فرهنگ و حاشیه‌نشینی همیشه
فرهنگ و حاشیه‌نشینی همیشه
دقیقاً دو ماه پس از آغاز به کار دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و تعیین تکلیف کمیسیون‌های سیزده‌گانه آن، هنوز کمیسیون مهم فرهنگی مجلس بلاتکلیف است، گویا که فرهنگ، برای اعضای خانه ملت چندان اهمیتی ندارد.

یکی از مواردی که هم جای تأسف دارد و هم قدری تأمل‌برانگیز است، این است که بخش قابل‌توجهی از نمایندگان مجلس دکترای رشته‌های مرتبط با علوم انسانی دارند و در همه موضوعات فرهنگی، مسائل مربوط به خانواده و همچنین زنان و جوانان خود را صاحب‌نظر می‌دانند و اظهارنظر می‌کنند اما امروز دوماه از آغاز به کار مجلس شورای اسلامی دوازدهم گذشته است و هنوز کمیسیون فرهنگی، بلاتکلیف است، چرا ؟ چون به حد نصاب نرسیده است به بیان روشن، از ۲۹۰ نماینده، ۱۵ نماینده حاضر نیستند در این کمیسیون مهم مجلس عضو شوند و این یعنی به‌رغم همه ادعاهایی که آقایان درخصوص فرهنگ دارند، کار در این حوزه برای‌شان، حتی اولویت آخر هم نیست.
باور ما این است که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی یکی از کمیسیون‌های تخصصی و بسیار مهم مجلس است. این کمیسیون بر اساس ماده ۵۶ آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی به‌منظور انجام وظایف محوله در محدوده فرهنگ و هنر، ارشاد و تبلیغات، صدا و سیما و ارتباطات جمعی، تربیت بدنی، جوانان، زنان و خانواده مطابق ضوابط این آیین‌نامه تشکیل می‌گردد و نیازی به یادآوری نیست که چه اندازه در همین موضوعات، مشکلات قانونی و گاه ابهام وجود دارد.
برابر قانون وظایف اصلی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی عبارت است از بررسی‌های لازم برای تخصیص بودجه حوزه فرهنگی و حوزه ورزش کشور، بررسی عملکرد و دادن رأی اعتماد به وزرای حوزه فرهنگ، بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح مربوط به صنعت گردشگری کشور، بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح در جهت ارتقای محصولات فرهنگی کشور، بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح مربوط به فضای مجازی، بازرسی از نهادهای فرهنگی کشور، بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح مربوط به امور جوانان، اتخاذ تدابیر مناسب برای دفاع از حوزه فرهنگ کشور در مواقع لزوم، بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و نظارت بر آن و بررسی و تصویب طرح‌ها و لوایح جهت اجرای بهینه رویدادهای ورزشی و فرهنگی در کشور است.
اگر یک بار دیگر به حوزه وسیعی که کمیسیون فرهنگی مسئولیت پایش و همچنین ورود برای قانون‌گذاری و نظارت دارد، نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد در این حوزه‌ها، شاهد مشکلات انباشته‌ای هستیم که برای حل و تدبیر آن نیاز به سیاست‌گذاری‌های جدید و حکمرانی هوشمندانه احساس می‌شود و مرکز ثقل این سیاست‌گذاری‌ها، نه در نیروی انتظامی یا قوه قضاییه که در مجلس شورای اسلامی است، همان مجلسی که حتی ۱۵ نماینده حاضر نیستند به عضویت این کمیسیون مهم درآیند و اگر می‌بینیم در حوزه فرهنگ، آسیب‌های اجتماعی، جوانان، خانواده و نظایر آن این‌همه مشکل وجود دارد، روشن است که ریشه آن دقیقاً کجاست.
یکی از دلایلی که می‌توان به‌عنوان مانع حضور نمایندگان در این حوزه درنظر گرفت این است که این حوزه، تخصصی و حساس است و بی‌راه نیست اگر بگوییم ریشه بسیاری از بحران‌های اجتماعی که در حال رشد هستند، مستقیم یا غیرمستقیم به حوزه کمیسیون فرهنگی مربوط است و لازم است در این کمیسیون، افرادی آگاه و باسواد و نه لزوماً کسانی که با رانت و رابطه، موفق شدند مدارک عالی دانشگاهی بگیرند و کرسی تدریس را اشغال کنند، حضور داشته باشند.نکته دوم که بی‌ارتباط با نکته پیشین نیست این است برخی نمایندگان که تمایل زیادی به حضور در صدر اخبار دارند، عادت کردند در موضوعات مختلف مربوط به فرهنگ، جوانان، خانواده، فرزندآوری، زنان، آسیب‌های اجتماعی و موارد زیرحوزه کمیسیون فرهنگی، اظهارنظرهای کلی و توصیه‌های آقامنشانه و از بالا به پایین ارائه کنند با این هدف که تنها چند روز یا چند ساعت، در صدر خبرگزاری‌ها بنشینند، اما زمانی که پای عمل و تصمیم‌سازی فرا می‌رسد، کُمیت‌شان لنگ است چون این عرصه، نه عرصه نمایش و حرف که حوزه عمل بر مبنای اندیشه‌ای دقیق است. زمانی «غلامعلی حدادعادل» درخصوص تعدادِ کم‌شمار نمایندگانی که مایل به عضویت در کمیسیون فرهنگی هستند، گفته بود: «تعداد کسانی که با شعر و کتاب و ترجمه و هنر و موسیقی و نمایش و سینما و با این امور و شئون فرهنگی سر و کار دارند، در این سال‌ها در مجلس شاید یک درصد هم نبوده است.» و اگر امروز می‌بینیم در حوزه فرهنگ چه اندازه عقب‌ماندگی داریم بدانیم که ریشه‌ی مشکل کجاست.ریشه اصلی مشکل به اقتصاد ویران و معیشت مردمی برمی‌گردد که کار را تابدانجا برای شهروندان واجد شرایط رأی دادن دشوار کرده است که تقریباً می‌توان ادعا کرد فرهنگ از اولویت بسیاری از شهروندان نیز خارج شده است و مردم به چهره‌های فرهنگی -درصورت نامزدی برای مجلس- رأی نمی‌دهند چون فکر می‌کنند باید به کسی رأی بدهند که مشکلات اقتصادی، عمرانی و معیشت آنان را تدبیر کند یعنی حتی در کف جامعه نیز، فرهنگ اولویت ندارد و دلیل آن اقتصاد و معیشت است.
جامعه‌ای که احساس امنیت اقتصادی کند و نگاهی مثبت به آینده داشته باشد، نسبت به موضوعاتی حیاتی چون فرهنگ نیز حساس خواهد شد اما مردمی که هر روز نگران موضوعات اقتصادی و معیشت و درمان هستند، به‌گونه‌ای کرخت و سِر می‌شوند که مشکلات فرهنگی و معضلات این حوزه را نمی‌بینند که اگر می‌دیدند امروز شاهد حضور دو فعال فرهنگی، چند سینماگر و نویسنده شاخص نیز در خانه ملت بودیم که اشتیاق به عضویت در کمیسیون فرهنگی داشته باشند.