آیاسپورت: به این پرسش با انصاف و در نهایت اعتدال جواب بدهید: اگر یک مربی ایرانی در رأس کادر فنی پرسپولیس حضور داشت و این بلا را سر تیم قهرمان فصل قبل آورده بود الان چه بلایی سرش میآوردید؟ درباره دیدگاه رسانهها، برخورد هواداران و البته واکنش باشگاه پرسپولیس به این نتایج میگویم و از […]
آیاسپورت: به این پرسش با انصاف و در نهایت اعتدال جواب بدهید: اگر یک مربی ایرانی در رأس کادر فنی پرسپولیس حضور داشت و این بلا را سر تیم قهرمان فصل قبل آورده بود الان چه بلایی سرش میآوردید؟ درباره دیدگاه رسانهها، برخورد هواداران و البته واکنش باشگاه پرسپولیس به این نتایج میگویم و از این سه گروه سؤال فوق را با جدیت بیشتری میپرسم که اگر یک مربی ایرانی در طول ۱۱ هفته چهار باخت متحمل میشد آیا هنوز در رأس کار بود و آیا تا دو سه فصل بعد هم کسی جرأت و جسارت تیم دادن به او را پیدا میکرد؟
اگر تصور کنیم ماجراجویی برانکو در پرسپولیس تمام شده و دور داستان فراری دادن او نیز خط بکشیم باید به اتفاقات بعد از آن توجه کنیم؛ به روزی که نام گابریل کالدرون در ترکیه از قوطی مدیران باشگاه پرسپولیس درآمد و در ابتدا انتخاب اشتباهی بهنظر نمیرسید. کالدرون با پشتوانه مربیگری در منطقه خلیجفارس حداقل در نگاه اول انتخاب قانعکنندهای بود اما حالا و بعد از حدود ۴ ماه از حضور این مرد آرژانتینی، بیشتر از همیشه بهنظر میرسد کالدرون وصله تن پرسپولیس نیست. این را نه بهخاطر شنیدن اولین شعارها علیه او و حتی چهارمین باختش، بلکه بهخاطر چیدن تکههای منقطع از شواهدی مطرح میکنیم که نشان میدهد احتمال موفقیت پرسپولیس با این مربی زیاد نیست.
آنچه همه بدان اذعان دارند اینکه پرسپولیس بهلحاظ برخورداری از بازیکنان باکیفیت تیم ثروتمندی است و حتی نسبت به تیم فصل گذشته که به فینال آسیا رسید تجهیز شده، اما کالدرون بهسبب عدم شناخت کافی از داشتههایش همچنان سرمایهسوزی میکند. او بعد از حدود چهار ماه حضور در رأس کادر فنی این تیم به پتانسیل آشکار داشتههای خود اشراف ندارد و به دست خود کاری کرده تا موفقترین بازیکنان پرسپولیس تبدیل به بازیکنانی متوسط یا ضعیف شوند که قدرت تغییر شرایط بازی و چنگ زدن به رتبههای بالاتر را ندارند.
کالدرون هنوز نتوانسته با بازیکنان خود ارتباط دوستانهای برقرار کند و بهسبب تردیدهایی که از ابتدای حضورش در دل هواداران و رسانهها کاشته مرد محبوبی برای آنها نیست. او به رسم رایج این روزهای فوتبال ایران و ارتقای فرهنگ حمایت از مربیان تازهوارد و با وجود سر دادن اولین شعارها از سوی سکوهای معترض، همچنان از چتر حمایتی باشگاه، بیشتر رسانهها و پیشکسوتان برخوردار است اما تعداد گافهایش فقط در یکسوم فصل آنقدر زیاد شده که حالا چنانچه هر کدام از افراد گروههای فوق به او بتازند هیچکس بر آنها خرده نخواهد گرفت.
کالدرون سرمربی موفقی در پرسپولیس نبوده و نشانهها میگویند افق روشنی پیش روی او نیست، اما پرسش اساسی اینجاست که آیا اگر همین شرایط برای یک مربی ایرانی رقم خورده بود تا همین حالا این حجم از حمایت هواداران، رسانهها و اهالی فوتبال را پشت خود داشت؟
یادمان نرفته باشگاه پرسپولیس درست بعد از منتفی شدن حضور یحیی گلمحمدی سراغ کالدرون رفت، اما آیا فقط گلمحمدی میتوانست گزینه مقبولی نزد رسانهها و هواداران باشد؟ یا اصلاً سؤال جدیتری میشد مطرح کرد که مدیریت باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس باید برای انتخاب سرمربی بعدی خود و شروع دوران دشوار پسابرانکو به دست رسانهها و دهان هواداران خود چشم میدوخت؟ آیا در بین این همه مربی ایرانی که برای حضور در رأس کادر فنی پرسپولیس عطش کافی و اشتیاق فراوان داشته و دارند هیچکس توانایی بر عهده گرفتن چنین مأموریت بزرگی را نداشت یا اگر چنین انتخابی صورت میگرفت نتیجهای بهتر از آنچه مرد میلیوندلاری آرژانتینی رقم زده را بهدست نمیآورد؟
متأسفانه باید بگویم موج تخریب مربیان ایرانی از هوادار گرفته تا رسانه همچنان گسترده است اما چه در تیم ملی چه در پرسپولیس تجربیات شکستخورده و هزینههای گزافی که از این شکستها تحمل کردهایم میتواند درس بزرگی باشد برای اینکه بدانیم همیشه هم مرغ همسایه غاز نیست. در واقع اگر برانکو تحت شرایطی خاص در پرسپولیس موفق شد قرار نیست حتماً با یک مربی یکمیلیون دلاری دیگر در اوج بحرانهای اقتصادی موفق باشیم. خلاصه اینکه دستهبندی ذهنمان نباید مربی ایرانی و خارجی باشد، بلکه باید مربی خوب و ضعیف را از هم تشخیص بدهیم و به ایرانی و خارجیاش بند نکنیم.
میتوانیم از زاویه دیگری هم به مسأله نگاه کنیم و بحث چشمهای بسته و طرد مربیان ایرانی را اینگونه باز کنیم؛ کیست که با قاطعیت بگوید اگر حمایتی که از برانکو بعد از نتایج ضعیف اولیهاش صورت گرفت یا حمایتی که همین حالا از کالدرون میشود، از یک مربی بهروز و کاربلد ایرانی میشد، این مربی وطنی بدون داشتن موهای بلوند، چشمهای روشن و کنایههای معروف مربیان خارجی در پرسپولیس موفق نمیشد؟
گریزمان: با مسی و سوارز شام خورده ام
آنتوان گریزمان، ستاره فرانسوی بارسلونا، معتقد است که رابطه او با لیونل مسی و لوئیس سوارز با گذشت زمان بهتر خواهد شد.
آنتوان گریزمان در تابستان و پس از کش و قوس های فراوان از اتلتیکومادرید به بارسلونا پیوست. این ستاره فرانسوی اما شروع ساده ای در بارسلونا نداشته است و عملکرد او در برخی بازی ها مورد انتقاد قرار گرفته است. دیگر موضوعی که طی هفته های اخیر باعث ایجاد حاشیه برای گریزمان شده، رابطه نه چندان خوب و نزدیک او با لیونل مسی و لوئیس سوارز بوده است؛ موضوعی که البته بسیاری معتقد هستند با گذشت زمان حل خواهد شد. آنتوان گریزمان حالا مصاحبه جالبی درباره شایعات پیرامون رابطه نه چندان خوب او با مسی و سوارز انجام داده است. این ستاره فرانسوی در این باره به سایت یوفا گفت: من واقعا خجالتی هستم و در گفت و گو با مردم خیلی مهارت ندارم و به طور کلی آن کسی نیستم که مکالمات را آغاز می کند. شناخت خوبی بین من، مسی و سوارز وجود دارد و ما قبلا با یکدیگر شام هم خورده ایم. روابط ما فقط با گذشت زمان بهبود می یابد و این موضوع قطعا کمک خواهد کرد که احساس راحتی بیشتری در زمین داشته باشم.”
گریزمان در ادامه تمجید ویژه ای از لیونل مسی انجام داد و گفت: “ نمی توانم به هیچ نحوی توانایی های مسی را توصیف کنم. ما در ۴۰ سال آینده بازیکنی شبیه به مسی را نخواهیم دید. کاری که او انجام می دهد باورنکردنی است و دیدن بازیهای او نیز لذت فوقالعادهای دارد.