احسان محمدی/ هر نقدی به دراگان اسکوچیچ داشته باشیم بازگشت او به ایران در این روزهای بحرانی ارزشمند است. نشانهای از وظیفهشناسی و تعهد. دقیقاً برعکس رفتار مارک ویلموتس که روز قبل از بازی حساس مقابل عراق درخواست فسخ قرارداد و عدم همراهی تیم داده بود. دنیا کوچک است و هر اتفاقی در آن […]
احسان محمدی/
هر نقدی به دراگان اسکوچیچ داشته باشیم بازگشت او به ایران در این روزهای بحرانی ارزشمند است. نشانهای از وظیفهشناسی و تعهد. دقیقاً برعکس رفتار مارک ویلموتس که روز قبل از بازی حساس مقابل عراق درخواست فسخ قرارداد و عدم همراهی تیم داده بود. دنیا کوچک است و هر اتفاقی در آن متصور. حتی اگر روزی مارک ویلموتس به ایران برگردد و ما را فاتح جامهای بی نظیری که رویایش را میبینم بکند بعید است وسط هیاهو و فشفشه هوا کردن، من یادم برود که شب قبل از بازی با عراق اینطور تیم ملی را تنها گذاشت. بعضی چیزها نباید فراموش شود. یکی از آنها مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی است.
فوتبال باشگاهی در ایران به واسطه همهگیری ویروس کرونا به حالت تعطیل در آمد. لیگی وجود ندارد که دراگان بیاید و بازیکنان را زیر نظر بگیرد، دشوار میتوان پذیرفت که اردوی ملیپوشان با حضور بازیکنان داخلی شکل بگیرد، در چنین شرایطی چرا دراگان اسکوچیچ بازگشت؟
او میتوانست شرایط اضطراری پیش آمده را بهانه کند و نیاید. مانند بعضی از کشورهای جهان که از اتباعشان خواستهاند ایران را ترک کنند. قصدم اسطوره ساختن از این کار دراگان اسکوچیچ نیست اما همانطور که برای نقد گشاده دست و بیرحمیم گاهی کارهای خوب را هم ببینیم و تحسین کنیم و یادمان نرود که بعضی از بازیکنان و مربیان خارجی با چه بهانههای واهی به ایران نیامدند و رفتند. حتی افشین قطبی هم در برههای اعلام کرد که ایران امن نیست و برنمیگردد یا مصطفی دنیزلی زلزله را بهانه کرد و رفت!
در اوج دعوای پرهزینه و بیحاصل برانکو-کیروش که حتی برخی دوستان روزنامهنگار هم به آن اضافه شدند، در یک برنامه تلویزیونی گفتم که یادمان نرود که اینجور وقتها صورت هم را در دفاع از بیگانهای که با یک قرارداد در ایران مانده چنگ نزنیم چون به محض شلیک اولین گلوله آنها میروند و ما میمانیم و شیشههای شکسته خانههایمان که در دفاع از این و آن با سنگ شکستهایم!
امروز یکی از آن روزهاست. بدون شلیک گلوله اما با حمله ویروس تنها ماندهایم و تازه یادمان میآید که چقدر تنهاییم و تا چه اندازه سرمایه و دارایی همیم. در چنین شرایطی هرکس که ترکمان نمیکند و وفادارانه کنارمان میماند ارزشمند است، حتی اگر منافع خودش را دنبال کند.
برخی ممکن است بگویند چون پست سرمربیگری تیم ملی یک هدیه بزرگ برای دراگان است، میترسد آن را از دست بدهد برای همین تحت شرایط بدتر از این هم میآید و میماند. کاری به شیوه انتخاب او ندارم که جای نقد بسیار دارد اما یادمان نرود که پست سرمربیگری تیم ملی ایران بزرگتر از هر کس دیگری است. از هر مربی در جهان. این صندلی ارزان و آسان نباید به کسی واگذار شود و هر کس آمد و متعهد شد روی آن مینشیند باید تا آخرین لحظه و با تمام وجود کنار مردم بماند و مسئولیتپذیر باشد. این ما هستیم که جایگاههای ملیمان را پیش چشم دیگران تنزل میدهیم. دراگان و هرکس دیگر، باید افتخار کند این بخت را دارد که هدایت تیم ملی ایران را داشته باشد. با این همه قدردان مسئولیتپذیری او هستیم.