ملیحه جعفری سمیع روزی روزگاری در شهری نزدیک ایام عید مردی به بازار برفت و چند ماهی قرمز خرید و به خانه برد و در خانه مرد علاوه بر ماهیها ، طوطی نیز بود و با افاضاتی که داشت دل از کودکان مرد برده بود . مرد اهل کتاب بود و برای فرزندانش کتاب و […]
ملیحه جعفری سمیع
روزی روزگاری در شهری نزدیک ایام عید مردی به بازار برفت و چند ماهی قرمز خرید و به خانه برد و در خانه مرد علاوه بر ماهیها ، طوطی نیز بود و با افاضاتی که داشت دل از کودکان مرد برده بود . مرد اهل کتاب بود و برای فرزندانش کتاب و حکایات بسیار می خواند . روزی مرد داستان طوطی و بازرگان را برای فرزندان بخواند . همان طوطی معروف که بازرگان را مامور بکرد تا در هندوستان داستان اسارت او را برای طوطیان بازگو کند و آنجا بود که اولین بنای بی اعتمادی گذاشته شد و دیگر از آن پس کسی بر کسی نتوانست اعتماد کند .
ماهیان درون تنگ حکایت را بشنیدند و با خود گفتند : عجب ! چرا ما خود این راه را نپیماییم ؟ در این میان طوطی از راز ماهیها با خبر شد . به آنان گفت : بگذارید حکایت آن طوطی فراری را برای شما بازگو کنم . جمله ماهیها او را گفتند /ک تو از تنبلی و بی عاریت هست که قفس را بر آزادیت ترجیح می دهی ، و اینگونه بود که ماهیها خود را یک به یک به مردن زدند . مرد که مرگ ماهییها بدید چاره ای ندید جز آنکه آنها را درون سطل زباله بیاندازد . ماهیها وقتی به درون سطل بیافتادند تازه پی به اشتباه خود برده و دیگر توان نجات خود نداشتند . ماهی آخر که به درون سطل زباله افتاد ، هنوز یکی از ماهیها زنده بود و در حال جان دادن بود . در آخرین لحظان عمر به آخرین ماهی گفت : لعنت بر ما که نجاتمان را با توان خود نسنجیدیم و به راهی آمدیم که نجات ما در آن نبود .
طوطی که این سخنان شنید گفت : اگر می دانستید عاقبت طوطی بازرگان چگونه اسیر تیر و کمان کودکان خیابان شد هرگز چنین راهی نمی پیمودید . اما آنکس که نجات خود را در اندیشه بیگانگان بداند خود را ندانسته به هلاکت می کشاند .
سراینده برگزیدگان و نویسنده همگان
۲۶ سپتامبر ۱۸۸۸ ، ۱۳۱ سال پیش در چنین روزی تی اِس اِلیوت در سنت لوییز میسوری در غرب آمریکا زاده شد. شصت ساله بود که جایزه ادبی نوبل گرفت. پدر تی اس الیوت T.S. Eliot کارخانهدار و مادرش آموزگار بود و شعر میگفت. جثه نحیفی داشت و بیشتر در خانه به خواندن و اندیشیدن میپرداخت تا بازی با همسالانش. ۱۷ ساله بود که به دانشگاه سرشناس هاروارد رفت و فلسفه خواند و ۲۱ ساله بود که در دانشگاه سوربون پاریس زبانهای شرقی و ادبیات باستان آموخت.
از نوجوانی میسرود ولی ۲۳ ساله بود که نخستین سروده بلندش “آلفرد پروفراک” را منتشر کرد که در آن مانند بیشتر سرودههایش برای خردهگیری از جهان مادیِ گرفتارِ چهرههای فریبنده، از استعارههای اسطورهای دیرین و قیاسهای نامتعارف بهره میجوید. او آگاهانه سختفهم میسرود و کنایاتش را از ویرژیل، دانته و شکسپیر وام میگرفت.
۲۷ ساله بود که یک ازدواج ناموفق بیفرزند کرد ولی آنقدر کودکان را دوست میداشت که در ۵۲ سالگی همهفهمترین و همهپسندترین منظومهاش “گربههای عمل” را برای فرزندخواندههایش نوشت که توسط انتشاراتی نیلوفر به فارسی در تهران منتشر شده است:
“که نامیدن گربه کاریست دشوار
نه مانند هر بازی روز تعطیل”.
۳۴ ساله بود که ماندگارترین منظومهاش “دشت سترون” را نوشت که اثرگذارترین سروده ادبیات نوین انگلیسی به شمار میآید. این اثر ترسیم جهان مادی سهمگین پس از جنگ جهانی اول در اروپا و آمریکا است. جهان بیسنجه و ارزشی که در آن تجملات پر زرق و برق کنونی، حکمت و روحانیت دیرین را به باد فراموشی و نیستی سپردهاند. انسان گرفتار این روکش زراندود و زندگی در جهانی ساختگی و مجازی است و با چیزی جز ریا و رؤیا سر و کار ندارد. انسان کنونی مادر دلنواز یعنی طبیعت را به بازی هوی و هوس خود گرفته است. خدایگانان روزگار نوین پول، قدرت مادی و ماشیناند و خدمتگزاری و شکرگزاری ماشین نماز روزانه نبیره حضرت آدم. تی اس الیوت در ۷۶ سالگی در لندن درگذشت.