دیوارهای شهر چه می‌گویند؟
دیوارهای شهر چه می‌گویند؟

بر کسی پوشیده نیست که طی بیش از دو ماه گذشته سیمای شهر‌ها چگونه با شعارنویسی‌های گسترده دگرگون شده است. برخی از ناظران سیاسی و جامعه‌شناسان بر این باور هستند که فیلترینگ و محدودیت‌های فضای مجازی موجب شده، در میانه ناآرامی‌های اخیر، برای نمایش اعتراض مجدداً به این تاکتیک قدیمی رجوع شود. در سوی مقابل این رویکرد […]

بر کسی پوشیده نیست که طی بیش از دو ماه گذشته سیمای شهر‌ها چگونه با شعارنویسی‌های گسترده دگرگون شده است. برخی از ناظران سیاسی و جامعه‌شناسان بر این باور هستند که فیلترینگ و محدودیت‌های فضای مجازی موجب شده، در میانه ناآرامی‌های اخیر، برای نمایش اعتراض مجدداً به این تاکتیک قدیمی رجوع شود.
در سوی مقابل این رویکرد که غالبا خوانشی آکادمیک است، جریانی در کشور تحلیل‌شان این است که شعارنویسی‌ها، نتیجه توطئه‌های خارجی و پدیده‌ای تصنعی است که ریشه‌ای در اعتراض شهروندان ایرانی ندارد.فارغ از هر گونه قضاوتی نسبت به شعارنویسی‌ها فراگیر شده در خیابان‌ها، اکنون مساله مهم این است که این پدیده یک واقعیت غیرقابل انکار بوده که مواجهه با آن گریزناپذیر است. اکنون پرسش این است که باید با پدیده شعارنویسی چگونه برخورد شود و گسترش این پدیده در برهه کنونی چه معنایی را برای نهاد‌های رسمی دارد؟
به گزارش فرارو؛ یکی از درد‌های بزرگ جامعه ایرانی از گذشته تا کنون، انکار و طرد صورت‌مساله‌ها بوده است. بسیاری از رخدادها، چنان بازنمایی و مورد خوانش قرار می‌گیرند که گویی اصلا موجودیت ندارند. نتیجه چنین برآیندی نیز انکار مساله به جای حل آن بوده است. یا در بهترین حالت زمانی که یک مساله به بحران تبدیل شده، حل بحران صورت نگرفته بلکه شاهد مدیریت داستان بوده‌ایم. با نظر به این تفاسیر، در حداقلی‌ترین خوانش نیز پدیده شعارنویسی را می‌بایست یک «مساله» قلمداد کرد. مساله‌ای که هم در میدان عینی و هم در میدان مجازی نمود‌های آن به وضوح قابل
مشاهده است.
شعارنویسی‌های این روز‌ها تنها نتیجه یک انحراف یا تهییج هیجان نیست، بلکه می‌توان از آن به عنوان آینه تمام نمای حال‌ و روز این روز‌های کشور یاد کرد. حال‌ و روزی که هیچ خوب نیست و هیچ‌کسی نمی‌تواند مدعی عادی بودن وضعیت باشد. این روز‌ها کشور وضعیت نسبتا دشواری را طی می‌کند که در نتیجه آن تمامی امور و حوزه‌ها، سیاسی (سیاست‌زده) شده‌اند. دوقطبی‌ای خطرناک بر جامعه سایه افکنده که اقتصاد، ورزش، فرهنگ و یا به عبارت دقیق‌تر جزء جزءِ زندگی روزمره ایرانیان را
فرا گرفته است.
این روز‌ها هیچ چیز عادی نیست؛ حتی دیوارها! دیوار‌های این شهر، پر از دیوارنگاره‌هایی نامعمول هستند که به جای خلق یک تصویر هنری و زیبا، یکی بر آن شعار نوشته و یکی آن را مخدوش کرده است. آشفتگی بر دیوار‌های این شهر جولان می‌دهد؛ همانند آن‌چه در جامعه در جریان است. دیوار‌های آشفته این شهر، فراتر از یک تصویر ساده هستند. در واقع، همین دیوار‌ها شناسه بخشی از شهروندان این شهر هستند که به درست یا نادرست، اعتراض دارد. شهروندانی که به جای تورم کمرشکن و درگیر بودن در سطحی‌ترین مسائل روزمره، یک زندگی عادی و امید را
مطالبه می‌کند.
در این شکی نیست که در میانه بحران‌ها، همواره برخی فرصت‌طلبان نیز در پی سوءاستفاده از وضعیت برای پیش‌برد اهداف‌شان هستند. ناآرامی‌های اخیر و در بطن آن نیز شعارنویسی‌ها از این قاعده مستثنی نیستند. این که برخی جریان‌ها تلاش کنند از این پدیده به عنوان ابزاری برای بیان ستیزه‌های خود بهره بگیرد، امری محتمل است. اما همان‌گونه که اشاره شد، شعارنویسی‌ها حکایت تمام‌نمای احول آشفته این روز‌های کشور است.
اکنون زمان تعامل با شهر و دیوارنگاره‌هایش است؛ این مسئولیت خطیر نیز بر عهده کسی نیست، جز «نهاد‌های رسمی.» اکنون زمان آن است که در تعامل با این اجتماع و شهروندان‌اش بازنگری صورت بگیرد. مناسبات تغییر کند و مطالبات زمانه فهم شود. نگاه آناکرونیستی (زمان‌پریشانه) تنها و تنها عامل تداوم انسداد سیاسی کنونی و افزایش سطح بحران بوده و خواهد بود.