قلعه‌نویی – تیم ملی؛ پرده دوم
قلعه‌نویی – تیم ملی؛ پرده دوم

    آرمن ساروخانیان/ چرخ فوتبال می‌چرخد و آدم‌ها دوباره به یاران سابق یا تیم‌های قبلی‌شان می‌رسند. برای امیر قلعه‌نویی و تیم ملی هم این همکاری ظاهراً قرار است بعد از ۱۳ سال دوباره اتفاق بیفتد. او احتمالاً در ساعات آینده جانشین مارک ویلموتس می‌شود تا مأموریت نیمه‌تمام رساندن تیم ملی به جام جهانی ۲۰۲۲ […]

 

 

آرمن ساروخانیان/

چرخ فوتبال می‌چرخد و آدم‌ها دوباره به یاران سابق یا تیم‌های قبلی‌شان می‌رسند. برای امیر قلعه‌نویی و تیم ملی هم این همکاری ظاهراً قرار است بعد از ۱۳ سال دوباره اتفاق بیفتد. او احتمالاً در ساعات آینده جانشین مارک ویلموتس می‌شود تا مأموریت نیمه‌تمام رساندن تیم ملی به جام جهانی ۲۰۲۲ را به عهده بگیرد.
قلعه‌نویی یکی از چهره‌های پر سر و صدای فوتبال ایران است که انتخابش قطعاً واکنش‌های مختلفی خواهد داشت. موافقان و مخالفان او استدلال‌هایی دارند که در این سال‌ها بارها شنیده‌ایم، ولی تحلیل این انتخاب و درستی آن بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی غیرممکن است.
پاسخ سؤال «آیا قلعه‌نویی سرمربی مناسبی برای تیم ملی است؟» ممکن بود چند سال قبل منفی باشد، ولی در حال حاضر با توجه به پارامترهای مختلف فوتبال ایران و البته سیر تحول این مربی می‌تواند پاسخ متفاوتی داشته باشد.
بعد از تجربه شکست‌خورده ویلموتس، فدراسیون فوتبال و تشکیلات ورزش ایران به این نتیجه رسید که بهتر است سراغ سرمربی ایرانی برود. زمان کوتاه برای پیدا کردن مربی خارجی شایسته، مشکلات مالی فدراسیون، دردسرهای انتقال پول و فرصت کم برای شناخت فضای فوتبال ایران، مهم‌ترین دلایلی بود که ریسک ناکامی با سرمربی خارجی را افزایش می‌داد.
در میان گزینه‌های ایرانی هم فدراسیون فوتبال پس از بررسی نسبتاً طولانی به قلعه‌نویی رسید؛ کسی که از نظر افتخارات و سابقه از رقبایش جلوتر است.
مهم‌ترین دلایل مخالفان این انتخاب کارنامه این مربی در جام ملت‌های آسیای ۲۰۰۷ است. تیم ملی با رویای قهرمانی به مالزی رفت، ولی در یک چهارم نهایی مغلوب کره جنوبی شد. ما در جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵ هم در همین مرحله متوقف شدیم، ولی هجمه‌ای که آن زمان علیه قلعه‌نویی شکل گرفت، شدیدتر بود. این همان موضوعی است که او بارها در مصاحبه‌های مختلف به آن اشاره کرده و به کنایه از برگزاری «دادگاه تلویزیونی» نام برده است. در فوتبال ایران کمتر سابقه داشته که مربی تیم ملی در بازگشت از یک تورنمنت به تلویزیون بیاید و با منتقدان دور یک میز بنشیند.
برای خبرنگارانی که سال ۲۰۰۷ در مالزی بودند، مشخص بود که انتظارات از آن تیم واقع‌گرایانه نیست. بازیکنان تیم ملی درست یک سال پس از جام جهانی ۲۰۰۶، در جام ملت‌های آسیا حاضر شده بودند. اسکلت تیم ملی را بازیکنانی می‌ساختند که حدود دو فصل بدون استراحت بازی کرده بودند و خستگی جسمی و روحی‌شان آشکار بود. انتظار عمومی این بود تیمی که بازیکنانی مثل رحمان رضایی، مهدوی‌کیا، نکونام، علی کریمی و وحید هاشمیان را در خطوط سه‌گانه‌اش دارد به کمتر از قهرمانی رضایت ندهد، ولی هیچ‌کدام از ستارگان آن روزهای فوتبال ایران در شرایط آرمانی نبودند.
قلعه‌نویی هم بدون شناخت کافی از تیمش وارد تورنمنت شده بود. از زمان شروع کار این مربی زمان زیادی نمی‌گذشت و تدارک تیم ملی تنها به بازی‌های مرحله مقدماتی محدود می‌شد. تیم ملی در حالی وارد مسابقات شد که هنوز ترکیب اصلی‌اش را نمی‌شناخت و در سه بازی مرحله گروهی با سه ترکیب مختلف بازی کرد. پس از ایرادهایی که در مرحله گروهی مشاهده شد، کادر فنی تصمیم گرفت برای بازی با کره جنوبی تغییر سیستم بدهد، ولی این جابه‌جایی هم نتوانست گره‌گشا شود.
البته تصمیمات کادر فنی در آن تورنمنت بدون ایراد نبود و استفاده از برخی بازیکنان در پست‌های غیرتخصصی با انتقادات زیادی روبه‌رو شد، ولی مشکلات فراتر از آن بود که با چند تغییر یا تعویض سرنوشت تیم تغییر کند.
قلعه‌نویی فعلی را هم نمی‌توان با مربی جوان و کم‌تجربه آن روزها مقایسه کرد. او در این سیزده سال مسابقات داخلی و بین‌المللی زیادی را پشت سر گذاشته و قطعاً می‌تواند تصمیمات پخته‌تری بگیرد. کادر فنی تیم‌هایش در سال‌های گذشته کامل‌تر و تخصصی‌تر شده و او وسواس بیشتری روی انتخاب بدنساز و تمرین‌دهنده دارد. او لیگ را کاملاً می‌شناسد و در انتخاب فهرست بازیکنان هم دقیق‌تر عمل خواهد کرد. قلعه‌نویی با تکیه بر هوش و جسارت ذاتی‌اش کوچ موفقی است و تصمیمات او در جریان بازی می‌تواند به کمک تیم ملی بیاید.
تیم ملی در دو بازی حساس مقابل بحرین و عراق به سرمربی نیاز دارد که بتواند با آن فشار سنگین کنار بیاید و جو تیمش و ورزشگاه را تحت کنترل داشته باشد. قلعه‌نویی در کوره فوتبال ایران آنقدر آبدیده شده که در این دو بازی جوگیر نشود، کپ نکند و سکان تیم تا لحظه آخر از دستانش خارج نشود.