بیماری سرطان در مواردی با درد و عوارض جانبی شدید عجین است و گاهی شدت درد تا جایی پیش می‌رود که بیمار و پزشک نمی‌توانند بدون کاستن از آن روند درمان را طی کنند و تلاش برای کاهش از درد بر درمان بیماری مقدم می‌شود. برای مثال ممکن است کودک مبتلا به یکی از […]

 

بیماری سرطان در مواردی با درد و عوارض جانبی شدید عجین است و گاهی شدت درد تا جایی پیش می‌رود که بیمار و پزشک نمی‌توانند بدون کاستن از آن روند درمان را طی کنند و تلاش برای کاهش از درد بر درمان بیماری مقدم می‌شود. برای مثال ممکن است کودک مبتلا به یکی از انواع سرطان به دلیل عوارض و دردهای ناشی از بیماری توان انجام سایر فعالیت‌های زندگی را از دست داده و به همین دلیل به مرحله‌ای از ناراحتی و پریشانی برسد که انگیزه خود برای مبارزه را از دست دهد یا به دیگر رفتارهای واکنشی نظیر غذا نخوردن یا خشم روی می‌آورد. تیم درمانگر در رأس آن پزشک فوق‌تخصص سرطان کودکان با همراهی تیم درمانگر (متخصص کنترل درد، روان‌شناس و مددکار اجتماعی) با سایر روش‌های مدیریت درد نسبت به کاهش درد و برگشت کودک به روند درمان تلاش می‌کند.
بخش درد در بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک، اولین بخش درد و مراقبت‌های تسکینی و حمایتی کودکان در سراسر کشور است که با تشخیص و انجام متناسب‌ترین روش‌های طب تسکینی به صورت سرپایی و بستری به ارائه خدمات به کودکان مبتلا به سرطان در تمام مراحل درمان می‌پردازد. در بیشتر مواقع کودکان به انجام مراقبت‌های تسکینی بلندمدت در منزل نیاز دارند که در این موارد نیز سایر امکانات درمانی و آموزش‌های لازم برای انجام این مهم به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار خواهد گرفت. دسترسی کودک مبتلا به سرطان و خانواده‌های ایشان به انواع روش‌های مراقبت‌های تسکینی از قبیل جسمی، روحی و روانی یکی از نیازهای اساسی درمان بیماری به شمار می‌رود و بهتر آن است که در اسرع زمان در اختیار ایشان قرار گیرد.

 

سراینده ملی فنلاند

۱۰ اکتبر ۱۸۳۴ ، ۱۸۵ سال پیش در چنین روزی الکسیس کیوی در نورمیروی در ۳۷ کیلومتری هلسینکی پایتخت فنلاند زاده شد. می‌سرود: در مرگزار جنگل، گهواره‌ای‌ست از خاک/ خوابیده کودک من، دور از جهان “ناپاک”.
پدر الکسیس کیوی خیاط ساده‌ای بود و مادرش می‌خواست که او کشیش شود. ۱۲ ساله بود که با تلاش بسیار مادرش به پایتخت رفت تا درس بخواند و زبان رسمی و ادبی حاکم در فنلاند آن زمان یعنی سوئدی را بیاموزد. او به این ترتیب در کنار طبیعت آرام و گاه منزوی زادگاهش، شور و غوغای شهر را تجربه کرد. در دانشگاه هلسینکی ادبیات خواند و ۲۵ ساله بود که نخستین داستانش را منتشر کرد که برداشتی از اسطوره‌های فنلاندی بود.فنلاند تا سال استقلال خود یعنی ۱۹۱۷ میدان تاخت و تاز و حاکمیت روسیه یا سوئد بود و تا آن زمان آثار انگشت‌شماری از جمله کتاب مقدس به زبان فنلاندی چاپ شده بودند اما او از آن پس همه داستان‌هایش را به زبان مادری می‌نوشت و به این ترتیب ادبیات نوین فنلاندی را پایه ریخت. او نامش را از “استِنوال” دیوار سنگی به سوئدی به “کیوی” یعنی سنگ به زبان فنلاندی تغییر داد.
۳۰ ساله بود که به جنوب فنلاند رفت و از آنجا که به عنوان نویسنده آن هم به زبان فنلاندی توفیقی نداشت، زیر حمایت زن خیرخواهی به نام شارلوتا لونکویست قرار گرفت و هفت سال در آنجا ماند تا نخستین رمان به زبان فنلاندی را بنویسد. این اثر “هفت برادران” سرگذشت هفت جوان مطرود جنوب فنلاند است که در آغاز همه از آنها می‌گریزند تا اینکه طی ۱۰ سال تلاش و سختکوشی خواندن و نوشتن می‌آموزند، خانواده تشکیل می‌دهند و از شهروندان محترم جامعه به شمار می‌آیند.نویسنده حین بازگویی زندگی این هفت تن طبیعت گسترده، تنهایی، پناه بردن به الکل و بسیاری از پدیده‌های روانی و اجتماعی زادگاهش را بازتاب می‌دهد: ارباب‌ها را دیدی چه‌طوری غذا می‌خورند با آن چهره‌های خام‌شان؟ پیشبند می‌بندند و نمی‌دانند که وقتی آدم از سر میز بلند می‌شود باید قاشقش را لیس زده باشد. عوضش خوب می‌دانند که چه‌طوری سر رعیت را شیره بمالند. استاد فریفتن رعیت‌اند.از آنجا که ادیبان فنلاندی به این‌گونه داستان‌ها، آن هم به زبان مادری عادت نداشتند، رمان او را ریشخند می‌کردند تا جایی که کارش به آسایشگاه روانی کشید. الکسیس کیوی در ۳۸ سالگی در توسولا در جنوب فنلاند درگذشت.