مردم ما مستحق بی آر تی خوابی نیستند!
مردم ما مستحق بی آر تی خوابی نیستند!

مائده مطهری زاده اول کارتُن‌خوابی، بعد گورخوابی و حالا هم بی آر تی خوابی! این واژگان برای بعضی از ما هنوز خیلی غریب‌اند اما برخی همین واژه‌ها را زندگی می‌کنند! اینکه فردی از روی فقر و نداری، به خوابیدن بر روی کارتن زباله یا گور آماده و این آخری‌ها هم خوابیدن بر روی صندلی اتوبوس‌های […]

مائده مطهری زاده

اول کارتُن‌خوابی، بعد گورخوابی و حالا هم
بی آر تی خوابی!
این واژگان برای بعضی از ما هنوز خیلی غریب‌اند اما برخی همین واژه‌ها را زندگی می‌کنند!
اینکه فردی از روی فقر و نداری، به خوابیدن بر روی کارتن زباله یا گور آماده و این آخری‌ها هم خوابیدن بر روی صندلی اتوبوس‌های بی آر تی تَن بدهد، عین حقیقت و واقعیت است، فقط کافی ست چشمان‌مان را باز کنیم.

مسوولان باید از خودشان بپرسند که اصلا چه شد که اینطور شد؟ چرا عده‌ای از زورِ فقر، باید صندلی سختِ اتوبوس‌ بی آر تی را برای خواب، شبی ۲۵ هزار تومان و شاید هم بیشتر اجاره کنند اما عده‌ای کلاهبردار و مفسد اقتصادی، در بهترین نقطه شمال تهران بر روی تشک لایکوی خود دراز بکشند و خوابِ آفتاب گرفتن در جزایر قناری را ببینند!
این دیگر اسمش شکاف یا فاصله طبقاتی نیست بلکه دره طبقاتی است که عده‌ای ته دره برای یک نفس بیشتر زنده ماندن جان می‌کَنند و در همان حال، عده دیگری در بالای دره، در حال لذت بردن از مناظر زیبای اطراف هستند و بعضی مواقع هم پوزخندی از سرِ خباثت به ساکنان ته دره تحویل می‌دهند!چه شد که روز به روز بر تعداد مستضعفان جامعه افزوده شد و در همان حال، عده‌ای روز به روز گردن‌شان کلفت‌تر و سقف آرزوهایشان بلندتر شد؟! سقفی که بر روی ویرانه‌های هزاران آرزو ساخته می‌شود!

«اتوبوس‌خوابی» نشان از مشهودتر شدن فقر و بی‌خانمانی است
اما برای آنکه بدانیم چرا و چطور شد که عده‌ای بی آر تی خواب شده و سوژه رسانه‌‎های اینور آبی و آنور آبی شدند خوب است به سخنان سیدحسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران گوش فراداریم.
موسوی، با بیان اینکه موضوع «اتوبوس‌خوابی» که امسال نمود بیشتری پیدا کرده حاصل چند عامل و چند متغیر است، اظهار می‌کند: بی‌شک «فقر» یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر افزایش این پدیده است؛ اگر فردی مسافر باشد و وضع مالی خوبی داشته باشد، طبیعتا سراغ اتوبوس‌خوابی نمی‌رود. اگر فردی همراهِ بیمار باشد و وضع مالی خوبی داشته باشد، اتوبوس‌خواب نمی‌شود. اگر فرد حداقل سرپناه را داشته باشد به سراغ اتوبوس‌خوابی نمی‌رود. حتی افرادی که برای کار فصلی یا هفتگی از شهرستان به تهران می‌آیند و مجبور هستند شب‌ها در تهران بمانند، طبیعتا به سراغ اتوبوس نمی‌روند.
وی پدیده «اتوبوس‌خوابی» را از چند منظر آسیب‌شناسی و مورد بررسی قرار می‌دهد و می‌گوید: افراد اتوبوس‌خواب شاید از نظر فرهنگی، سنی، سوابق و وضعیت با یکدیگر متفاوت باشند، اما همه آنها یک ویژگی مشترک دارند و آن «نداشتن سرپناه در شهر» است؛ کنار هم بودن افراد با چنین ویژگی‌هایی می‌تواند نگرانی‌هایی در حوزه افزایش آسیب‌های اجتماعی به دنبال داشته باشد، به ویژه اگر برخی از این افراد سابقه جرم و آسیب‌های اجتماعی مختلفی از جمله سرقت، درگیری در حوزه اعتیاد، تکدی، روابط نامشروع و… را داشته باشند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ادامه می‌دهد: طبیعتا گعده‌های ناهمگن این چنینی می‌تواند آسیب‌های مختلفی را به همراه داشته باشد. معمولا افرادی که چنین شرایطی را (اتوبوس‌خوابی) مکررا تجربه می‌کنند عزت نفس‌شان خدشه‌دار می‌شود.
وی با اشاره به تاثیر اتوبوس‌خوابی بر وضعیت روان افراد یادآور می‌شود: فردی عادی را تصور کنید که در شب خواب بدی را تجربه می‌کند. فردای آن روز، نشاط و شادابی را در شرایط عادی ندارد، چه برسد به فردی که در اتوبوس می‌خوابد. قطعا افرادی که در اتوبوس می‌خوابند، خوابی راحت و آرامش لازم برای خوابیدن را ندارند و به طور کلی پس از مدتی آرامش و سلامت روانی‌شان تحت الشعاع قرار می‌گیرد.
موسوی چلک در ادامه به تاثیر اتوبوس‌خوابی و پیامی که این پدیده به جامعه می‌دهد اشاره می‌کند و می‌افزاید: «اتوبوس‌خوابی» نشان از مشهودتر شدن فقر و بی‌خانمانی، بی‌ثباتی یا تزلزل در خانواده، کاهش مسئولیت اجتماعی و عمیق‌تر شدن مشکلاتی که خود را به شکل اتوبوس‌خوابی نشان می‌دهد، است.
به گفته وی، «اتوبوس‌خواب‌ها» چند گروه هستند و طبیعتا برای مدیریت این افراد نه تنها مدیریت شهری،‌ بلکه سازمان‌های مرتبط دیگر نیز باید در این زمینه همکاری داشته باشند. به طور مثال اگر افرادی به دلیل فقر و نداری مجبور به اتوبوس‌خوابی هستند، اگر فرد دارای معلولیتی است که کسی را ندارد و… طبیعتا باید سازمان‌های مسئول همکاری لازم را داشته باشند، به طوریکه بلافاصله بعد از شناسایی، این افراد به سازمان‌های مربوطه ارجاع شوند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران خاطرنشان می‌کند: هرچند که شهرداری در حوزه مدیریت شهری به دلیل مسئولیت‌هایی که در زمینه بی‌خانمانی برعهده دارد، گرمخانه‌ها و سامان‌سراهایی را تاسیس کرده، اما اتوبوس برای شهرداری می‌تواند وسیله‌ای برای انتقال افراد بی‌خانمان به مکانی که بتوانند در آنجا استراحت کنند، است.
موسوی چلک با استناد به اصل ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی، یکی از وظایف حاکمیت را «رسیدگی به فقرا» می‌داند و معتقد است که شهرداری با همکاری فرمانداری و سازمان‌هایی که در مصوبه سال ۱۳۸۷ شورای عالی اداری هستند، می‌توانند برنامه‌ریزی کرده و با استفاده از همه ظرفیت‌ها، حتی خیرین و سازمان‌های غیردولتی شرایطی فراهم کنند تا «اتوبوس‌خوابی» به یک پدیده جدید مستمر تبدیل نشود.
وی با تاکید بر اینکه بسیاری از کشورهایی که با چنین شرایطی روبرو بودند، دولت‌ها خود را بی‌تفاوت در مقابل این افراد ندانستند، می‌افزاید: لذا ممکن است دیده‌بانی جامعه و دیده‌بانی پدیده‌های اجتماعی نیازمند بازنگری در برنامه‌ها باشد.رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه «اتوبوس‌خوابی» یکی از پدیده‌هایی است که عمدتا به دلیل فقر، نابسامانی خانواده و… به وجود می‌آید، تصریح می‌کند: اتوبوس‌خوابی در کشوری با این همه منابع و با این میزان ظرفیت بالفعل و بالقوه، نهایت شرمندگی در قبال مردم‌اش است. نباید خود را قانع کنیم که اتوبوسی برای خواب این افراد وجود دارد. شان و عزت نفس مردم ایران را آنقدر تقلیل ندهیم و پایین نیاوریم.
وی با بیان اینکه تحریم‌ها و سیاست کشورهای بیگانه را نفی نمی‌کنم، معتقد است که بخش عمده‌ای از این شرایط محصول بد مدیریت شدن حوزه اقتصاد، نادیده گرفته شدن دیدگاه‌های کارشناسی، به کار گرفتن مدیران غیرمتخصص و محصول نادیده گرفتن جمعیتی است که فکر می‌کنیم خودشان مقصر چنین شرایطی هستند. ما در چنین شرایطی اگر نگاه منصفانه‌ای داشته باشیم باید ببینیم مدیریت و دولت به معنای عام چه کرده که چنین شرایطی ایجاد شده است؟ خانواده چه نقشی داشته و اتوبوس خواب‌ها چه نقشی دارند؟ اما ما پدیده اتوبوس‌خوابی را فقط به فرد تقلیل ندهیم، تقلیل دادن این پدیده،‌ عوامل و دلایل گسترش آن به معنی فرار از مسئولیت و فرافکنی مسئولان است.
به هر روی، این پدیده‌های تلخ و دردناک اجتماعی، که روز به روز هم ابعاد گسترده‌تر و بغرنج‌تری می‌یابد، زیبنده‌ی نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست.مردمِ کشوری که بهترین جوانانش برای به اهتزاز در آمدن پرچم الله، از آمال و آرزوهایشان دست کشیده و از جان شیرین خود گذشتند، بی شک مستحق چنین سرنوشتی نیستند.