ملک‌الشعراء و روایت ناتمام جنگ جهانی اول در ایران
ملک‌الشعراء و روایت ناتمام جنگ جهانی اول در ایران

  کتاب «تاریخچه سه سال و نیمه ما و جنگ (۱۹۱۷ـ۱۹۱۴)» در شمار منابع دست اول و موثق مربوط به تاریخ نخستین جنگ جهانی اول در ایران و حوادث سیاسی و ضد و خوردهای پشت و جلو پرده مربوط به آن سال هاست. هر چند با گذشت بیش از صد سال از این جنگ ویرانگر، […]

 

کتاب «تاریخچه سه سال و نیمه ما و جنگ (۱۹۱۷ـ۱۹۱۴)» در شمار منابع دست اول و موثق مربوط به تاریخ نخستین جنگ جهانی اول در ایران و حوادث سیاسی و ضد و خوردهای پشت و جلو پرده مربوط به آن سال هاست. هر چند با گذشت بیش از صد سال از این جنگ ویرانگر، باید با نگاهی انتقادی و به دور از هرگونه جناح‌ بندی سیاسی مورد بررسی قرار داد.«تاریخچه سه سال و نیمه ما و جنگ»، حاصل یک جدال قلمی بین «سیدضیاءالدین طباطبایی» نگارنده روزنامه «رعد» و «ملک‌الشعرای بهار» است. مجموعه مقالاتی که ملک‌الشعرای بهار در زمستان سال ۱۳۳۶ هجری قمری در پاسخ به انتقادات سیدضیاءالدین طباطبایی از عملکرد حزب دموکرات ایران در مراحل نخست جنگ اول جهانی در روزنامه «نوبهار» منتشر کرد در این کتاب ارائه شده است. همچنین متن کامل مقالاتی که ملک‌الشعرای بهار در باب تحولات سیاسی ایران معاصر نوشته است به انضمام آن بخش از مقالات سیدضیاءالدین طباطبایی که به تبادل آرا میان آن‌دو انجامیده، در کتاب آمده است و آنچه این کتاب دارد، نوشته های بهار است در ماه های صفر و ربیع الاول ۱۳۳۶، یعنی آذر و دی ۱۲۹۶٫مقالات را کاوه بیات را گردآورد و بر آن مقالاتی نوشته است. او درباره دوران این جدال قلمی نوشته است: اوایل زمستان ۱۳۳۶ ه ق/ ۱۹۱۷م، زمان بروز این جدال قلمی یکی از ادوار بحرانی تاریخ معاصر ایران بود. پیشامد انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و درهم شکستن چیرگی خفقان بار روسیه تزاری بر ایران این امید را دل ایرانیان به وجود آورد که شاید بتوان از فرصت بهره برد و موجبات اعاده استقلال ازدست رفته را هم فراهم آورد. اما به رغم عقب نشینی قوای روسیه از ایران و ناکار شدن یک بدخواه اساسی، اصل جنگ و رویارویی دیگر قدرت های برجای مانده طرفین، آلمان و عثمانی در آن سو و بریتانیا در این سو کماکان ادامه داشت و همان عواملی که در آغاز جنگ بی اعتنا به خواسته های ایرانیان، ایران را صحنه کارزار ساختند، هنوز در کار بود و ایران همچنان عرصه تاخت وتاز طرفین باقی ماند. آلمان و عثمانی سرمست از فروپاشی روسیه و گشوده شدن دست آنها در ایران و قفقاز و بین النهرین، و بریتانیا به نگرانی از این پیشامد، مترصدِ پرکردن جای خالی روسیه و هر دو طرف همچنان بی اعتنا خواسته های ایرانیان. (ص. ۷)
در چنین فضایی این جنگ جریده ای رخ داد. فارغ از آنچه سیدضیا نوشت (که البته مهم است اما محل این یادداشت نیست)، بهار چندین مقاله نوشت. کتاب، شانزده فصل دارد و هفت پیوست. فصل ها، مقالات بهار است و پیوست ها، نوشته های سیدضیا. مکتوبات بهار چنان است که خواننده امروز، می تواند به دید کاملی از اتفافات ایرانِ جنگ جهانی اول برسد و بداند چطور بی طرفی دولت ایران نقض و سرزمین ما عرصه تاخت وتازِ قوای بیگانه قرار گرفت.
برای مثال، در باب اعلان بی طرفی چنین آمده است: دولت ایران خود را در شدیدترین محذوراتی دیده. از طرفی عدم مساعدت روس ها و شدت خشونت مامورین آن دولت، از طرفی وقوع جنگ بین روس و عثمانی و هجوم عساکر و عشایر ترک به سرحدات آذربایجان، نیامدن جواب مساعد از بابعالی و عدم مساعدت در تخلیه سرحدات ایران از طرف آن دولت فوق العاده اسباب زحمت افکار دولت ایران را فراهم نموده و هیچ یک از دول مجاور حاضر نبودند که قطعا با ایران داخل یک سلسله مذاکرات اساسی و قطعی بشوند… این بود که در ۱۲ ماه ذیحجه ۱۳۳۲ اعلان بی طرفی بوسیله فرمان همایونی داده شده و در تلگراف متحدالمآل دولت مورخه ۱۲ ذیحجه راجع به بی طرفی به عموم مامورین سیاسی ایران مخابره شده و از طرف دولتین روس و انگلیس با یک حُسن تلقی پذیرفته گشت. (ص. ۳۹) و در جای دیگر نوشته است: … عثمانی ها و آلمان ها در نقض بی طرفی ایران از طرف روس ها خشمگین، از حبس اتباع و مامورین خودشان به دست روس ها غضبناک و عساکر عثمانی به بهانه وجود قشون روس که یک بهانه تقریبا مآغازی فرض می شد، مشغول تجاوز به خاک های ایران و ازطرفی روس ها توقع بی طرفی متمایل – بی طرفی محبت آمیز – را از ما داشته و صریح می گفتند، شما باید مثل زمان ناصرالدین شاه که در جنگ ما با عثمانی ها به ما موافقت کرد، شما هم همانطور با ما موافقت کنید، در عوض ما استقلال ایران را تامین نموده و بعد از جنگ و حصول امنیت در ایران قشون خود را بیرون خواهیم بُرد. (ص. ۴۷)
در جای جای نوشته های بهار، می توان دغدغه مندی و دلسوزی نسبت به ایران را یافت و گزارش هایش نشان از همین مهم دارد. در اذهان عمومی ما ایرانیان محمدتقی بهار معروف به ملک‌­الشعراء (۱۳۳۰ـ۱۲۶۵ش.) بیشتر در قامت شاعری توانا و محققی چیره‌ دست جلوه دارد و معرفی شده است. صاحب کتاب سه جلدی «سَبک‌شناسی»، که هنوز هم کم و بیش از آن استفاده می­‌شود، مصحح کتاب مؤلفِ ناشاس «تاریخ سیستان» و نگارنده کتاب تأثیرگذار و گفتمان‌­سازِ «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران». سِراینده منظومه­‌های مشهوری چون «جُغد جنگ»، «دماوندیه» و صدها قصیده، غزل و… اما این همه، «بهار» نیست! بهار از همان مشهد که بود، در کنار شاعری، که از پدر به ارث برده بود، از سال ۱۳۲۸هجری­‌قمری/ ۱۲۸۹ شمسی شروع به انتشار نشریه «نوبهار» در شهر سنتی مشهد کرد و خیلی زود وجهه روزنامه‌نگاری او حتی بر وجه شاعری­اش سَبَق برد و شاعری وی را در سایه افکند! نخست در روزنامه «خراسان» قلم زد و پس از کسب تجربه خود روزنامه «نوبهار» را در مشهد راه انداخت.
استاد کاوه بیات در مقدمه ارزشمند و تحلیلی که بر این مجموعه مقالات نگاشته، با دیدی کلی به موقعیت سیاسی بین‌ المللی که موجب نوشتن و انتشار این مقالات شد پرداخته و با قلمی فشرده، درون‌مایه اصلی آن­ها را مورد بحث و قرار داده است. استاد بیات در بخشی از مقدمه خود درباب داوری­‌های بهار و طباطبایی هوشمندانه نوشته است: «ملک‌­الشعراء بهار که اصولاً با طرح و بحث هرگونه انتقادی مخالف بود در مجموع به سیر اجتناب­‌ناپذیر وقایع اعتقاد داشت و این­که اصولاً قدرت انتخابی هم در کار نبود؛ شُد آن­چه می‌­بایست بشود و چاره‌ای هم نبود، مخالفت بهار با طرح و بحث هرگونه مضمون انتقادی بر این سنت سیاسی ریشه­‌دار استوار بود که با توجه به شرایط حساس وقت و ضرورت یگانگی و وحدت عمومی مباحث مناقشه‌­آمیز، مضرّ و بی­حاصل است.»، (ص ۲۳).
ایشان با تکیه بر گذاره نقل شده در بالا، ادامه داده است: «از این مقوله به عنوان نوعی رسم و سنت سیاسی یاد شد، زیرا هرگاه یکی از نیروهای سیاسی در مقام نقد تجارب گذشته برآمده است، ریختن آب به آسیاب دشمن شده و امری مذموم و ناپسند توصیف می­‌گردد، طبعاً ارزیابی مجدد و نقدی هم در مورد تجارب سیاسی صورت نمی­‌گیرد.»
یکی از نکات مهم و در عین حال تا همین امروز همچنان مغفول واقع شد در خلال جنگ جهانی اول در غرب ایران، نیات توسعه‌طلبانه امپراتوری عثمانی در اشغال رسمی و مفتضحانه بخشی از خاک ایران و ادعای مضحک اتحاد اسلام است. اتحاد اسلام ردایی بود که عثمانی‌­ها زیر لوای آن در واقع اهداف توسعه‌طلبانه خود را در ایران و خاورمیانه پیش بردند که دست­کم برای ما ایرانیان نتایج فاجعه‌باری به بار آورد. در همین راستا باید به اقدامات جنایت‌آمیز فرمانده عثمانی رئوف بیک نگریست و کردار خشن و مالکانه او در کرمانشاه و غرب ایران را تحلیل کرد.
کتاب «تاریخچه سه سال و نیمه ما و جنگ (۱۹۱۷ـ۱۹۱۴)» (روس و انگلیس؛ آلمان، عثمانی و ایران) به­‌کوشش کاوه بیات در ۳۰۵ صفحه در قطع رقعی از سوی انشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده است.