مرز بلوغ فکری و ناپختگی
مرز بلوغ فکری و ناپختگی

یک نسخه‌ نادر کتاب «ناطور دشت»‌ که توسط «سلینجر»‌ امضا شده است به فروش گذاشته می‌شود. کتاب «ناطور دشت» نوشته «جروم دیوید سالینجر» زمانی یکی از پرسانسورترین کتاب‌های مدارس و کتابخانه‌های آمریکا محسوب می‌شد. اکنون، تنها نسخه‌ای از این کتاب که توسط «سلینجر» با لقب دوران کودکی‌اش یعنی «سانی»‌ امضا شده است با قیمت ۲۲۵,۰۰۰ […]

یک نسخه‌ نادر کتاب «ناطور دشت»‌ که توسط «سلینجر»‌ امضا شده است به فروش گذاشته می‌شود. کتاب «ناطور دشت» نوشته «جروم دیوید سالینجر» زمانی یکی از پرسانسورترین کتاب‌های مدارس و کتابخانه‌های آمریکا محسوب می‌شد. اکنون، تنها نسخه‌ای از این کتاب که توسط «سلینجر» با لقب دوران کودکی‌اش یعنی «سانی»‌ امضا شده است با قیمت ۲۲۵,۰۰۰ پوند به فروش گذاشته می‌شود. این نسخه توسط «شرکت پیتر هرینگتون بوکس» در جریان نمایشگاه کتاب‌های نادر لندن که در گالری «ساعتچی» از پانزدهم تا هجدهم سپتامبر برگزار می‌شود به فروش خواهد رسید.

در سال ۲۰۱۰ یک نسخه از چاپ نخست این کتاب به قیمت ۶۵,۰۰۰ دلار فروخته شد. البته این رقم برای چنین کتابی یک مبلغ ناچیز محسوب می‌شد. از جمله دلایل قیمت پایین کتابی که در سال ۲۰۱۰ فروخته شد به سالم نبودن آن و انتظارات برای روانه شدن موجی از کتاب‌های امضاشده «سلینجر»‌ پس از درگذشت در سال ۲۰۱۰ بود. البته این انتظارات هرگز تحقق پیدا نکردند.سالانه به طور میانگین حدود ۲۵۰هزار نسخه از «ناطور دشت» به فروش می‌رسد. این یعنی روزانه حدود ۶۸۵ نسخه از این کتاب فروخته می‌شود. از زمانی که این اثر برای نخستین‌بار منتشر شد فقط تا سال ۲۰۱۷ بیش از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است.
کتاب ناطور دشت با عنوان اصلی The Catcher in the Rye اثر بسیار مشهور و برجسته جروم دیوید سلینجر است که در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و طبق آخرین آمارها تاکنون بیشتر از ۶۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. این رمان کتابی شاخص در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود و به بیش از ۳۵ زبان نیز ترجمه شده است. در سایت معروف گودریدز بیش از ۷۵۰ هزار نفر به کتاب ناطور دشت نمره ۵ از ۵ را داده‌اند و در کل با رای بیش از ۲/۲ میلیون نفر این رمان نمره ۸/۳ از ۵ را کسب کرده است. مجله گاردین نیز این رمان را جزء ۱۰۰ رمان برتر قرار داده است.
در ناطور دشت، سلینجر تصویری نامتعارف از فرآیند بلوغ یک پسر را نشان می‌دهد. هولدن کالفیلد بیش‌تر شبیه نوجوانی می‌ماند که در دردسر افتاده و به دنبال این است که از این مرحله پر دردسر عبور کند. در واقع هولدن پسری خاص با نیازهایی خاص است. او نه دنیای اطراف خود را درک می‌کند و نه اصلا تمایلی به درک آن دارد. در واقع، بخش عمده‌ای از کتاب درباره احساس پشیمانی او بابت معلوماتی است که دارد. اگرچه معصومیت او در زمینه‌هایی همچون مدرسه، پول و غریزه جنسی از بین رفته است، ولی هولدن همچنان امیدوار است که بتواند از بقیه بچه‌ها محافظت کرده و آن‌ها را از این موضوعاتی که مختص بزرگسالان هستند دور نگاه دارد.عصیانی که هولدن دست به آن می‌زند، شبیه کاری نیست که از دیگر نوجوانان خیالی دنیای ادبیات دیده‌ایم. او نسبت به معلم‌ها و والدینش بی‌اعتماد می‌شود، نه تنها به خاطر این که خودش را از آن‌ها جدا کند، بلکه همچنین به دلیل این که نمی‌تواند آن‌ها را درک کند. در واقع تنها بخش خیلی کوچکی از دنیا وجود دارد که هولدن به خوبی می‌فهمد. تنها افرادی که او به آن‌ها اعتماد دارد و مورد احترام قرار می‌دهد عبارتند از الی، برادر مرحومش و فیبی، خواهر کوچک‌ترش. به جز این دو نفر، هولدن بقیه آدم‌ها را حقه‌باز می‌بیند.در واقع، هولدن هر کسی را که مورد پسندش نیست، حقه‌باز می‌نامد. او از هم اتاقی‌اش، استردلیتر هم دوری می‌کند چرا که استردلیتر به خاطراتی که برای هولدن بسیار عزیز است، چندان توجهی نمی‌کند. حتی ارنی، نوازنده پیانو هم حقه‌باز است چرا که در کارش خیلی ماهر است. هولدن ناخودآگاه مهارت را مساوی با غرور می‌بیند (مساله‌ای که قطعا ریشه در گذشته او دارد) و نمی‌تواند بین این دو تمایزی قائل شود. حتی آقای آنتولینی، معلم مورد علاقه هولدن هم وقتی می‌خواهد او را نوازش کند، در دسته حقه‌بازها قرار می‌گیرد. به این ترتیب، این پسر با مجموعه‌ای از خاطرات عمدتا بد تنها می‌ماند. برای درک تنهایی هولدن این بخش از کتاب را در نظر داشته باشید: «تقریبا هر وقت کسی بهم هدیه‌ای می‌ده، آخرش باعث میشه دلم بگیره.»با این حال به لطف همین خاطرات است که هولدن موفق می‌شود این قدر صادقانه درباره افرادی که بر سر راهش قرار می‌گیرند صحبت کند. اگرچه به نظر می‌آید او با تردید به دنیا نگاه می‌کند، ولی در اصل تنها کمی سردرگم شده است. از صحبت‌های هولدن این تصور به وجود می‌آید که او شخص سخت کوشی است. ولی او خود را فردی بی‌اراده می‌بیند. هولدن هیچ درکی از درد و رنج ندارد و ترجیح می‌دهد در مسیری که ارزشش را داشته باشد جان خود را از دست بدهد. این مساله به ویژه بعد از دعوا با مائوریس نمود بیشتری پیدا می‌کند.
بخش پایانی کتاب میزان رشد شخصیتی هولدن را نشان می‌دهد. بر خلاف هولدن اولیه که بلافاصله آدم‌های اطراف خودش را متهم به حقه‌بازی می‌کرد (افرادی مثل استردلیتر و اکلی)، در بخش‌های پایانی و از طریق مواجهه او با آدم‌های مختلف می‌توان به این نتیجه رسید که او خوددار شده و کم‌تر دیگران را قضاوت می‌کند. این رشد شخصیتی هولدن ناشی از تلاش او برای تبدیل شدن به یک ناطور دشت است. او همچنان از بزرگسالی می‌ترسد و در برابر آن منفعل است، ولی دیگر جایگاه خود را پیدا کرده و می‌خواهد از معصومیت بچه‌های دیگر محافظت کند. او تصور می‌کند همچون شخصی است که لبه صخره‌ای ایستاده و باید مانع سقوط بچه‌های معصومی شود که ناخودآگاه از صخره سقوط کرده و از مرز بین کودکی و بزرگسالی عبور می‌کنند.در قسمتی از کتاب در این باره آمده است: «همه‌ش مجسم می‌کنم چَن‌تا بچه‌ی کوچیک دارن تو یه دشتِ بزرگ بازی می‌کنن. هزارهزار بچه‌ی کوچیک؛ و هیشکی هم اون‌جا نیس، منظورم آدم‌بزرگه، غیر من. منم لبه‌ی یه پرتگاهِ خطرناک وایستاده‌م و باید هر کسی رو که می‌آد طرفِ پرتگاه بگیرم – یعنی اگه یکی داره می‌دوئه و نمی‌دونه داره کجا می‌ره من یه‌دفه پیدام می‌شه و می‌گیرمش. تمامِ روز کارم همینه. ناطور دشتم.
هولدن به راحتی تمام تجربیات را، چه خوب چه بد جذب می‌کند. او این تجربه‌ها را به دایره معلومات خود اضافه می‌کند. در واقع این نوجوان بیچاره به حدی نسبت به کاری که باید در زندگی انجام دهد دچار سردرگمی شده که هر بار بیشتر از قبل از جامعه فاصله می‌گیرد. با دور شدن از بقیه مردم، او امیدوار است که از مسیرهای مهمی که در دوران بزرگسالی پیش رویش قرار می‌گیرد، فرار کند.مرگ یکی دیگر از مضمون‌های مهم ناطور دشت است که به صورت پیوسته از طریق شخصیت الی، برادر هولدن که سه سال پیش از دنیا رفته است، مورد توجه قرار می‌گیرد.
هر وقت هولدن نسبت به هستی خود دچار ترس می‌شود (مثل زمانی که می‌ترسد ناپدید شود)، شروع به صحبت با الی می‌کند. او در خیالات خود الی را در قبرستانی بارانی تصور می‌کند که توسط افراد مرده احاطه شده است. هولدن مرگ را با بی‌ثباتی زمان مرتبط می‌داند. آرزو می‌کند کاش همه چیز به همین صورت فعلی باقی می‌ماند و به ویژه زمانی که اتفاقات زیبایی رخ می‌دهد، زمان متوقف می‌شد. کم کم به نظر می‌رسد هولدن از خود زندگی هم زده می‌شود و به این نتیجه می‌رسد که زندگی یعنی تغییر. پیری و بی‌ثباتی دو مساله غیر قابل اجتناب هستند. تنها جامعه نیست که هولدن را مجبور به بزرگ شدن می‌کند، بدن او هم از نظر بیولوژیکی در نهایت او را وارد چنین مسیری می‌کند. او در برابر تغییر مقاومت می‌کند، در اصل با این کار می‌خواهد با ساعت بیولوژیکی بدنش مقابله کند که در نهایت او را وارد پیری و سپس مرگ می‌کند. شاید این خلوص در نگاه اول مورد تحسین ما قرار گیرد و حتی گاهی اوقات آرزوهای او را درک کنیم، ولی در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که مسیری که هولدن در پیش گرفته باعث فرسودگی و در نهایت، جنون او می‌شود.دنیای هولدن به صحنه نبرد بین خلوص و فریب تبدیل شده است. این نبرد دقیقا نشان دهنده نگرش او نسبت به کودکان و مقاومت در برابر بزرگ شدن است. وقتی هولدن پسربچه شش ساله‌ای را می‌بیند که در خیابان مشغول آواز خواندن است، کاملا تحت تاثیر قرار می‌گیرد. چرا که این بچه کار خود را با خلوص کامل انجام می‌دهد. پسربچه دنبال خوشحال کردن کسی نیست، تنها دارد از آن لحظه لذت می‌برد. داستان‌های کوتاه دی. بی هم چنین وضعیتی دارند. آن‌ها آرام، شخصی و نشان دهنده تصورات واقعی نویسنده آن هستند، بدون هیچ چشم داشتی نسبت به جایزه و تحسین.از سوی دیگر اما زمانی که دی. بی به یک فیلم نامه نویس موفق در هالیوود تبدیل می‌شود یا ارنی در یک باشگاه شبانه به پیانو زدن می‌پردازد، هولدن با آن‌ها مخالفت می‌کند. او این کار آن‌ها را نوعی فاحشگی می‌داند. آن‌ها را هنرمندانی می‌داند که خود را به پول، شهرت یا تحسین فروخته‌اند. او همچنین با استفاده ابزاری از احساسات در دنیای ادبیات هم مخالف است. او حتی رمان تحسین برانگیزی همچون وداع با اسلحه را که همه جا از آن به عنوان یک رمان ضد جنگ یاد می‌کنند، جعلی و فریب آمیز می‌داند. هولدن حتی در مورد بسیاری از فیلم‌ها هم چنین نظری دارد. در نهایت به نظر می‌رسد او به طور کلی به این نتیجه می‌رسد رابطه بین هنرمند و مخاطب ظرفیت بالقوه زیادی برای فاسد شدن و خراب شدن دارد.

 

پرتره فیلسوف گمنام در کتابفروشی‌ها
کتاب «پارفیت؛ یک فیلسوف و ماموریت او برای نجات اخلاق» که قرار است آوریل ۲۰۲۳ منتشر شود، نخستین کتاب درباره این فیلسوف کمتر شناخته شده است. درک پارفیت (۱۹۴۲–۲۰۱۷) مشهورترین فیلسوفی است که اکثر مردم هرگز نامش را نشنیده‌اند. پارفیت که از سوی برخی به عنوان بزرگ‌ترین متفکر اخلاقی پس از جان استوارت میل شناخته می‌شود، شخصیتی جز یک روشنفکر معمولی بود و هنوز ایده‌های او، شیوه‌ای برای تفکر فیلسوفان درباره چیزهایی است که همه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند: برابری، نوع‌دوستی، آنچه به نسل‌های آینده بدهکاریم و حتی معنای انسان بودن.پارفیت با اعتقاد به اینکه ما باید کمتر به فکر خودمان و بیشتر به فکر خیر عمومی باشیم، خود را وقف دستیابی به پیشرفت فلسفی تا حد بالایی کرد. او همیشه شلوار خاکستری و پیراهن سفید می‌پوشید تا زمان ارزشمند خود را برای انتخاب لباس از دست ندهد، رژیم غذایی خود را تا حد ممکن تغییر داد و فقط یک علاقه جدی غیرفلسفی داشت؛ عکس گرفتن از آکسفورد، ونیز و سنت‌پترزبورگ. در نیمه دوم زندگی، او خود را وقف تلاشی شبانه‌روزی برای نجات اخلاق سکولار کرد. این یک ریسک برای پارفیت بود زیرا اگر نمی‌توانست نشان دهد که حقایق عینی درباره درست و نادرست وجود دارد، به باور خودش، زندگی او بیهوده و زندگی همه انسان‌ها بی‌معنی بود.دیوید ادموندز در کتاب «پارفیت» نخستین بیوگرافی را از این نابغه تیزبین، سختگیر و خاص ارائه می دهد. کتاب «پارفیت» با پیوند دادن کار و زندگی این فیلسوف و معرفی روشنی از ایده‌های عمیق و چالش‌برانگیز او، پرتره‌ای قدرتمند از یک متفکر خاص ارائه کرده است که همچنان بر دنیای نظریه‌‌ها تاثیر قابل توجهی دارد.

۲۴ کشور نمایندگان اسکاری خود را شناختند
با معرفی نماینده سینمای کاستاریکا، تاکنون ۲۴ کشور فیلم برگزیده خود را برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بین‌المللی جوایز اسکار ۲۰۲۳ معرفی کرده‌اند.فیلم «دومینگو و غبار» به کارگردانی «آریل اسکالانته» به نمایندگی از کشور کاستاریکا، جدیدترین فیلمی است که در فهرست فیلم‌های معرفی شده به آکادمی اسکار برای حضور در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان سال (شاخه فیلم بین‌المللی) معرفی شده است.
این فیلم ، داستان یک بیوه سالمند است که در منطقه‌ای دورافتاده از جنگل های بارانی استوایی در کاستاریکا زندگی می‌کند و با تهدید از دست دادن دارایی خود رو به روست چرا که توسعه‌دهندگان بیرحم در حال برنامه‌ریزی برای ساخت یک بزرگراه جدید هستند، طرحی که او سرسختانه در برابر آن مقاومت می کند. زمین برای او معنای معنوی قوی دارد و بدون جنگ آن را رها نمی‌کند.
تاکنون کشورهایی چون آلبانی، مجارستان، اروگوئه، تایوان، یوئیس، کره جنوبی، لهستان، پاناما، لتونی، ژاپن، ایرلند، آلمان، اکواردو، کانادا، بلغارستان، الجزایر و برزیل فیلم منتخب خود را برای اسکار ۲۰۲۳ معرفی کرده‌اند.مهلت معرفی نمایندگان منتخب کشورها برای رقابت در شاخه بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۳، تا سوم اکتبر ۲۰۲۲ (۱۱ مهر ماه ۱۴۰۱) است و کمیته اسکار کشورها تا این تاریخ فرصت دارند نماینده رسمی سینمای خود را به آکادمی اعلام کنند.فهرست نامزدهای اولیه شاخه بهترین فیلم بین‌المللی جوایز اسکار شامل ۱۵ فیلم در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۲ (۳۰ آذر) و ۵ نامزدهای نهایی نیز روز ۲۴ ژانویه ۲۰۲۳ (۴ بهمن) معرفی می‌شوند. مراسم نود و پنجمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز ۱۲ مارس ۲۰۲۳ (۲۱ اسفند) در تئاتر دالبی در هالیوود برگزار می‌شود.

 

رمان‌نویس مشهور اسپانیایی درگذشت
«خاویر ماریاس» رمان‌نویس، مترجم و ستون‌نویس مشهور اسپانیایی درگذشت. «خاویر ماریاس» رمان‌نویس اسپانیایی و خالق «شیفتگی‌ها»، «قلبی به این سپیدی» و سه‌گانه «چهره فردای تو» در خانه‌اش واقع در «مادرید» در سن ۷۰سالگی درگذشت. او همواره به عنوان یکی از نویسندگانی محسوب می‌شد که احتمال دریافت جایزه ادبیات نوبل را دارد.
«ماریاس» که به بیماری ذات‌الریه مبتلا شده بود روز یکشنبه درگذشت. با انتشار خبر درگذشت این نویسنده که به عنوان مترجم و ستون‌نویس نیز فعالیت می‌کرد، دوستان و نویسندگان محترم با پیام‌هایی به او ادای احترام کردند.
«پدرو سانچز» نخست‌وزیر اسپانیا از «ماریاس» به عنوان «یکی از بزرگترین نویسندگان تمام ادوار» یاد کرد و روز یکشنبه را «روزی غم‌انگیز برای ادبیات اسپانیا»‌ توصیف کرد. ماریاس»‌ که در سال ۱۹۵۱ در پایتخت اسپانیا متولد شد نخستین رمانش را با عنوان «قلمرو گرگ»‌ در سن ۲۰سالگی منتشر کرد. به دنبال این کتاب، او ۱۵ رمان دیگر را به چاپ رساند.«ماریاس»‌علاوه بر اینکه یکی از اعضای آکادمی سلطنتی اسپانیا بود در روزنامه اسپانیایی «ال پائیس»‌ به عنوان مترجم و ستون‌نویس مشغول بود. او که به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی تسلط داشت، سال گذشته به عنوان یکی از اعضای بین‌المللی آکادمی سلطنتی ادبیات بریتانیا برگزیده شد. آثار او با استقبال خوبی مواجه شدند و به گفته ناشرش برخی از آن‌ها به ۴۶ زبان دنیا ترجمه و در ۵۶ کشور حدود ۹ میلیون نسخه از آن‌ها فروخته شده است.

درگذشت پیشگام سینمای سوئیس
«آلن تانر» فیلمساز پرکار سوئیسی، که از پیشگامان جنبش فیلم موج نوی سینمای سوئیس به شمار می‌رود، در سن ۹۲ سالگی درگذشت. «آلن تانر» یکی کارگردان مشهور بین‌المللی بود که ساخت چندین فیلم را در کارنامه داشت و فعالیت خود را در اواخر دهه ۱۹۵۰ آغاز کرد.
او که از چهره‌ای معاصر موج نو فرانسه نیز محسوب می‌شود به همراه همکارانش «میش سوتر»، «کلود گورتا»، «ژان لوئی روی» و« ژان ژاک لاگرانژ » موسوم به «گروه ۵»، به راه اندازی موج جدید کوچکتر سوئیس در دهه ۱۹۷۰ کمک کرد. اولین فیلم بلند «تانر» با عنوان «شارل، مرده یا زنده» بود که در سال ۱۹۶۹ ساخته شد و نقطه آغاز سینمای سیاسی در سوئیس بود.
این فیلم که داستان تاجری را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرد زندگی سرمایه‌داری را رها کند تا در حاشیه جامعه زندگی کند و در حالی که اعتراضات دانشجویی در اوج خود بود، جایزه اصلی جشنواره فیلم لوکارونو را از آن خود کرد.
از دیگر معروف‌ترین فیلم‌های او می‌توان به «یوناس که در سال ۲۰۰۰ میلادی ۲۵ ساله می‌شود» محصول ۱۹۷۶ و «سال‌های خوش گذشته» (در ایران با نام سودای پرواز هم شناخته می‌شود) که جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن ۱۹۸۱ را از آن خود کرد، اشاره کرد. «آلن تانر» پیش از این در اظهار نظری عنوان کرده بود: «بیش از ۵۰ سال، در نیمه دوم قرن گذشته که احتمالاً جذاب‌ترین سال‌ها برای سینما بود، زندگی کردم که با زیر سؤال بردن سبک‌های قدیمی، گسست از ساختارهای قدیمی و ورود مدرنیته همراه بود.

برنامه نمایش «شب، داخلی، دیوار» در جشنواره تورنتو
فیلم سینمایی «شب، داخلی، دیوار» روزهای ۱۲، ۱۳، ۱۵ و ۱۷ سپتامبر در جشنواره تورنتو کانادا برای اهالی رسانه و مخاطبان جشنواره به نمایش گذاشته می‌شود.
فیلم سینمایی «شب، داخلی، دیوار» به نویسندگی و کارگردانی وحید جلیلوند و تهیه‌کنندگی علی جلیلوند که در بخش سینمای معاصر جهان جشنواره فیلم تورنتو
(Toronto International Film Festival) حضور دارد، روز دوشنبه ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریور) ساعت ۹:۴۰ شب برای اهالی رسانه به نمایش در می‌آید، روز سه‌شنبه ۱۳ سپتامبر (۲۲ شهریور) ساعت ۹ شب اولین نمایش رسمی فیلم در آمریکا خواهد بود و روز پنجشنبه ۱۵ سپتامبر (۲۴ شهریور) ساعت ۹ شب و همچنین روز شنبه ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهریور) ساعت ۸:۳۰ صبح برای مخاطبان جشنواره روی پرده می‌رود. در خلاصه داستان فیلم آمده است؛ زندگی نابینایی به نام علی با ورود نابهنگام زنی متواری، آشفته می‌شود.نوید محمدزاده، امیر آقایی، علیرضا کمالی، سعید داخ، با معرفی دایانا حبیبی و دانیال خیری‌خواه و جمعی از بازیگران و هنرجویان تئاتر بازیگران این فیلم هستند. این فیلم در اولین حضور جهانی خود در هفتاد و نهمین دوره جشنواره ونیز در بخش مسابقه حضور داشت. جشنواره فیلم تورنتو (tiff) بین روزهای ۸ تا ۱۸ سپتامبر (۱۷ تا ۲۷ شهریور) برگزار می‌شود.