طنز «جمله» درباره انواع جوش؛  انعکاس «لوییز فن خال» در پیاله‌ حافظ!
طنز «جمله» درباره انواع جوش؛  انعکاس «لوییز فن خال» در پیاله‌ حافظ!

داوود بصیری – نویسنده و ترانه‌سرا/   آورده‌اند که اولین‌بار در تاریخ به مقوله‌ پیچیده‌ جوش به معنای امروزی، وقتی توجه شد که حافظ مشغول توجه به عکس شطرنجی رخ یار در پیاله بود. آقا چیه؟ واسه‌ چی می‌خواین گیر بدین؟ حافظ دیگه مجوز داره که؟! منشوریم کجا بود؟! خب حتماً یه چیزی در پیاله […]

داوود بصیری – نویسنده و ترانه‌سرا/

 

آورده‌اند که اولین‌بار در تاریخ به مقوله‌ پیچیده‌ جوش به معنای امروزی، وقتی توجه شد که حافظ مشغول توجه به عکس شطرنجی رخ یار در پیاله بود. آقا چیه؟ واسه‌ چی می‌خواین گیر بدین؟ حافظ دیگه مجوز داره که؟! منشوریم کجا بود؟! خب حتماً یه چیزی در پیاله بود که توش عکس یار افتاده بوده دیگه! ما چه می‌دونیم توی پیاله چی بود… آقااااا. آقا لپ رو چرا می‌کشی؟ باشه می‌گم…، رازی می‌دونه. برین از اون بپرسین که هرچی دوده از کنده‌ ایشون بلند می‌شه گویا! از شما چه پنهون من که سهله، اندیشمندان هنوز نفهمیدن چرا جناب حافظ که اصلاً چیزی ننوشیده بودندی و کلاً اینکاره نبودندی و علی‌الاصول می‌بایست خودش رو به همراه سه من محاسن در پیاله‌ آب معدنی می‌دیدندی، چرا یهویی همچین بی‌هوا عکس بچه‌ مردم رو توی پیاله دیده؟! تازه‌شم اصلاً گیریم دیده، شما بگین چرا به جای اون کمالات توی شعراش، فقط اون جوش کنار لب توجه حافظ رو جلب کرده و اینا؟ بی‌خیال… ما که بچه نیستیم!

بعدشم، برای رد گم کنی اسمش رو گذاشته خال که کسی شک نکنه. تازه همش همین نیست که! می‍گن اولین‌بار یک باستان‌شناس مصری به نام «لوییس‌فان‌خال» در مقبره‌ توت‌انخ‌آمون متن حکاکی شده‌ای رو روی پوست کروکودیل نوجوانی ترجمه کرده با این مضمون که «هرکه دارد خال رو، آن نشان آبرو». حالا حافظ از کجا فهمیده و رازی کی رفته مصر و این خال چقدش جوشه رو کی داده و کی گرفته رو کسی نمی‌دونه؟ چی؟ چه ربطی داشت؟ خب آدم رو هول می‌کنین گیج می‌شه دیگه! گیج ندیدین؟ چطور ندیدین؟ من خودم یه دوستی داشتم اومد ماشینمون رو هل بده یهو یه گربه پرید جلوش ترسید هول شد، داد کشید. ولش کن، آب قند خورد حالش خوب شد. اصلاً بیاین باهم به‌صورت تخصصی راجع‌به انواع جوش بحث کنیم تا ابهامات برطرف بشه.

گروه اول: خال جوش‌ها
می‌بینین که هم خالن، هم جوش. اینا یه کمی از هر دوتا چیزی هستن که فکرش رو بکنین. یه ترکیبین مثه خربزه، شترمرغ، پف‌فیل و اینا. یعنی تا فرصت گیر بیارن بهتون پشت می‌کنن و بوی خیانت می‌دن! با هر نون و ماستی، زرت از هر پیوندی کنده میشن. خودِ خودِ شل کن سفت کنن. به هر موضوعی یه توکی می‌زنن و دِ در رو… اینا اگه مدرسه برن اخراجین، اگه سربازی برن فرارین، اگه رفیق باشن دوزارین، اگه کاغذ باشن دستمالین و خلاص!

گروه دوم: جوش سرسیاها:
به نظر خودشون سیاجوش یا همون جوشای سیاسین، ولی به نظر سیاستمدارای اصیل، یه نقطه روی دستمال بیشتر نیستن. اینا میان خیلی ریز و بی‌سروصدا یه جای بازی می‌شینن و صبر می‌کنن. بعد یه مدتی که زمان می‌گذره و یه کمی جا وا می‌کنن، ادعاشون شروع می‌شه. ولشون کنی رسماً شر میشن تا یکی گلوشون رو فشار بده و ماهیتشون معلوم شه. حرفشون در دوران توهم اینه که: داداش پس ما چی؟ وقتی ما اینجا بودم شما کجا بودین؟ البته ما از گفتن جایی که اونا بودن معذوریم چون هم خیلی بهداشتی نیست و هم خانواده اینجا نشسته! در هر صورت اینا اگه مدرسه رو بودن مالامال بودن، اگه سربازی می‌رفتن بازم مالامال بودن، اگه رفیق بودن بازم مالامال بودن و اگه کاغذ بودن دستمال!

گروه سوم: خود جوش‌ها
اهالی این گروه از تیره‌ (سوهانیانِ تیرم توو روحت) هستند! کاملاً رو اعصابن و به روح شما شلیک می‌کنند. آقا اینا توی هر کاری، باربط و بی‌ربط و بادعوت و بی‌دعوت و بادلیل و بی‌دلیل، دخالت مبسوط می‌کنن در حد بوندس لیگا! خواستگار که میاد، هم ته و توی داماد رو درمیارن، هم راجع‌به کچلی عروس راپورت میدن. صاب‌خونتون رو می‌بینن، کله‌پاچه‌ شما رو بار می‌ذارن. شما رو می‌بینن، سیراب شیردون صاب‌خونه جماعت رو می‌کشن بیرون. میری رأی بدی می‌بینی اونا قبلاً رفتن دادن و شناسنامه‌ شمارم بردن و رأی شما رو هم فروختن! درکل اینا اگه مدرسه رو بودن مبصر می‌شدن، اگه سربازی می‌رفتن مخبر بودن، اگه رفیق بودن مضر و اگه کاغذ بودن مختِر!

گروه چهارم: دملون یا ابر جوش‌داران
این دوستان در بازار ساکن بوده ولی شامل بازاریان نمی‌شوند. در سیاست دیده می‌شوند ولی جزو سیاسیون به حساب نمی‌آیند. در وادی هنر سیر می‌کنند ولی هنرمند نیستند. وزنه‌ای سنگین در دنیای ورزشکارانند بی‌آنکه لگد به مناطق حاره‌ گربه زده باشند. این دوستان مرده‌شور برده، دلال هستند. توی بازار با یه تلفن، قد یه قرن من و تو کاسبن! توی سیاست به هرکی بخوان یه دم کلفت می‌دوزن. توی ورزش با یه سوت پول درو می‌کنن. توی هنر قلاق رو بزک دوزک می‌کنن ازش یه سوپراستار می‌کشن بیرون، با مسئولیت محدود مثه رستوران نمرود. ببخشید این نمرود رو واسه قافیه گفتم. از بچگی دوست داشتم بگم. بگذریم…! اینا مثه جوش زایدن ولی کندنشون جراحی می‌خواد، به این سادگیام نیست. اینا هر جایی اگه بودن، چه مدرسه چه سربازی چه توی رفاقت و حتی اگه کاغذم بودن، فامیل آقای پتی‌بل بودن توی کارتون مهاجران. چاق و سرخ و سفید و پولدار، با یه سگ پاچه‌گیر ناجور. بچه‌ تیر دوقلو ان با لباسای مارک کریستین دیور. خودت دیگه حسابش رو بکن!

گروه پنجم: مملون یا جوش‌های مجازی
ممد لمینت و نمی‌دونم چی‌چی خزایی و فلان جهان‌بخت و اینا… جوش‌های درحال حیاتی هستند که بدون هیچ خاصیتی در فضای مجازی، چندین میلیون فالوور یا همون هوادار دارن! این دوستان دقیقاً مثل جوش، هر از چند گاهی دیده شده و سپس رفع میشن و جاشون رو به جوشای جدید میدن. نصیحت‌پذیر هم نیستن. مثلاً اگه جوش فهم داشت می‌فهمید که داخل دماغ و جاهای مشابه، جای مناسبی برای زندگی نیست. درکل دوا درمون می‌خوان که ایشالله افاقه کنه!
امیدوارم به اندازه‌ کافی در مورد ماهیت انواع جوش روشن شده باشین. به‌زودی می‌بینمتون. همین‌جا، به زودی!