مائده مطهری زاده تالابهای ایران در میان حسرت، آه و دریغ فعالان و دوستداران محیط زیست یکی پس از دیگری خشک میشوند اما گویا کاری از دست کسی ساخته نیست! انگار فقط باید نگریست و گریست بر حال زار تالابهایی که روزگاری نه چندان دور پر آب و پر از عطر خوش زندگی برای زیستمندان […]
مائده مطهری زاده
تالابهای ایران در میان حسرت، آه و دریغ فعالان و دوستداران محیط زیست یکی پس از دیگری خشک میشوند اما گویا کاری از دست کسی ساخته نیست!
انگار فقط باید نگریست و گریست بر حال زار تالابهایی که روزگاری نه چندان دور پر آب و پر از عطر خوش زندگی برای زیستمندان و وابستگانشان بودند و حالا دیگر باید با آب شور چشمهامان آنها را آبیاری کنیم.
تالابهای طبیعی به طور کلی جزو اکوسیستمهای فعال و حیاتی بر روی زمین هستند. در واقع این تالابها هستند که با فراهم ساختن آب و قابلیت زادآوری اولیه، به بقای گونههای جانوری و گیاهی روی زمین کمک میکنند. بسیاری از چرخههای حیات را اگر مشاهده کنید، بخش مولد آنها به
تالابها برمیگردد.
تالابها میتوانند ذخیره سازی آب، حفاظت در مقابل طوفان و کاهش تخریب سیل، تزریق مجدد آبهای زیرزمینی (جابهجایی آب از تالاب به درون سفرههای زیرزمینی)، تخلیه آبهای زیرزمینی (جابهجایی آب به سوی بالا و تبدیل آن به آبهای سطحی)، و … را انجام دهند.
حال حساب کنید چنین عرصههای طبیعی زیستی مهمی در کشوری مانند ایران به وفور یافت شوند اما اکثر قریب به اتفاقشان رو به خشکی و نابودی باشند!
تالاب بینالمللی گاوخونی از جمله ناخوشاحوالترین تالابهای ایران در طول سالهای اخیر، به عنوان یکی از معروفترین و زیباترین تالابهای ایران واقع در فلات مرکزی ایران شناخته میشود که بخش بزرگی از آن در استان اصفهان و مابقی در استان یزد قرار دارد. این تالاب ارزشمند و زیبا،۴۰ سال پیش به دلیل ارزشهای زیستگاهی در کنوانسیون جهانی رامسر به ثبت رسیده و یکی از ۲۲ تالاب بینالمللی ایران به شمار میرود.
در چند سال اخیر توسعه نامتوازن استان اصفهان سبب ایجاد مشکلات و چالشهای زیست محیطی بسیاری شامل آلودگی هوا، آلودگی آب، کم آبی، خشکی تالاب گاوخونی و رودخانه زاینده رود و افت شدید آبهای زیرزمینی شده است.
۹۸ درصد از تالاب بینالمللی گاوخونی خشک است
کارشناسان محیط زیست در طول سالهای گذشته بارها و بارها نسبت به خطر خشکیدگی عمیق و فزاینده و نابودی تمامیت این تالاب هشدار داده بودند اما از آنجایی که محیط زیست هیچگاه به عنوان اولویتهای کاری دولتها شناخته نمیشده است، حال و روز تالاب گاوخونی چنان رو به وخامت گذاشت که این بار فریاد مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان نیز بلند شد.
منصور شیشه فروش با اشاره به اینکه اکنون ۹۸ درصد از تالاب گاوخونی با ۴۷ هزار هکتار وسعت خشک است و هیچ آبی ندارد، اظهار کرد: تالاب گاوخونی به هر شکلی که هست باید احیا شود، در غیر این صورت خسارات زیادی به دنبال دارد.
وی در تاریخ هفتم شهریورماه طی گفتوگویی به تهدیدات خشکی تالاب گاوخونی اشاره و تصریح کرد: خسارت به تنوع زیست محیطی، عدم تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و فرونشست زمین، فعال شدن کانونهای گرد و غبار، شور شدن و کاهش کیفیت منابع آبی منطقه، تشدید بیماری سالک در منطقه و خسارت به بخش گردشگری و معیشت ساکنان مناطق مجاور از جمله تهدیدات خشکی تالاب گاوخونی است.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان علت خشکی تالاب گاوخونی را عدم مدیریت یکپارچه روخانه زاینده رود، بارگذاریهای بیش از اندازه بر روی رودخانه در طول مسیر، عدم توجه به آمایش سرزمین و عدم جاری شدن آب در زاینده رود دانست که باعث شده تالاب گاوخونی در انتهای مسیر رودخانه زاینده رود بدون آب بماند و خشک شود.
شیشه فروش خواستار تامین حقابههای گاوخونی و احیای این تالاب شد و افزود: تامین حقابههای زیست محیطی، تشکیل ستاد ملی احیای تالاب گاوخونی، اجرای نقشه راه احیای زاینده رود و برنامههای سازگاری با کم آبی، جلوگیری از بارگذاری و توسعه جدید در حوضه زاینده رود، ساماندهی حرایم و بستر زاینده رود از سراب تا پایاب و توسعه آموزش در منطقه از پیشنهاداتی است که در این زمینه داریم.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان خواستار توجه سازمان حفاظت از محیط زیست کشور به تالاب گاوخونی شد که در کنوانسیون رامسر ثبت شده و افزود: نقشه راه مدیریت احیای زاینده رود تهیه شده و لازم است این نقشه راه اجرا شود، همچنین مصوبات شورای عالی آب در مورد احیای زاینده رود اجرا شود و حقابههای زیست محیطی و قانونی زاینده رود فراموش نشود.
خشکیدگی بختگان، طشک و کمجان و در پی آن، بحران شور شدن آب سفرههای زیرزمینی
درست یک روز پس از اظهارنظر تلخ مدیرکل مدیریت بحران اصفهان، درباره تالاب گاوخونی، حمید ظهرابی، مدیرکل محیط زیست استان فارس نیز تریبون را بدست گرفت و از خشکیدگی بختگان، طشک و کمجان و در پی آن، بحران شور شدن آب سفرههای زیرزمینی دادِ سخن داد!
ظهرابی، درباره آخرین وضعیت تالاب بختگان گفت: بخش آبخیز کشور با بهرهبرداریها در بالادست در منابع آب سطحی و زیر زمینی فراتر از ظرفیت حوزه مواجه است. تالابهای بختگان، طشک و کمجان تقریبا خشکیده شده است. وی افزود: فقط بخش کوچکی از تالاب طشک بهدلیل چشمه گمبان آب دارد که مورد بهره برداری بیرویه در برداشتهای کشاورزی قرار گرفته است. در مجموع این اتفاقات باعث شده تا از یک سو با عدم ورود آب به تالابها مواجه هستیم و از سوی دیگر در منابع آب زیر زمینی هم با کاهش سطح سفرههای زیرزمینی شاهد بحرانی با عنوان شور شدن سفرههای آب زیر زمینی مواجه هستیم.
به گفته او هر روز سفرههای آب شورتر شده و با از دست دادن سفرههای زیرزمینی کشاورزی متکی به آبهای زیرزمینی را از دست میدهیم. از سوی دیگر در منابع آب سطحی با ایجاد سه سد منابع آب در بالادست ذخیره شده و صرف فعالیتهای کشاورزی و شرب میشود. او ادامه داد: تالابها از سال ۸۶ همزمان با بهرهبرداری سدهای جدید ملاصدرا و سیوند خشک شده و دیگر حقآبه از محل رودخانه وارد بختگان نشده است البته در سال ۹۸ برای اولین بار ۴۵ میلیون متر مکعب و در سال ۹۹، ۵۵ میلیون متر مکعب حقآبه محیط زیست برای بختگان اختصاص داده شد.
ظهرابی گفت: حدود ۱۰ درصد از آب محیط زیستی و حقآبه تالاب در شرایط خشکسالی قرار گرفته که این اقدامات تاکنون تاثیری بر احیای بختگان نداشته است.
او درباره توسعه کشاورزی دیم در اطراف تالاب بختگان افزود: انجیرستانهای دیم منشا شکلگیری به دلیل وجود رطوبت در تالابها و منابع آب سطحی بر اساس بارندگی جریان پیدا کرده است. تالابها خشکیده و نیاز آبی گیاه در اطراف انجیرستانها باعث عدم ورود آب به تالابها شده است.
مدیرکل محیط زیست استان فارس ادامه داد: انجیرستانها به منابع آب زیرزمینی متکی هستند. این مقوله دیم بودن انجیر را تحت تاثیر قرار داده است. سفرههای آب زیرزمینی هم در این زمینه تحت تاثیر قرار میگیرد. در این زمینه باید وزارت جهاد کشاورزی در سیاستهای توسعه انجیرستانهای دیم در اطراف منطقه تجدید نظر کند.
او افزود: باید از وابستگی معیشتی مردم به این نوع کشت کاسته شود چون بر اساس پیش بینیهای انجام شده با تداوم خشکسالیها و کمبود آب در حوزه سفرههای اطراف از بین میرود و کشاورزی هم متاثر این قضیه است.
تاوان سخت طبیعت نزدیک است
تالابهای گاوخونی، طشک، کمجان و بختگان تنها مشت نمونه خروارها تالاب در ایران هستند که سرنوشت همگیشان محتوم و محکوم به خشکیدگی و نابودی است و شکی نیست که باید منتظر تاوان سخت طبیعت بابت خشکاندن این عرصههای زیستی و طبیعی باشیم. تاوانی که میتواند به قیمت از بین رفتن زندگی و آبادانی در بخشهایی از ایران و آغاز موج جدیدی از مهاجرتهای درون استانی و فرااستانی و از آن سهمگینتر، هجوم ریزگردها به بخشهای وسیعی از ایران تمام شود.