنچه مشخص است اینست که واردات حبوبات با ارز ۲۸۵۰۰ تومانی مطلوب دولتمردان نیست و آنها سعی در تغییر این رویه و واردات حبوبات با ارز ۴۲۲۰۰ تومانی دارند.
حالا و پس از یکسال نهتنها ارز دولتی چندانی در کار نیست بلکه با عبور نرخ دلار از کانال ۹۰ هزار تومان قيمت مايحتاج اصلی کشور بهشدت دچار تنش شده است و بهنظر نمیرسد دولت منابع ارزی کافی برای تزریق قابل توجه دلار به بازار داشته باشد.
از سوی ديگر قیمت بسته بندی مواد غذایی هم افزایش قابل ملاحظهای داشته است.
سود مجاز واحدهای بسته بندی حبوبات ۱۷ درصد است. البته این محصول تا زمانی که به دست مصرف کننده نهایی برسد، حاشیه سود توزیعکنندگان عمده و خرد نیز بر آن افزوده میشود. بااین حال، گاهی دیده میشود که حبوبات بسته بندی با حاشیههای سود بیشتر از حد مجاز عرضه میشود.
قیمت حبوبات بستهبندی به برند آن نیز وابسته است، اما بهطور میانگین بستهبندی نهصدگرمی انواع حبوبات به این شرح است. لوبیا قرمز ۱۸۵ هزارتومان، لوبیا سفید ۱۹۶ هزارتومان، ماش ۱۰۹ هزارتومان، عدس ۱۶۹ هزار تومان، لپه ۱۷۷ هزار تومان و نخود ۱۸۵ هزارتومان. تفاوت قیمت این محصولات در مقایسه با قیمت حبوبات فله در بیشتر انواع آن بیش از سود مجاز است. بر این اساس شفافسازی قیمتها و نظارت دقیقتر بر سود مجاز میتواند به تنظیم بازار کمک کند.
چطور میشود تاج را رد صلاحیت کرد؟
مردودی های طماع!
معصومه خزایی
انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال یکی از سوژههای داغ و خبرهای پر سروصدایی است که از یکی دو ماه قبل از زمان برگزاری این انتخابات، میشد هر روز از موافق و مخالفان مهدی تاج رئیس کنونی فدراسیون فوتبال و تمام افرادی که برای نشستن روی صندلی داغ فوتبال ابراز تمایل کرده بودند مصاحبههای جنجالی گرفت که البته همینطور هم شد و به خاطر این مصاحبهها طی این مدت، انتخابات فوتبال یکی از بحث برانگیزترین و داغترین موضاعات ورزش کشور بود.
بحث و شاید هم شایعه حضور علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی در انتخابات فدراسیون فوتبال یکی از آن مصاحبههای جنجالی شد و به تبع آن و پیرو صحبتهای دبیر در خصوص علی دایی، شهریار فوتبال ایران نیز مجبور به واکنش شد.
اظهارنظر افراد مختلف پیرامون این جنگ لفظی بین دو چهره نام آشنای ورزش، مصاحبههای کنایهآمیز هر یک از کاندیداهای ریاست فدراسیون، نامه برخی پیشکسوتان فوتبال در مخالفت با ثبتنام مهدی تاج در این انتخابات و…. حواشی جذاب و مخاطب پسندی است که اهالی ورزش را سرگرم آن کرده و تا یازدهم اسفند که سرانجام ریاست محبوب
ترین رشته ورزشی ایران، به شخصی شاید جدید سپرده میشود با این احتمال قوی که تاج مجددا بر صندلی قدرت تکیه خواهد زد، ادامه دار است!
یکی از مباحثی که این روزها تقریبا تمام رسانهها به آن میپردازند بحث تائید و رد صلاحیت نامزدها است اگر چه به طور کلی تمام افرادی که برای نشستن روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال و هیئت رئیسه ثبت نام کردند به خاطر شناخته بودن و سوابق پر حرف و حدیثی که داشتند، سوژه خبرنگاران بودند.
امیر عابدینی، رضا درویش، عزیزی خادم، کفاشیان، فتحالهزاده و…
اگر قرار بود مردم رئیس و اعضای هیئت رئیسه این فدراسیون را انتخاب کنند هیچکدام از این اسامی به خاطر سابقه و عملکردشان نمیتوانستند حتی ده درصد از آرا را کسب کنند. پس از اعلام اسامی نهایی برای حضور در انتخابات، گروهی از اهالی فوتبال به حضور مهدی تاج اعتراض کردند شاید بسیاری از ما مخالف حضور مهدی تاج باشیم و انتقادات تندی علیه وی داشته باشیم اما سوال اینجاست از بین اسامی مهدی تاج، حیدر بهاروند و امیر عابدینی که تائید صلاحیت شدند کدامیک توانایی و استحقاق ریاست بر فدراسیون فوتبال را دارند؟
بررسی رزومه هر کدام از این اسامی نشان میدهد هیچکدام هرگز نتوانستهاند قدم مثبتی برای فوتبال کشور بردارند مگر یک نفر در مقاطعی آنهم برای یک تیم باشگاه و علیه همه تیم دیگر بر اساس مستندات موجود و مصاحبههایی که خود به آن اقرار کرده است!
متاسفانه یا در این مملکت قحطالرجال است که چشممان به نفرات جدید و جوان و تحصیلکرده نمیافتد یا آنقدر نفوذ و لابی وجود دارد که پیرمردهای طماع دایره مدیریت را محدود به خودشان کرده و به کسی اجازه ورود نمیدهند و مردم مجبور به تحمل تکراریترین چهرههای کارنابلدی هستند که فوتبال نه در سایه مدیریتشان، بلکه زیر فشار سوءمدیریت
ها به مسیرش ادامه میدهد و دقیقا به خاطر این ضعف بزرگ است که فوتبال ما در مسیری پرغلط و بیراهه قرار گرفته است.
در کشوری پر از نخبه و جوان تحصیل کرده ریاست فدراسیون باید برسد به مهدی تاج با اینهمه حرف و حدیثی که درباره او وجود دارد یا به امیر عابدینی که خود اقرار کرده برای قهرمانی تیم مورد علاقهاش لابی کرده است و یا مثلا به عنوان صمیمیترین دوست داریوش مصطفوی و علی پروین، با مشاورههای غلط و دخالت مستقیم موجب دسته سومی شدن تیم دیگری شد!
بهاروند نیز که به نظر میرسد در این میان کمترین شانس را دارد و رقابت بین همان دو گزینه دیگر است.
دو گزینهای که هر چقدر سبک و سنگین میکنیم هیچکدام حتی ذرهای بر دیگری ارجحیت ندارد.
افرادی که هر دو در طیف رنگهای تیره هستند و هیچکدام به سمت نور و روشنایی و سفیدی متمایل نیستند شاید تنها نکتهای که بشود در صورت اجبار در انتخاب، یک نفر را برگزینیم بر اساس شناخت از آدمهای نزدیک به این دو نفر باشد. با بررسی این مورد شاید بتوان مهدی تاج را به خاطر مدیر روابط عمومی فدراسیون که از قدیمیهای رسانه است و توانسته ارتباط و تعامل خوبی با اهالی رسانه داشته باشد و توانسته مهدی تاج را بارهای بار به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال به دیدار خانواده خبرنگارانی که در قید حیات نیستند ببرد و تلاش کند وی را مجاب به اقداماتی هر چند کوچک اما مثبت برای خبرنگاران کند.
تنها نقطه روشن شاید همین باشد!