همهگیری کووید ۱۹ ممکن است ادامه پیدا کند، اما حتی اگر از بین برود، ظهور بیماریهای دیگر در آینده تقریبا قطعی است. با این آگاهی و تجربه، اکنون در عصری جدید زندگی میکنیم: عصر پسا همهگیری. بدون شک همهگیری ویروس کووید ۱۹ را میتوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین رویدادهایی دانست که جهان تکنولوژیک را […]
همهگیری کووید ۱۹ ممکن است ادامه پیدا کند، اما حتی اگر از بین برود، ظهور بیماریهای دیگر در آینده تقریبا قطعی است. با این آگاهی و تجربه، اکنون در عصری جدید زندگی میکنیم: عصر پسا همهگیری.
بدون شک همهگیری ویروس کووید ۱۹ را میتوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین رویدادهایی دانست که جهان تکنولوژیک را تحت تاثیر خود قرار داد و هیچ کشوری از گزند آن در امان نماند. به اعتقاد بسیاری از متفکران، جهان پس از همهگیری این ویروس وارد مناسبات جدیدی شده است و دنیای پساکرونا با پیش از آن یکسان نخواهد بود. متناسب با اهمیت این پدیده بسیاری از نظریهپردازان و تحلیلگران مشهور به تحلیل شرایط جهان پس از این همهگیری دست زدهاند. «درسهایی برای دنیای پسا کرونا» نیز کتابی است به قلم فرید زکریا نظریهپرداز و تحلیلگر مشهور آمریکایی فعال در شبکه سی ان ان که با ترجمه محمد علی شفیعی و توسط انتشارات کتابستان معرفت در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. از فرید زکریا پیش از این کتاب نیز آثاری چون «از ثروت به قدرت»، «آینده آزادی»، «بازی بزرگان» و «دنیای پسا آمریکایی» به فارسی ترجمه شده است.
همان طور که در مقدمه کتاب میخوانیم، اکنون باید به جهان پساکرونا تمرکز کرد: «این کتاب نه به همهگیری، که به دنیایی میپردازد که در نتیجه همهگیری و از همه مهمتر، دنیایی که در نتیجه عکسالعملهای ما به آن در حال شکلگیری است. هر شوک بزرگی اثرات متفاوتی خواهد داشت. این اثرات به موقعیت جهان در زمان بروز آن و شیوه عکس العمل انسانها بستگی دارد، عکسالعملی که ممکن است به صورت ترس، انکار یا تطبیقپذیری بروز پیدا کند. اثر ویروس جدید کرونا تحت تأثیر این واقعیتها خواهد بود که اولا همه دنیا عمیقا به یکدیگر وابستهاند، ثانيا اکثر کشورها برای مقابله با همهگیری آمادگی ندارند و ثالثا در لحظه ظهور آن، بیشتر کشورها، از جمله ثروتمندترین کشورهای جهان، جامعه و اقتصاد خود را به طور بی سابقهای در تاریخ بشر تعطیل کردند. این کتاب درباره دنیای پساکرونا نوشته شده است، نه به این دلیل که کرونا را پشت سر گذاشتهایم، بلکه به این دلیل که از یک آستانه حیاتی گذر کردهایم. تقریبا همه افراد در قید حیات از تجربه طاعون جان سالم به در برده اند. اما اکنون می دانیم که همه گیری چگونه است و از مشکلات و هزینههای مقابله با آن باخبریم.همهگیری کووید۱۹ ممکن است ادامه پیدا کند، اما حتی اگر از بین برود، ظهور بیماریهای دیگر در آینده تقریبا قطعی است. با این آگاهی و تجربه، اکنون در عصری جدید زندگی میکنیم: عصر پسا همهگیری.»
علاوه بر مقدمه و نتیجهگیری، زکریا کتاب خود را در ۱۰ فصلی اصلی سامان داده و برای هر فصل عنوان درس را برگزیده است؛ «درس اول؛ کمربندت را ببند»، «درس دوم: کیفیت دولت مهم است نه کمیت آن»، «درس سوم: بازار کافی نیست»، «درس چهارم: مردم و متخصصان باید حرف همدیگر را بشنوند»، «درس پنجم: زندگی دیجیتال»، «درس ششم:حق با ارسطو بود، ما حیواناتی اجتماعی هستیم»، «درس هفتم: نابرابری تشدید میشود»، «درس هشتم: جهانی شدن ادامه مییابد»، «درس نهم: جهان در حال دو قطبی شدن است» و «درس دهم: گاهی ایدئالگرایان، بزرگترین واقعگرایان هستند».
زکریا در این ده فصل با نگاهی تاریخنگارانه به بررسی همهگیریهای پیش از کرونا و نحوه مواجهه کشورها با آن میپردازد و سعی میکند به نکاتی اشاره کند که آیندگان با بهرهگیری از آن بتوانند برای اتفاقات چنینی آماده باشند. نویسنده در این بررسی البته مخاطبان خود را با سطح دانشهای پیشینی مختلف در نظر گرفته است و به همین دلیل به شکلی به توضیح موضوعات میپردازد تا برای مخاطبان عام با دانش پیشینی محدودتر نیز قابل فهم باشد. در واقع شاید بتوان کتاب درسهایی برای دنیای پسا کرونا را این طور خلاصه کرد: «وقتی به دنیای امروز نگاه می کنیم، مشخص است که جریانهای مختلفی با قدرت و شدت زیاد در حال شکلگیری هستند. من تلاش کردم آنها را توصیف کنم. توسعه اقتصادی در حال ایجاد بحرانهای آب و هوایی بسیار بیشتری است؛ به علل جمعیتشناختی و دلایل دیگر، کشورها رشد آهستهتری دارند، ثروتمندان ثروتمندتر میشوند؛ شرکتهای بزرگ بزرگتر میشوند؛ فناوری با سرعت در حال پیشرفت است، تا حدی که برای اولین بار در تاریخ، انسان ممکن است کنترل ساختههای خود را از دست بدهد؛ جهانیسازی باقی خواهد ماند، اما مخالفتها با آن بیشتر و بیشتر میشود؛ ملتها بیش از گذشته گروهبندی میشوند؛ ایالات متحده و چین به سمت مقابلهای طولانی مدت و خشونتآمیز حرکت میکنند. اما این ما هستیم که انتخاب میکنیم و این روندها را تغییر میدهیم.»
«درسهایی برای دنیای پسا کرونا» به قلم فرید زکریا با ترجمه محمد علی شفیعی در ۲۵۲، شمارگان ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۰ هزار تومان از سوی انتشارات کتابستان معرفت در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
رویداد
آموختن گذشت و صبوری در محک
«زمانی که تصمیم گرفتم پرستار شوم، جنبههای مختلف این شغل را درک نمیکردم. تنها میدانستم در این حرفه میتوانم به دیگران کمک کنم و تجربههای متفاوتی داشته باشم. این شغل بهترین فرصت بود برای اینکه بتوانم به همنوعانم کمک کنم.» این جملات را معصومه سلیمان، سوپروایز بالین بیمارستان فوقتخصصی سرطان کودکان محک به زبان میآورد. او از ۱۸ سال پیش تا امروز همراه روزهای شاد و غمگین کودکان محک و خانوادههایشان است و حتی ابتلایش به بیماری سخت سرطان باعث نشد از همراهی با قهرمانان کوچک محک دست بکشد.
سلیمان پیش از ورود به محک در بیمارستان مرکز طبی، بخش متابولیک کودکان و بیمارستان شهدای تجریش بخش نوزادان فعالیت میکرد. او در سال ۱۳۸۲، زمانی که محک تنها یک اقامتگاه بود با این مؤسسه آشنا شد. او میگوید: «۱۸ سال پیش، در بخش نوزادان بیمارستان شهدای تجریش مشغول به کار بودم که متوجه شدم اقامتگاه محک پرستار استخدام میکند. آن زمان اطلاعات زیادی در خصوص این مرکز اقامتی و رفاهی نداشتم. به آنجا مراجعه کردم و در همان سال پس از طی مراحل مختلف به جمع خانواده بزرگ محک پیوستم.»
سرپرستار بیمارستان محک اولین رویاروییاش با کودکان مبتلا به سرطان را اینگونه برایمان توصیف میکند: «در اولین مواجهه با کودکان مبتلا به سرطان آنقدر غمگین شدم که برایم قابل توصیف نیست. دیدن مادران و پدرانی که بیماری فرزندشان را تجربه میکنند، برایم بسیار سخت و چالش برانگیز بود. روزهای اولی که در محک مشغول به کار شدم از خودم میپرسیدم آیا میتوانم این مسیر را ادامه دهم؟ به مرور زمان آموختم چگونه میتوانم التیامبخش جسم و روح کودکان و خانوادههایشان باشم. تا اینکه زمانه جوری چرخید که خودم به بیماری سرطان مبتلا شدم.»
سلیمان از ابتلایش به بیماری سختی میگوید که این روزها بیش از ۲۰ هزار کودک تحت حمایت محک در سراسر ایران با آن مبارزه میکنند: «در مراحل درمان بیماری سرطان و پس از بهبودیام به این باور رسیدم که رسالتم همراهی کردن با کودکان مبتلا به سرطان است. من درد و رنج این بیماری را چشیده بودم و میتوانستم آنها را به خوبی درک کنم. این تجربه تلخ برای من سبب شد تا بیشتر از گذشته از خدمترسانی به قهرمانان کوچکمان لذت ببرم. کار در محک گذشت و صبوری را به من یاد داد.»
نگاه
«زمان گذشت»
سمیه عسگری / در کوچه ها باد آرام و سبک بال می وزید/ بوته ها، باردار غنچه های نشکفته بودند/ و رودها و جویبارها پر از آب / صدای آب های جاری باتاب خوردن/ بر شانه های زمین غوغایی برپا می کردند/ بلبلانی که با نت آب، می خواندند/ و کبوترانی که با بال زدن می رقصیدند
زمان چه زیبا، چه صبور و چه سنگین می گذشت/ انگارهر روز برای مان هفته ای سپری می شد/ و من پنج شمع روی کیک تولدم را فوت می کردم. هر روز در توهم دانایی و ثبات این زیبایی ها بیشترغوطه ور شدیم/ در حالی که زمینِ زندگی مان/ هرروز تهی ترمی شود/ همه چیز درمیان فاصله ها گم شده است
از دهان تا دست های مان هم شناور در فاصله هاست/ انگار وجودمان، فاصله اجتماعی را بیشتر از حد رعایت می کند؛/ قلب ها ازمهربانی/ دست هاازعمل/ نگاه ها از درست دیدن/ که وای فاصله ها چه فرسنگی شده اند. زمان گذشت و روز و شب در سرسره ی زمان سرعت گرفته/ «و چه زود دیر می شود»/ زمین خشک و تشنه شده/ آب را در دل خاک بی حساب مکیده ایم/ گیاهان مو زرد کرده اند/ و حیوانات که هلاک شده اند دیگر همه جا ساکت است/ در جویبارها، آب زمزمه نمی کند/ انگار زمین، شانه از جاری شدن آب خالی کرده است/ در سبزه زاران، بلبل غزل نمی خواند/ در لابه لای درختان خشکیده/ گنجشکان هم سکوت کرده اند/ وای از این همه سکوتِ مرگبار/ زمین گل های یأس را می رویاند/ درختان میوه های بیهودگی می پرورانند/ و ما همه درهاله پوچی و توهمات، تا ابدیت جاری هستیم/ و من بیست و نهمین شمع روی کیک تولدم را فوت می کنم.