رمانی از دل مشکلات خانواده‌ای معاصر
رمانی از دل مشکلات خانواده‌ای معاصر

یکی از بزرگ‌ترین روایت‌گران معاصر، درست در آغاز هزاره‌ی سوم، رمانی را نوشت و منتشر کرد که فریاد زنده بودن ادبیات و هنر را می‌شد در سطر به سطر آن، خواند و برای دیگران بازگو کرد. کتاب «اصلاحات» حکایت وجود انسان در دل عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین وضعیت‌هایی‌ست که تاکنون در آن قرار داشته و این […]

یکی از بزرگ‌ترین روایت‌گران معاصر، درست در آغاز هزاره‌ی سوم، رمانی را نوشت و منتشر کرد که فریاد زنده بودن ادبیات و هنر را می‌شد در سطر به سطر آن، خواند و برای دیگران بازگو کرد. کتاب «اصلاحات» حکایت وجود انسان در دل عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین وضعیت‌هایی‌ست که تاکنون در آن قرار داشته و این شاخصه‌ها‌ی دوران مدرن و پست‌مدرن، یعنی ازهم‌گسیختگی ارزش‌ها، حقایق، معناها و جسم و روان انسان را با دقت نظر موشکافانه‌ای روایت کرده است. «جاناتان فرنزن» از آخرین مومنان به حقیقت و زیبایی در دوران ماست که علیه همه‌ی چیزهایی که اصالت، زیبایی و واقعیت وجودی اکنون و گذشته را از انسان سلب کرده‌اند، برآشوبیده است. خواندن «اصلاحات» فرنزن نیز مانند دیگر آثار او ضربه‌های مهلکی به وجدان دور شده از معنای تک‌تک ما می‌زند و همه‌ی فریب‌هایی که خورده‌ایم، داده‌ایم و به خوردمان داده‌اند را در قالب داستان خانواده‌ای که پس از دورزمانی دوری آمده‌اند تا کنار هم باشند، روایت می‌کند. خواندن «اصلاحات» فهم الزام نیاز به خشمی‌ست که باید درون ما شعله‌ور شود تا شاید بتوانیم برای رهایی از منجلاب زیستن در دروغین‌ترین وضعیت تاریخ بشر، کاری کنیم. اصلاحات جاناتان فرنزن را می‌توان به امید احساس شرم و خشمی خواند که از سر ایمان به وجود و اهمیت چیزهای حقیقی، اصیل، زیبا و شریف، باید سربرآورند و شعله‌ور شوند.
جاناتان فرنزن اخلاق شناس و منتقد اجتماعی با سومین رمان خود به نام «اصلاحات» به شهرت زیادی دست پیدا کرد. این کتاب که یکی از محبوب‌ترین و مطرح‌ترین آثار این نویسنده به شمار می‌رود، برنده‌ جایزه ملی کتاب شد و همچنین فینالیست جایزه‌ی پولیتزر و جایزه‌ ملی منتقدان کتاب، در میان بسیاری از نام‌های برجسته‌ دیگر بود.
داستان این رمان روی زندگی خانواده‌ای متلاشی‌شده تمرکز دارد؛ زوجی پیر که به آخرین باری که فرزندان بزرگ‌سال خود را دیده‌اند فکر می‌کنند. این کتاب به تعارضات و مسائل درون خانواده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازد که به دلیل یک بیماری ناتوان‌کننده ناشی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. اگرچه ممکن است اعضای این خانواده هرگز به‌طور کامل یکدیگر را درک نکنند، اما در طول رمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند همدلی را در خود به وجود می‌آورند.
درواقع این کتاب نگاهی دقیق به نقش خانواده در جامعه‌ی معاصر دارد و تاثیرات مادی‌گرایی در آمریکای اواخر قرن بیستم را زیر سوال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد و حاوی عناصر تراژدی و کمدی است که هر خواننده‌ای از مطالعه‌ی آن لذت خواهد برد. این اثر هم‌چنین حکایت وجود انسان در دل عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین شرایطی بوده که تابه‌حال در آن قرار داشته است.
فرنزن به مدت هشت سال روی رمان بعدی خود به نام «اصلاحات» (۲۰۰۱) کار کرد که بر خانواده‌ای پنج نفره متمرکز است که اعضای آن ازدواج‌های ناموفق، روابط خانوادگی تیره‌وتار و مشاغل ناموفق را تحمل می‌کنند. این رمان مورد تحسین گسترده منتقدان قرار گرفت و سال ۲۰۰۱ برنده جایزه ملی کتاب شد.
مترجم کتاب «اصلاحات» درباره‌ی ویژگی‌های نثر جاناتان می‌گوید: «این نویسنده به جمله‌های طولانی‌اش معروف است. او نه در تمام کتابش، بلکه در بخش‌هایی از آن ممکن است از جمله‌ای طولانی استفاده کند که یک صفحه و نیم طول بکشد. رمان‌هایش اصطلاحا دانشنامه‌ای است و در آثارش از موضوعات مختلف می‌نویسد، از اقتصاد و ریاضیات گرفته تا موسیقی و شیمی و هر آنچه فکرش را هم بکنید. تمام این موضوعات را در رمان‌های فرنزن می‌تواینید پیدا کنید؛ اما به‌قول‌معروف این موضوعات از رمان بیرون نمی‌زند و تمام این بحث‌های علمی، در بافت رمان حل می‌شود.»
سومین رمان جاناتان فرنزن به نام «اصلاحات» با عنوان انگلیسی «The Corrections»، یک اثر هنری فوق‌العاده و داستانی سرگرم‌کننده برای قرن کنونی است که اولین بار سال ۲۰۰۱ منتشر شد؛ یک درام خانوادگی جسورانه، کمیک، تراژیک و عمیقا تکان‌دهنده که از غرب میانه در اواسط قرن تا وال‌استریت و اروپای شرقی در عصر طمع و جهانی گرایی امتداد دارد.
فرنزن در همان سطرهای ابتدایی کتاب با ترسیم آب‌و‌هوای آشفته نشان می‌دهد که تاریکی و اتفاقات بزرگی در راه است: «جنون یک جبهه‌ی هوای سرد پاییزه از سوی مرغزار هجوم می‌آورد. می‌شد احساسش کرد: قرار بود اتفاق بدی بیفتد. خورشید در ارتفاعی کم در آسمان، نوری ضعیف، ستاره‌ای رو به سرد شدن. حمله‌ی بی‌امان آشفتگی. درختان بی‌قرار، دما رو به کاهش، کل کیش شمالی چیزها در حال پایان یافتن. دیگر خبری از بچه‌ها در حیاط خانه‌ها نیست.»
کتاب «اصلاحات» به دلیل شخصیت‌پردازی و نثر آن با استقبال گسترده منتقدان ادبی سال ۲۰۰۱ برنده‌ی جایزهی ملی کتاب داستانی و نامزد جایزه‌ی ملی حلقه منتقدان کتاب، سال ۲۰۰۲ جایزه‌ی پن/فاکنر و جایزه‌ی پولیتزر برای داستان را دریافت کرد و در چندین نشریه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های قرن بیست و یکم ذکر شده است. با اینکه انتشار رمان ده روز قبل از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر بود، بسیاری این اثر را به‌عنوان داشتن بینش پیش‌بینی آمیز نسبت به نگرانی‌های اصلی و حال و هوای عمومی زندگی آمریکایی پس از ۱۱ سپتامبر تفسیر کرده‌اند.
داستان کتاب «اصلاحات» حول مشکلات یک زوج مسن و سه فرزند بالغ آن‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرخد و زندگی آن‌ها را از اواسط قرن بیستم تا کریسمس در نزدیکی آغاز هزاره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذراند. داستان در غرب میانه در شهر نیویورک و فیلادلفیا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذرد و بر روابط پنج شخصیت اصلی کتاب متمرکز است. آلفرد لمبرت پدر خانواده و یک مهندس بازنشسته‌ی راه‌آهن است که به پارکینسون مبتلا شده، در کنترل بدن و مهارت‌های حرکتی خود مشکل داشته و علائم غیرقابل‌کنترل زوال عقل را دارد. او روزهای خود را در خانه به چرت زدن، تماشای اخبار محلی و تلاش برای انجام برخی امور بانکی و مالیات در خانه در زیرزمین خود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذراند.
اینید همسر بی‌حوصله و ناامید آلفرد است که باور دارد اگر آلفرد از روی صندلی موردعلاقه‌اش بلند شود و کاری انجام دهد، مشکلاتش حل می‌شود. اینید همیشه به او نق می‌زند و به او می‌گوید که همه دوستانشان چه می‌کنند و فکر می‌کند او باید چه کار کند و احساس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که اگر سایر افرادی که مشکلات سلامتی دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند ازنظر بدنی فعال باشند، آلفرد نیز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند فعال باشد. اینید هم‌چنین با تلاش برای تحمیل قضاوت‌های سنتی خود بر زندگی فرزندان بزرگ‌سالش، آن‌ها را آزار می‌دهد. پسر بزرگ آن‌ها، گری یک بانکدار موفق اما افسرده و الکلی است که به همراه همسرش کارولین و سه پسر جوانشان در فیلادلفیا زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. گری، تنها شخصیت اصلی این رمان است که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند از اشتباهات خود درس بگیرد و در طول رمان رشد کند. او با وجود اینکه ازنظر مالی بسیار موفق است، از افسردگی و توهمات گاه‌به‌گاه رنج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد.
اینید با بدتر شدن وضعیت آلفرد، سعی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند گری را متقاعد کند که خانواده‌اش را برای کریسمس به سنت جود بیاورد زیرا با توجه به وضعیت سلامتی آلفرد که به‌سرعت رو به وخامت بوده، ممکن است این آخرین فرصت آن‌ها برای با هم بودن باشد. کارولین تمایلی به رفتن ندارد و همین باعث بحث‌هایی بین او و گری می‌شود. گری تلاش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند تا با خواسته‌های سرسختانه مادر و همسرش کنار بیاید و درنهایت می‌خواهد والدینش را متقاعد کند به فیلادلفیا نقل‌مکان کنند تا پدرش را تحت یک درمان آزمایشی عصبی قرار گیرد.
چیپ به دلیل رابطه‌ی عاشقانه با یک دانشجو جایگاه خود را در دانشگاه از دست داده و به‌عنوان نویسنده در منهتن زندگی مشغول به کار است. او بیشتر به انجام اصلاحات در فیلمنامه‌اش علاقه دارد تا وقت‌گذرانی با والدینش. دنیز کوچک‌ترین فرزند خانواده است که در فیلادلفیا زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و باوجود مخالفت اینید و دخالت مداوم او در زندگی شخصی‌اش، فیلادلفیا را ترک کرده و به نیویورک نقل‌مکان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند تا در یک رستوران جدید که در آن بسیار شادتر است،‌ کار کند.
به‌زودی برای آن‌ها آشکار می‌شود که بیماری‌های روحی آلفرد حتی بدتر از بیماری‌های جسمانی‌اش است، زیرا زوال عقل و توهم او زندگی را برای همه افراد خانه غیرقابل‌تحمل می‌کند. پس از یک صبح فاجعه‌بار کریسمس، سه کودک از وضعیت پدرشان ناامید شده و آلفرد درنهایت به خانه سالمندان منتقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
دنیز اینید که از مسئولیت‌ها و ناامیدی‌های طولانی‌مدتش با آلفرد رها شده است، به‌آرامی تبدیل به مادر بهتری می‌شود و از مشارکت سالم‌تری که در زندگی فرزندان و نوه‌هایش دارد لذت می‌برد و درنهایت اعلام می‌کند که آماده ایجاد تغییراتی در زندگی‌اش است.
روزهای آن‌ها پر از کسالت، تنهایی و مشاجره است و برای از بین بردن یکنواختی و دور کردن ذهن آلفرد از بدن در حال زوالش، یک سفر دریایی برنامه‌ریزی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. چیپ که از دید والدینش در شهر کوچک زندگی مفتضحانه‌ای را دارد، آن‌ها را از فرودگاه برمی‌دارد و از زمانی که دوباره به هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسند، مشاجره‌های منفعلانه و پرخاشگرانه شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که نشان‌دهنده شکاف آشکار بین پسر و والدین است.

 

 

بازگشت دو اثر تاریخی غارت‌شده به نپال

مسوولان موزه هنر «متروپولیتن» دو اثر تاریخی که از نپال غارت‌شده‌اند را به این کشور بازگرداندند.
مسوولان «موزه هنر متروپولیتن» که در نیویورک واقع شده است، در هفته جاری دو مجسمه تاریخی از جمله یک مجسمه قرن سیزدهمی چوبی و یک مجسمه سنگی قرن دهمی را به دولت «نپال» تحویل دادند. به گفته مسوولان «موزه هنر متروپولیتن» این دو اثر تاریخی به عنوان هدیه به این موزه اهدا شده بودند و این آثار در نتیجه بررسی‌ مجموعه این موزه به «نپال» بازگردانده شده‌اند.
مجسمه چوبی در سال ۱۹۹۱ به مجموعه «موزه هنر متروپولیتن» راه یافته است و تصویر آن در کتاب «آثار تاریخی چوبی نپال» نوشته «مری اسلوسر» منتشر شد. با انتشار این کتاب در سال ۲۰۱۰ مشخص شد این اثر تاریخی به صومعه‌ای واقع در «کاتماندو» تعلق داشته است و زمانی بخشی از مجسمه بزرگتری بوده که درحال حاضر در این صومعه وجود دارد.
مجسمه سنگی که یکی از ایزدان هندو را به تصویر می‌کشد نیز در سال ۱۹۹۵ به «موزه هنر متروپولیتن» اهدا شده است. تصویر این مجسمه نیز در همان سال در کتابی منتشر شد که توسط یک محقق نپالی گردآوردی شده بود. این مجسمه سنگی نیز زمانی به یک معبد در نپال تعلق داشت و توسط یک مجموعه‌دار به «متروپولین» اهدا شده بود. انتظار می‌رود این دو اثر تاریخی در «موزه ملی نپال» واقع در «کاتماندو» به نمایش گذاشته شوند.

 

 

 

نگاه

قوانین زندگی مان را خودمان تغییر دهیم
نوشین علیپور
با قدرت تمام میگم شکر نعمت، نعمتت افزون کند همه ما شکر کردن رو حتی در شرایط سخت بلدیم .اما گویی سختی ها و مشکلات اخیر ما را در گرداب منفی ها گیر انداخته و فراموشمان شده شکرکردن رو و تاثیرات آن را….
در شرایط طاقت فرسای کرونا با کلی انرژی منفی و کلی از افراد با حال بد و اتفاقات عجیب وغریب و بیماری و تورم بیش از پیش و گرانی و از دست دادن آدمهای ارزشمند و …. درس های مهمی گرفتم و بر آن شدم با شما به اشتراک بذارم تا با شکرگذاری داشته هامون بتونیم روند زندگیمون رو تغییر بدیم؛
۱-حذف افکار منفی : مانند مادری که وقتی میخواد ذهن کودک رو از خواسته نابجاش برگردونه حواس کودک رو پرت میکنه و پیشنهاد شگفت انگیزی بهش میده باید در زمان شروع افکار منفی جابجا شویم و اگر کار ذهنی میکردیم کار یدی انجام بدهیم و برعکس . خلاصه که حواس خودمون را پرت کنیم تا جایی که افکار منفی خوبخود حذف شوند…
۲-حذف غرغر و نق نق کردن. حتما شما هم بسیار تجربه کردین که از راننده و معلم و فروشنده و… بیشتر افراد درحال غر زدن نبست به شرایط موجود هستن و عموما مخاطبین هم همراهی میکنن با سرتکان دادن و یا تایید کلامی… درحالی که خلاف این باید عمل کرد؛ غر زدن ممنوع. هرجایی دیدین کسی داره غر میزنه بلافاصله حرف رو عوض کنین و یا بگید آیا غر زدن حال شما رو بهترمیکنه قطعا پاسخ نه است و قبل از ادامه بلافاصله باید بگین پس به جای غر زدن به فکر تغییر باشیم و یا این که اگر نمیتونیم تغییری ایجاد کنیم فقط سکوت کنیم.
۳-زمانی رو در هرروز برای مطالعه اختصاص بدهیم، حتی ربع ساعت.و کمی از فضای فریبنده وبی نتیجه ی مجازی فاصله بگیریم. کتاب کاغذی دستمون بگیریم و اجاز بدهیم برگه کتاب انگشتان دستمان و کلمه چاپ شده چشمانمان ومطالب کتاب ذهن و روحمان رانوازش کند. کتاب تنها دوستی است که بی دریغ میبخشد.
۴-روزانه کمی موسیقی روح نواز گوش کنیم و اجازه بدهیم کودک درونمان نفس بکشد.
۵-در طول هفته سه بار حداقل ۳۰دقیقه پیاده روی کنیم و گوشی خود را حالت پرواز بگذاریم و به پاهایمان اجازه دویدن بدهیم تا از خستگی روزانه رها و خانه تکانی کنند.
۶-هرروز خود را در آیینه نگاه کنیم و خدارا برای نعمت هایی که داریم شکر کنیم. چه نعمتی؟ انگشتانی که سالم اند، چشمانی که می بینند، زبانی که سخن می گوید، بینی که ابزار نفس کشیدنمان هستند و گردنی که سر زیبای ما را بروی بدنمان نگه داشته. با دقت بیشتر خودمان رو نگاه کنیم و ببینم چقدر داشته داریم که تا الان ندیده بودیم شان.
۷-با خودمان مهربان تر باشیم و به خودمان هرروز بگوییم؛ دوستت دارم با تمام توانمندی ها و نقص هایت.
خودمان را همونطوری که هستیم بپذیریم و بدانیم ما لایق بهترینها هستیم، شاکر باشیم و برای آینده ای بهتر از قدمهای کوچک شروع کنیم. آیا شما حاضرید برای درست کردن صبحانه امروز صبح در میان پسماندهای شام دیشب دنبال مواد غذایی بگردید ؟ پس چرا برای شروع یک روز جدید به افکار منفی گذشته و اتفاقات سخت روزهای قبل استناد می کنیم؟ باید از مواد غذایی سالم هرچند ساده به مثابه تکه نان سنگک و تکه پنیر و یک لیوان چای تلخ برای صبحانه استفاده کنیم؛ پس به همین سادگی بیایید از پس ماند های افکار منفی و حال بد گذشته حذر کنیم و خدارو شکرکنیم برای شروع یک روز وافکار جدید، همه چیز را از نو بسازیم.در دورانی که بی اعتقاد و بی تکیه گاهی بیداد می کند به خدای متعال توکل کنیم و باور داشته باشم که حضرت دوست برای هریک از ما، بهترینها را رقم خواهد زد و این فقط به نوع خواسته ی ما بستگی دارد، عمیقا بخواهیم و باور کنیم.