هومن حکیمی- دبیر گروه فرهنگی/ از «رامبد جوان» تا «ستاره اسکندری» تا «آزاده نامداری» و… حالا «مهران مدیری». ما عاشق حاشیهسازی و انداختن توپ به زمین دیگرانیم. ما وارث قضاوتهای یکطرفه و سرک کشیدن توی زندگی خصوصی افرادیم. ما عاشق این بخش فضای مجازی هستیم که میتواند «الف» تا «ی» آدمها را روی […]
هومن حکیمی-
دبیر گروه فرهنگی/
از «رامبد جوان» تا «ستاره اسکندری» تا «آزاده نامداری» و… حالا «مهران مدیری». ما عاشق حاشیهسازی و انداختن توپ به زمین دیگرانیم. ما وارث قضاوتهای یکطرفه و سرک کشیدن توی زندگی خصوصی افرادیم. ما عاشق این بخش فضای مجازی هستیم که میتواند «الف» تا «ی» آدمها را روی دایره میریزد… و خب چه کسی بهتر از سلبریتیها که همیشه در مظان اتهامند.
اشتباه نشود؛ قطعا معقدم که بین آنچه یک سلبریتی در سر دارد با آنچه بروز میدهد و به خاطرش احتمالا طرفداران زیادی هم پیدا میکند باید یک هارمونی نسبتا مشخصی وجود داشته باشد. در هنر میگویند «هماهنگی بین فرم و محتوا»، پس وقتی رامبد جوان در برنامه «خندوانه» از ماندن و مبارزه کردن و کنار آمدن با مشکلات میگوید اما خودش جور دیگری رفتار میکند، البته حق دارد اما حق ندارد چیزی را که باور ندارد روی آنتن برنامه به خورد میلیونها نفر بدهد.
اما بیایید از این طرف ماجرا هم به قضیه نگاه کنیم. یک آدم معروف و پرطرفداری وجود دارد به اسم «مهران مدیری». هنرمندی که اگر بخواهیم فهرست کارهای مهم و تاثیرگذارش را بیاوریم کلی وقت میگیرد. هنرمندی که در بازیگری و کارگردانی و اجرا و خوانندگی، دستی بر آتش دارد و کلی از او خاطره داریم.
مدیری را اما میشود به قبل و بعد از برنامه «دورهمی» تقسیم کرد. قبل از شروع این برنامه، او مثل اغلب هنرمندان مطرح خوشنام بود که غیر از مواردی خاص، خیلی وارد این چرخه تهمت و توطئه و تخریب و… نمیشد. شخصیتش چه در آثارش و چه در بیرون از آن طوری بود که انگار مثل یک بندباز ماهر روی یک طناب باریک در ارتفاع راه میرود و هر طوری که هست تعادلش را حفظ میکند. «دورهمی» اما مدیری را خیلی مستقیمتر از سریالها و فیلمهایش که معمولا یک انتقاد زیرپوستی خاص داشتند، با مسایل مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی رودررو کرد.
او در «دورهمی» به خاطر جنس و شیوه این برنامه، ناگزیر از مطرح کردن موضوعهای حساس و مردمی بود که برای خیلیها در این کشور مناقشهبرانگیز بوده (فعلا کاری به درست یا غلط بودن این گزاره «مناقشهبرانگیز» ندارم) و حساسیت ایجاد میکند. مدیری درباره فساد برخی مدیران، درباره زلزله، درباره تورم، درباره افزایش آمار طلاق و… حرف زد و برنامه ساخت. اینها شاید باعث شد که آنهایی که دلشان میخواهد همیشه یک مقصر ویژه برای کمکاریهایشان پیدا کنند، دوربین را بر مدیری زوم کنند؛ «او انسان است و انسان بالاخره یک روزی گاف و سوتی میدهد»، این را این برخیها همیشه منتظرند و منتظر خواهند بود.
مهران مدیری اما در این میان مرتکب چیز دیگری هم شد که حتی نسبت به او در میان مردم هم تردیدهایی ایجاد کرد. سریال «هیولا» که البته از نظر کیفیت، به گرد پای سریالهای قبلی مدیری نمیرسید اما از نظر مضمون جذابیتهای زیادی برای مسوولان و مردم داشت؛ استفاده ژنهای خوب از رانتها و لابیها و داشتن یک زندگی لاکچری با دروغ و تظاهر. این مضمون در ظاهر در این سریال میخواست بهعنوان یک رفتار و عمل ناشایست مطرح شود اما در عمل، مخاطب بیشتر ترغیب میشود که چقدر خوب است آدم به هر طریقی پولدار و مرفه بشود!
نگارنده اینجا قرار نیست درباره کیفیت سریال «هیولا» بنویسد ولی نمیشود انکار کرد که مدیری بعد از دورهمی و هیولا، کاملا آماده بود که وارد برهه دیگری از زندگیاش بشود!
انتشار چند عکس از مهران مدیری که منتسب به «پاریس» است؛ بهانهای شد که زخم کهنه برخی نسبت به او و حرفهایی که در این سالها گفته و نشان داده، سر باز کند؛ «مدیری خائن، هنرمند سفارشی، شومن حکومتی، دلقک فرصتطلب…»، اینها القاب مشمئزکنندهایست که به او نسبت دادهاند… .
مهران مدیری اما یک انسان است که شغلش برای او فرصتها و مخاطراتی را مهیا میکند. او در این عکسها، کار نامربوطی انجام نداده و مرتکب رفتاری خلاف عرف نشده است. او یک هنرمند مطرح است که اگرچه میشود به برخی رفتارهایش در برنامههایی که ساخته انتقاد کرد و حتی گاه او را مثل «حاتمیکیا» (که خودش البته به خودش این لقب را داده!) منتسب به گروهی خاص در کشور کرد، اما نمیشود زندگیاش را بهانهای کرد که عقدههای شخصی و جناحیمان و نکردههایمان و نداشتههایمان را به گردن او انداخت.
مهران مدیری مثل هر شخصیت معروف دیگری قطعا قابل نقد کردن است، اما تو را به خدا بیایید یک بار برای همیشه پرونده گند و مزخرف سرک کشیدن به زندگی آدمها را ببندیم و یاد بگیریم که اگر کسی مرتکب بیقانونی شود، راهش این است که مرجعی صالح به آن رسیدگی کند. این مرجع، قطعا ما که خودمان اشتباهات زیادی را مرتکب شدهایم و خواهیم شد، نیستیم.