حتی حاشیهسازی و مظلومنمایی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم نتوانست تازهترین ساخته داریوش مهرجویی را در اکران عمومی به ساحل نجات برساند و «لامینور» با کمتر از ۸۰۰ میلیون تومان فروش در ۱۰ روز، خیلی زود باید از پرده نقرهای سینما پایین بیاید. وقتی سینماگر قدیمی خشمگین از ناکامی در رساندن […]
حتی حاشیهسازی و مظلومنمایی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم نتوانست تازهترین ساخته داریوش مهرجویی را در اکران عمومی به ساحل نجات برساند و «لامینور» با کمتر از ۸۰۰ میلیون تومان فروش در ۱۰ روز، خیلی زود باید از پرده نقرهای سینما پایین بیاید.
وقتی سینماگر قدیمی خشمگین از ناکامی در رساندن «لامینور» به اکران نوروز روبهروی دوربین نشست و تهدید به اعتصاب و خودزنی کرد، برخی گمان بردند او به پشتوانه مشورتهایی که از برخی نزدیکانش گرفته در تلاش برای معرفی بیشتر فیلم تازه است. آن ویدئو در شبکههای اجتماعی بسیار دیده شد و انتظار میرفت با انبوه حمایتهایی که مردم و کارشناسان از مهرجویی کردهاند، «لامینور» او در اکران عمومی رکورد بشکند یا دستکم خوب بفروشد.
حالا نزدیک دو ماه از آن روزها و تقریبا ۱۰ روز از آغاز نمایش فیلم تازه خالق «اجارهنشینها» و «درخت گلابی» در سینماها گذشته است. «لامینور» که با امید فراوان در اکران عید فطر از هفتم اردیبهشت روانه پرده بیش از ۲۷۰ سینما در سراسر ایران شده، امروز حدود ۸۰۰ میلیون فروخته و اگر استقبال از آن بر اساس همین آمار ادامه داشته باشد، شاید یکی دو هفته دیگر جای خود را به فیلمی دیگر بدهد و پس از آن روانه اکران آنلاین شود.
بر اساس آنچه در سالنامه آماری فروش فیلم و سینمای ایران در سال ۹۳ آمده، «اشباح» مهرجویی با داشتن کمی بیش از ۲۵ هزار تماشاگر در اکران عمومی آن سال حدود ۱۲۱ میلیون تومان (با میانگین بهای بلیت ۴۷۰۰ تومان) فروخت و به نسبت آمار تماشاگران، در رده ۳۹ پرفروشترین فیلمهای سال قرار گرفت. هشت سال پیش «شهر موشها ۲» بیش از دو میلیون و ۳۳۰ هزار تماشاگر داشت و با نزدیک ۱۰ میلیارد تومان، پرفروشترین فیلم ۹۳ بود.
فروش ۱۲۱ میلیونی «اشباح» در حالی رقم خورد که درست یک دهه پیش «مهمان مامان» ۴۸۵ میلیون تومان فروخته بود. مهرجویی که زمانی فیلم خوب و پرفروش میساخت، پس از توقیف «سنتوری» دیگر چندان روی خوش ندید و حتی «نارنجیپوش» او هم با وجود بهره بردن از ستارههایی چون حامد بهداد و لیلا حاتمی به زحمت از مرز یک میلیارد تومان گذشت و ششمین فیلم پرفروش سال ۹۱ شد. مهرجویی در ۹۲ «چه خوبه برگشتی» را روی پرده داشت که آن هم یک میلیارد تومان فروخت و در جدول پرفروشها روی پله یازدهم ایستاد.
در شرایطی که برخی پیشبینی کرده بودند «لامینور» بتواند با بلیت ۴۵ هزار تومانی یک رکورد تازه در کارنامه مهرجویی بیافریند و جزو پرفروشهای ۱۴۰۱ شود اما ناگفته پیداست این فیلم پرحاشیه با میانگین فروش کمتر از ۸۰ میلیون در روز بعید است چندان در سینماها دوام بیاورد. بامزه اینکه کاربری نوشته بود اگر تمام هواداران مهرجویی و لایککنندگان ویدئوهای سال گذشته او در فضای مجازی به سینما رفته و «لامینور» را دیده بودند، فیلم میتوانست رکوردهای فروش را بشکند و بالانشین شود.
«لامینور» به بیانی دیگر نسخه دخترانه «سنتوری» است که پس از نمایش در جشنواره سی و پنجم فیلم فجر و بردن دو جایزه بهترین بازیگر مرد (بهرام رادان) و فیلم برگزیده تماشاگران، گرفتار حاشیههای بیپایان شد و سرانجام سر از شبکه نمایش خانگی درآورد. علی نصیریان، پردیس احمدیه، عزتالله رمضانیفر، علی مصفا، سیامک انصاری، مهرداد صدیقیان، کاوه آفاق و رضا داوودنژاد در «لامینور» بازی کردهاند.
در جدول فروش سال ۱۴۰۱ تا ابتدای روز جمعه «سگبند» مهران احمدی با بیش از ۲۹ میلیارد تومان صدرنشین است و شگفت آنکه «انفرادی» سیدمسعود اطیابی با کمتر از ۱۰ روز اکران در ۳۶۲ سینما نزدیک ۹ میلیارد تومان فروخته است. «موقعیت مهدی» هادی حجازیفر با حدود ۱۱ میلیارد، «شادروان» حسین نمازی با حدود ۹ میلیارد و «روز صفر» سعید ملکان با حدود هشت میلیارد دیگر فیلمهای پرفروش امسال تا پایان ۱۵ اردیبهشت هستند.
نقد فیلم لامینور
داریوش مهرجویی بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران محسوب می شود. فیلمسازی که می توان از او به عنوان جریان ساز سینما در سال های قبل از انقلاب یاد کرد که درخشش او پس از انقلاب نیز تا مقطعی ادامه داشت. با این حال، مهرجویی نیز رفته رفته همانند دیگر فیلمساز برجسته ایرانی یعنی مسعود کیمیایی، نتوانست با تغییرات سینما کنار بیاید و در نتیجه کم کار شد و حتی آخرین آثارش نیز با انتقادات شدیدی از سوی مخاطب مواجه شده است. بازگشت مهرجویی به فیلمسازی پس از سال ها این سوال را در ذهن مخاطبین قدیمی سینما ایجاد کرد که آیا این بازگشت به معنای بازگشت مهرجویی به دوران اوج خواهد بود یا می بایست انتظارها از او کمتر شود؟ متاسفانه «لامینور» در دسته دوم قرار می گیرد.
«لامینور» را می توان نتیجه سقوط فیلمسازی دانست که نتوانسته خود را با شرایط جدید سینما وفق دهد. فیلمی که تمام اجزای آن کهنه و نم پس داده است. نکته عجیب این جاست که مهرجویی حتی نتوانسته یک شخصیت قابل تحمل در طول فیلم خلق کند. مجموعه آدم هایی که در «لامینور» حضور دارند تیپ های کلیشه ای هستند که دیالوگ هایشان تماماً شعاری است به طوری که تحمل آن به شدت سخت و طاقت فرساست. به طور مشخص هدف مهرجویی از ساخت «لامینور» مواجه با یک محدودیت قدیمی در ایران بوده است. دغدغه مند بودن مهرجویی ارزشمند است و این ارزش زمانی بیشتر به چشم می آید که بدانیم دیگر فیلم مطرح او یعنی «دایره مینا» حتی تاثیر مستقیمی در افتتاح سازمان انتقال خون داشته است، اما زمانی که این دغدغه به زبان سینما بیان نشود، راه به جایی نمی برد.
کافی است نگاهی به شخصیت های «لامینور» داشته باشیم. پدری که تحت هیچ شرایطی نمی تواند تبدیل به شخصیت شود و لابلای سنت و مدرنتیه درگیر است. تکلیف دختر هم مشخص نیست و سرگردان است. در این میان، مهم ترین عنصر فیلم یعنی موسیقی گم است. نه آن قدر قدرتمند است که بتواند تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد و نه به حدی در داستان حضور دارد که تبدیل به دغدغه تماشاگر هم شود! جنس رویدادها نیز تناسبی با شرایط امروز ندارد و حتی می توان از آن به عنوان سورئال یاد کرد! اغلب معضلات دختر در تناقض با طبقه اجتماعی اوست. شاید در سال های دور (همان دورانی که مهرجویی متعلق به آن است) می شد افرادی را یافت که از گیر و بند تعصب و سنت ها رها نشده باشند، اما در دنیای امروز، یافتن این چنین معضلاتی در طبقه مرفه جامعه نادر است! حضور آن پلیس که قاعدتاً جز برچیدن جشن وظیفه ای ندارد، در جشن پدربزرگ و سفره پهن شدن هم در راستای همان سیاست همیشگی مهرجویی در آشتی جویی است که وضعیت فیلم را بغرنج تر کرده است!
به همه مشکلات فوق باید ایرادات ساختاری را هم اضافه کرد. بازی بسیار بد تمام بازیگران فیلم به خصوص سیامک انصاری، کاوه آفاق و پردیس احمدیه، بیش از پیش فضای قصه را به سوی کمیک شدن هدایت کرده است. کلوزاپ های عجیب و غریب فیلمساز از قاشق و چنگال هم در نوع خودش عجیب است. در این بین حتی تدوین هم با ایرادات ریز و درشت همراه بوده که که در مجموع، «لامینور» را ابداً شبیه به یک فیلم سینمایی حرفه ای نمی کند.
شاید بهتر می بود که مهرجویی به دوران بازنشستگی ادامه می داد و به عنوان سخنران و فیلمساز پیشکسوت در محافل مختلف حضور می یافت. این که غم نان بوده که مهرجویی را مجاب به ساخت «لامینور» کرده یا خیر را جز خود فیلمساز نمی داند، اما آنچه که به اکران درآمده یک فاجعه سینمایی است که کوچک ترین نشانی از نبوغ مهرجویی در عرصه فیلمسازی ندارد. فیلمی که در آن فیلمنامه از مرز فاجعه عبور می کند، بازی بازیگران شبیه به آیتم های طنز است و منطق داستان هم چیزی مابین سورئال و واقعیت قرار دارد. «لامینور» از آن دسته آثاری است که به تنهایی می تواند به کارنامه یک فیلمساز آماتور هم گند بزند؛ چه برسد به داریوش مهرجویی!