«زورو»، به عنوان یک شخصیت داستانی و در قالب تعداد زیادی فیلم ، سریال و ساخته های کارتونی، در سراسر جهان، معروف و محبوب است تا جایی که نویسنده آن، جانستون مک کالی با وجود شهرتی که به دست آورد، اما نام آوری او ،هیچ گاه به پای آفریده اش نرسید! «زورو» در ایران، بیشتر […]
«زورو»، به عنوان یک شخصیت داستانی و در قالب تعداد زیادی فیلم ، سریال و ساخته های کارتونی، در سراسر جهان، معروف و محبوب است تا جایی که نویسنده آن، جانستون مک کالی با وجود شهرتی که به دست آورد، اما نام آوری او ،هیچ گاه به پای آفریده اش نرسید! «زورو» در ایران، بیشتر در قالب فیلم و سریال و کارتون، شناخته می شود،اما سال ها قبل کتاب آن به فارسی در آمده بود که اینک، تازه ترین چاپ آن با ترجمه محمد رضا پارسا یار، توسط انتشارات هرمس به بازار آمده است.
زورو شخصیتی داستانی که جانستون مککالی در سال ۱۹۱۹ ان را خلق کرد که فیلم و کتابهای زیادی از آن تا به حال منتشر شدهاست. زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد، نام هویت مخفیِ دون دیه گو دلاوگا است، نجیبزادهای که در دوران سلطه اسپانیا بر کالیفرنیا زندگی میکند.
جانستون مک کالی ۷۵ رمان و داستان كوتاه درباره این قهرمان سیاهپوش نوشت . جذابیت این كار به حدی بود كه پای زورو به سینما هم باز شد. داگلاس فربنکس اولین ستاره سینما بود كه این نقش را بازی كرد. البته در سال ۱۹۲۰ سینما صامت بود و زورو بدون گفتن دیالوگی فقط شمشیر زد. از آن روزگار كه حدود ۹۰ سال میگذرد هنوز كه هنوز است اسطوره زورو برای هنرمندان و مردم جذاب است و هنوز كه هنوز است زورو به تصویر در میآید. تایرون پاور، آلن دلون، آنتونیو باندراس بازیگرانی هستند كه شنل زورو را به تن كردهاند و چشمبند سیاه را به چشم زدهاند و در قالب این شخصیت افسانهای فرو رفتهاند.
داستان دون دیه گو دلاوگا، اشراف زادهای که دلش با فقرا بود، اولین بار در سال ۱۹۱۹ توسط جانستون مک کالی (کمیکنویس آمریکایی) تعریف شد. در ۲۸ نوامبر ۱۹۲۰ توسط داگلاس فربنکس (ستاره سینمای صامت) روی پرده جان گرفت و از آن سال تا به حال زورو در یادها ماندهاست. ایزابل آلنده، نویسنده منزوی و روشنفکر نیز طوری از این داستان تأثیر گرفت که ۴ ماه از عمرش را صرف یادگیری شمشیر بازی کرد تا بتواند هجدهمین روایت از داستان این شمشیر زن افسانهای را بازنویسی کند.
دون دیه گو در کالیفرنیای ۱۷۹۰ زندگی میکند، زمانی که این قسمت از آمریکا متعلق به مکزیک و خود مکزیک هم مستعمره اسپانیا بوده است. دون دیه گو اصلیتی اندلسی دارد و یک برادر خوانده کوچک به نام برنارد (که در بعضی نسخهها تبدیل به نوکر لال و وفادار او شد) و یک اسب سیاه و تیزتک به اسم تورنادو و نامزدی به نام لولیتا بولیدو دارد. او بافرمانده کالیفرنیا، پدرو فاگس (این شخصیتی واقعی در تاریخ است) مبارزه میکند. این قصه قدیمی مکزیکی که تا به حال ۱۹ بار به صورت فیلم و سریال در آمده و بازیگران زیادی در جلد این عیار اسپانیایی رفتهاند؛ از آنتونی هاپکینز تا آلن دلون و آنتونیو باندراس و حتی در ۱۹۴۴ یک زن به نام لیندا استیرلینگ نقش او را بازی کرد.
دیگو دلاوگا یا همان زورو (آنتونی هاپکینز) مشغول مبارزه با فساد وبی عدالتی است، اما در مبارزه بارافائل مونترو شکست میخورد . مونترو همسر زورو را میکشد و فرزند نوزاد دیگو دلاوگا یعنی النا را باخود میبرد. بعد از بیست سال دیگو از تبعید در اسپانیا بازمیگردد. در این مدت النا (کاترین زیتا جونز) تبدیل به زنی زیبا شده و مونترو کالیفرنیا را به یک منطقه مستقل تبدیل کرده است. برای همین دیگو به دنبال نقشهای برای انتقام است تا اینکه دیگو الخاندرو مریتا (آنتونیو باندراس) را پیدا میکند. اوکه خود در زمان کودکی زورو را الگو خود میدیده ،تصمیم میگیرد که راه زورو را ادامه دهد . زورو مبارزه را به او می آموزد و به جای یک نجیب زاده ،راهی خانه مونترو می کند.
آرتور جانستن مک کالی در دوم فوریه (و بقولی در ۲۱ فوریه) سال ۱۸۸۳ در ایالت ایلینوی آمریکا به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاع چندانی در دست نیست. در اوایل سال ۱۹۰۰ رسماً وارد کار روزنامه نگاری شد و اوایل با عناوین مستعاری چون رلی برین، جورج هرینگتون، فردریک، رونا رلی (که حدس میزنند این یکی نام واقعی مادر او باشد) و … داستان های کوتاه می نوشت. چنان که گفته میشود وی بیش از هزار داستان کوتاه و بلند دارد.
مشهورترین شخصیت هائی داستان های او عبارتند بودند از: دلقک کریمسون، توبی تام، ستاره سیاه، نجیب زاده جنایتکار و … اما آنچه جانستن مک کالی را شهره آفاق کرد داستانی بود که در در ۵ قسمت از نهم اوت تا ششم سپتامبر ۱۹۱۹ منتشر کرد با عنوان نفرین کاپیسترانو. این داستان که عده ای آن را ملهم از داستان کوتاه اسکارلت پینپرنال میدانند که شرح داستان یک اشرافزاده انگلیسی است که با یک نقاب (جهت پنهان کردن عیب چشمان) دمار از روزگار فرانوسیان متجاوز در می آورد … شباهتهای داستان نفرین کاپیسترانوی مک کالی به اسکارلت پینپرنال (که ۱۴ سال زودتر یعنی در سال ۱۹۰۵) منتشر شده بود عبارتند از: قهرمان هر دو داستان شخصی بنام دون دیه گوست، هر دو ثروتمند و هر دو با هویتی پنهان. شروع داستانها همانطور که اشاره شد از سال ۱۹۱۹ با ۵ داستان اولیه و بعد دو مجموعه دیگر (اولی در ۶ و دومی در۴ قسمت) و سپس قریب به شصت و اندی داستان دیگر از این مجموعه که تعداد کل داستانهای زوروی مک کالی را به ۷۹ میرساند( گاهی از تعدادها به ۷۷ یا ۶۵ یا ارقام دیگر نیز یاد میشود)
مک کالی در ۲۲ نوامبر۱۹۵۸ رخت از جهان بست در حالی که سریال دیزنی که در همین سالها ساخته می شد مشهورترین و محبوب ترین سریال بود.