«مذاکره» با تهران یا «مواجهه»
«مذاکره» با تهران یا «مواجهه»
روزگار غریبی است که این روزها، فردی چون «محمدجواد ظریف» که تلاش دارد فضای مذاکره بین تهران و واشنگتن فراهم شود و از تندروها تیر می‌خورد و همزمان، «بی‌بی نتانیاهو» هم همه تلاش خود را به کار گرفت تا همانند تندورهای وطنی، «دونالد ترامپ» را از فکر مذاکره با تهران دور نگاه دارد اما اقدام به دعوت نخست‌وزیر اسراییل توسط رییس‌جمهوری آمریکا چه پیامی دارد و روز پس از دیدار این دو مقام چه اتفاقی در پیوند با تهران و دوگانه مذاکره و مواجهه رخ خواهد داد ؟

دونالد ترامپ در یک اقدام غیرقابل پیش‌بینی، طی نامه‌ای رسمی از «بنیامین نتانیاهو» دعوت کرد چهارم فوریه-سه‌شنبه ۱۶ بهمن- به کاخ سفید برود و نخست‌وزیر اسراییل هم این دعوت را پذیرفت و به واشنگتن خواهد رفت.

پیام نخست این دعوت این است که آمریکا همچنان حامی و متحد اول اسراییل است حتی اگر بین دو مقام ارشد این دو کشور، اختلاف‌نظرهایی باشد و حتی اگر دامنه آن اختلافات در برخی موارد به رسانه‌ها هم کشیده شده باشد، در اصل تعهد حمایت آمریکا به امنیت اسراییل خلل و خدشه‌ای وارد نمی‌شود.

پیام این دعوت این است که صرف نظر از اختلافات جزیی، آمریکا همچنان تأمین‌کننده مهم و اصلی امنیت اسراییل است همان‌گونه که طی بیش از هفت دهه‌ای که از تأسیس اسراییل گذشت، این‌گونه بود اما این دعوت چند تفسیر ویژه برای تهران هم دارد.

تحلیل ما این است که دونالد ترامپ قویاً از نتانیاهو خواهد خواست از حمله به خاک ایران خودداری کند و حتی به نخست‌وزیر اسراییل هشدار خواهد داد که اگر وی رأساً دست به چنین حرکتی بزند، دولت ترامپ از وی حمایت میدانی نخواهد کرد.

تحلیل ما این است که بی‌بی نتانیاهو نیز این پیشنهاد را خواهد پذیرفت چون می‌داند ترامپ تفاوتی بنیادین با جو بایدن دارد و آن همین است که اگر ترامپ، از وی چیزی را بخواهد، وی نمی‌تواند از آن تخطی کند.

دونالد ترامپ همچنین در این دیدار، موضوع تصمیم خود برای مذاکره با تهران را به نتانیاهو خواهد گفت و تردیدی نداریم که نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از این تصمیم، ناخشنود خواهد شد اما ناخشنودی وی نمی‌تواند تصمیم دونالد ترامپ را تغییر دهد.

امروز و در تهران و تل‌آویو دو دسته هستند که اشتیاق جدی به مواجهه نظامی بین تهران و واشنگتن دارند، تندروهای دست راستی تل‌آویو و در رأس همه دولت بنیامین نتانیاهو و اصولگراهای دوآتشه تهران که «حسین شریعتمداری» سخنگوی آنان است و رسایی و ثابتی و کوچک‌نژاد هوادارانش.

تردیدی نداریم که تندورهای وطنی خرسند و حتی سورپرایز خواهند شد وقتی ببینند که بی‌بی نتانیاهو در این دیدار، دونالد ترامپ را ترغیب به مواجهه نظامی با تهران می‌کند و حتی شرم از این ندارند که در این زمینه با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی همراه و هم‌نظر هستند اما همان‌گونه که نگاه و نظر تندروهای وطنی در کشور، در اقلیت قرار دارد و نه مردم و نه بخش‌های اصلی حاکمیت، برای نگاه و نظر آنان تره خرد نمی‌کنند، در آمریکا نیز دونالد ترامپ توجهی به توصیه‌های نتانیاهو برای حمله به ایران نخواهد کرد و دلیل آن نیز روشن است.

دونالد ترامپ همواره منتقد ورود آمریکا به جنگ بود و خود نیز از ورود به آن اجتناب کرده است ضمن این‌که امروز آمریکا در منطقه و جهان با پیچیدگی‌های دشواری مواجه است از جنگ اوکراین و تهدیدهای امنیتی علیه اسراییل تا تهدیدهای اقتصادی که از چین احساس می‌کند و یقین دارد ورود به جنگ جدید علیه ایران خواه موقت یا گسترده، به زیان وی خواهد بود.

اگر مجموعه این شرایط وخیم که دولت آمریکا با آن مواجه است را در کنار شرایط دشوار اقتصادی دولت و انواع ناترازی‌ها و معیشت زخمی مردم قرار دهیم می‌توانیم دغدغه افرادی مثل محمدجواد ظریف و کسانی که بر ضرورت مذاکره با هدف کاهش تحریم‌ها تأکید دارند را می‌توان درک کرد و بر بیراهه بودن نگاه و نظر افرادی که از تشدید تنش حمایت می‌کنند، اطمینان حاصل کرد.

جای خرسندی است که تاکنون در کشور نظر آن اقلیت پرسروصدا که از مذاکره هراس دارند، مورد توجه اکثریت مردم و همچنین نهادهای تصمیم‌ساز قرار نگرفت و برخورد دونالد ترامپ تا امروز نیز نشان داد رییس‌جمهور ایالات متحده نیز انگیزه‌ای برای این مواجهه ندارد و باید ببینیم طی چند هفته آینده چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد.

اما یک نکته مهم در این میان وجود دارد و آن این است که اگر تهران این فرصت را مغتنم نداند و از آن بهره نگیرد، محتمل است که دونالد ترامپ مجدداً مانند ۱۳۹۷ تحریم‌های سنگینی را علیه اقتصاد ملی اعمال کند، تحریم‌هایی که شاید اقتصاد ملی نتواند آن را تحمل کند و فرو بریزد.

گزارش‌ جملـــه‌ از تأثیر گرانی و کمبود دارو بر بیماران سرطانی؛
زجری که از مرگ بدتر است‌
رئیس انجمن رادیوآنکولوژی ایران گفت: داروهای جدید سرطان وارد لیست بیمه نمی‌شود، در نتیجه بیمار مجبور است، هزینه‌ این داروها را آزاد پرداخت کند.
به گزارش جمله «یاشا مخدومی» رئیس انجمن رادیوآنکولوژی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره علت گرانی داروهای جدید سرطان در کشور گفت: داروهای ایمونوتراپی، داروهای جدیدی در درمان سرطان است که پس از اینکه تاییدیه‌های بین المللی و تاییدیه سازمان غذا و دارو آمریکا را کسب کردند، وارد بازار بین المللی می‌شوند و بتدریج در کشورهای دیگر مورد پذیرش قرار گرفته و براساس راهنماهای بالینی در درمان بیماری سرطان مورد استفاده قرار می‌گیرند. این داروها از تکنولوژی بالایی در تولید برخوردارند و به همین خاطر بسیار گران هستند.
داروها تا زمانی که ثبت اختراع دارند یا مشابه آن‌ها تولید نشده باشد، گران‌تر از سایر داروها هستند. شرکت‌های ایرانی تلاش کرده‌اند خارج از قوانین ثبت اختراع، مشابه آن‌ها را تولید کنند، اما بسیاری از این داروها تا وقتی که وارد فارماکوپه یا دارونامه کشوری شود، طول می‌کشد و به دلیل برخورداری از حق ثبت اختراع گران هستند. پس از اینکه دارو وارد فارماکوپه ایران می‌شود، اجازه واردات پیدا می‌کند و پس از آن بیمه‌ها این داروها را مورد پذیرش قرار می‌دهند
داروهای جدید سرطانی از محدوده ۱۰ میلیون تا بالای ۱۰۰ میلیون در هر نوبت استفاده و بسته به دوز و مقدار آن هزینه بردار است که در توان قشر کارمند و کارگر نیست و به سختی می‌توانند این داروها را تامین کنند و دولت‌ها معمولا باید حمایت کنند. بیمه‌های کشور نمی‌توانند داروهای گران قیمت سرطان را پوشش دهند، چون باید سرانه بیمه تعریف شود و این سرانه بیمه بر اساس حقوق کارگران تعریف می‌شود، در نتیجه توانایی مالی صندوق‌های بیمه کشور در این خصوص ناکافی هستند که به دلیل موضوع اقتصاد کلان است و تا زمانی که اقتصاد کل کشور بهبود نیابد، اقتصاد سلامت، پوشش بیمه‌ها و مسائل تامین دارو هیچ کدام حل نمی‌شود.
به گزارش جمله بروز سرطان به ازای کل جمعیت، نسبت به کشورهای مختلف دنیا در سطح متوسط قرار داریم، اما سرعت رشد انسیدانس در کشور تقریبا ۵ درصد است که این میزان رشد کمی بالا است. آخرین آماری که وزارت بهداشت منتشر کرده است، حاکی از ابتلای در حدود ۱۹۰ هزار مورد جدید بیمار سرطانی در سال برای جمعیت کشور است که با یک رشد ۵ درصدی در سال در حال افزایش است. به گفته‌ متخصصان ۱۰ تا ۱۵ درصد سرطان‌ها نیز می‌تواند به دلیل آلودگی هوا باشد
مشکلاتی که در پی هزینه های مالی به وجود می آید می تواند استرس های زیادی را بر روی بیمار وارد کند. این استرس ها در پی به وجود آمدن ورشکستگی، عدم درآمد، فشار اقتصادی، بدهی و از دست دادن کار در بیمار به وجود می آِید. این زنجیره به این صورت شکل می گیرد بیمار با هزینه های زیادی از پزشکی قرار می گیرد، قطعا بیمار هزینه های دیگری در زندگی خود دارد.
در صورت وجود مشکلات مالی مجبور می شود به کارکردن بیشتری بپردازد اما به دلیل عدم توانایی جسمی این امر صورت پذیر نیست و در شرایط بدتر بیمار کار خود را نیز از دست می دهد.
در حقیقت این ابتدای شروع استرس های مالی بیمار است. در این مواقع بیمار مبتلا به سرطان مجبور به قرض گرفتن از دوستان و بستگان برای هزینه این درمان ها می شود. اما به دلیل از دست دادن شغل خود توانایی این بدهی ها را ندارد. مشکلات مالی سبب می شود که فشار های روانی و استرسی بر بیمار وارد شود و ادامه ی درمان برای آن دشوار شود.
این عدم آرامش در بیمار می تواند باعث کاهش روند بهبود شود و این بیماری روز به روز گسترش یابد
فاصله زمانی جراحی و درمان‌های کمکی مبتلایان به سرطان پستان عواملی مانند وضعیت بیمه بیماران، انجام مشاوره روانشناسی در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی در جهت کمک به بیمار برای پذیرش بیماری و انتخاب درمان و زمان مناسب برای بیماران از جانب کادر درمانی معالج بیمار اهمیت دارد، اما وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی از مهمترین عللی است که موجب می‌شود مبتلایان به سرطان از ادامه درمان منصرف شده و یا مراحل درمانی را به تاخیر اندازند.