با وجود سنگ اندازی های ایران اینترنشنال و پرشیانا اسپرت، حق پخش اختصاصی بازی های جام جهانی به صدا و سیما واگذار شد. هنوز خیلی زود است که بخواهیم عملکرد رسانه ملی را در این زمینه بررسی کنیم؛ اما قطع به یقین می توان درباره نگرش این رسانه نسبت به بازی های ایران قضاوت کرد. […]
با وجود سنگ اندازی های ایران اینترنشنال و پرشیانا اسپرت، حق پخش اختصاصی بازی های جام جهانی به صدا و سیما واگذار شد. هنوز خیلی زود است که بخواهیم عملکرد رسانه ملی را در این زمینه بررسی کنیم؛ اما قطع به یقین می توان درباره نگرش این رسانه نسبت به بازی های ایران قضاوت کرد. همچنین می توان از دکور برنامه پوشش خبری و کارشناسی بازی ها که با اجرای محمدحسین میثاقی و محمدرضا احمدی برگزار می شود، انتقاد جدی کرد. دکوری ساده و بدون خلاقیت و فاقد هیچ گونه جذابیت بصری، که ۸۰ میلیون نفر مجبورند برای تماشای بازی ها به چنین صحنه سازی بچگانه ای چشم بدوزند. این فضا فقط در شرایطی که عادل فردوسی پور مجری این برنامه بود به چشم نمی آمد؛ اما حالا، هم توی ذوق می زند هم ذره ای جذاب نیست.
البته مسئله مورد بحث این متن، مجموعه رسانه ملی و سیاست کلی این رسانه در رابطه با بازی های ایران در جام جهانی است. سیاستی که هیچ ربطی به حوادث اخیر و اظهار نظر این و دخالت آن ندارد؛ از همان لحظه ای که قرعه تیم ایران مشخص شد، شاهنامه سرایی امثال جواد خیابانی آغاز شد و این طور به نظر می رسید که داریم بچه هایمان را میفرستیم جبهه، نه زمین فوتبال!
در اینکه بعضی بازی ها واقعا دارای مفهوم غیر قابل انکار سیاسی اند، هیچ شکی نیست. مگر می توان نگاه معمولی ای به تقابل ایران و آمریکا داشت؟ یا با توجه به حوادث اخیر کشور، روبه رو شدن ایران و انگلیس در هر قالب و جایگاهی، از جذابیت های خاصی برخوردار خواهد بود. اما آیا این نگاه باید به شریان های فرهنگی جامعه نفوذ کند؟ این نگاه سیاسی غیر قابل انکار است، درست. اما مگر اصل بر این نیست که فوتبال از سیاست جدا باشد. درست است که هیچکس در عمل به این اصل پایبند نیست، اما می توان در رسانه ای که هنگام پخش مسابقات مخاطبانش میلیونی می شوند و کودک و نوجوان که صاحبان نسل آینده اند و می شود درست تربیتشان کرد پای گیرنده ها نشسته اند، حداقل به کلام هم که شده، این نگاه را جا انداخت.
در میان پیامک های ارسالی از میان مردم که چندین بار در تلویزیون زیر نویس شد، برای توصیف حریفان ایران در جام جهانی از اصطلاح “دیو صفت” استفاده شده بود! یا مجریان و خبرنگاران تلویزیون قبل بازی بارها خط و نشان کشیدند که این بازی ها متفاوت اند و دشمن را از پا در می آوریم و از این دست صحبت های بی پایه و اساس در فوتبال! حتی اگر کسی از میان مخاطبان معتقد است توی زمین با دشمنمان طرفیم و باید بزنیم خرد و خاکشیرش کنیم، رسانه ملی باید در کلامش این باور را جا بیندازد که درست است نظام سیاسی ما با آمریکا و انگلیس صلح ندارد، اما آن بازیکنی که توی زمین دارد توپ می زند که ما را تحریم نکرده! یا آن یکی کوکتل موتولوف دست مردم ایران نداده. این ها فقط نمایندگان کشوری اند که ما در مناسبات سیاسی با آن ها تفاوت داریم و این صحبت ها عرصه دیگری می طلبد که قطعا آن عرصه، عرصه فوتبال نیست. پس ما حتی اگر آن ها این دیدگاه را نداشته باشند، با پیام صلح مسابقه می دهیم و امیدواریم حق به حق دار برسد. و تمام! خیلی سخت است؟ این رسانه ملی اتاق فکر ندارد؟ اگر دارد، کارشناسانش چه کسانی هستند؟ دیدگاهشان چیست؟ نسل جوان پای گیرنده نشسته، باید یاد بگیرد ورزش و سیاست جداست، حتی اگر تمام دنیا ضد این اصل باشد.
زمانی که صاحبان برنامه در رسانه ملی، برای توصیف بازی های ایران امیدوارند با مشت به دهان حریف بکوبند و آنها را له کنند و تحقیر کنند و زیر پا بگذارند، باید یک درصد فکر کنند ممکن است ببازیم! اتفاقی که حالا افتاده و اصلا هم مهم نیست. البته برای ما که دیدگاه های اغراق آمیز شما را نداریم. ما معتقدیم که ایران به تیم فوتبالی باخت که بسیار قوی و پر افتخار بود. انشالله جبران کند. نکرد هم فدای سرش. فدای سر همه مان که این روزها حالمان اصلا خوب نیست. مسابقه است دیگر. اما با تعاریف شما، الآن ما نصف سرزمینمان را دادیم رفته! اصلا همین فشار ها و توصیفات شاید سهمی داشت در این نتیجه. بازیکن را فرستادید در برابر یک تیم قوی، با نگاه سیاسی و نظامی و فرهنگی و کمی هم ورزشی. درک می کنم که دل توی دلشان نبود اگر ببازند، تکلیف زیر پا له کردن توطئه های کثیف دشمن که به آن دل بسته بودید چه می شود؟! بپذیرید که این جو سازی ها مخرب است و نتیجه اش می شود پرورش نسلی با همین دیدگاه و شش گل خورده. اما هنوز زمان باقیست، در بازی با دیو صفت بعدی این گروه، نگاهتان را کمی حرفه ای کنید! اینطوری هم استرس بازیکنان کم میشود، هم فرهنگ این نگاه جا می افتد، هم اگر باختیم، چیزی برای گفتن داشته دارید. دیگر خود دانید. ما که همه امیدواریم، فارغ از هر نگاه و جهت گیری، ایران در همه عرصه ها سربلند باشد. نشد هم فدای سر تک تک همه مان.