خانه ات سرد است ؟ خورشيدي در پاکت مي گذارم و برايت پست مي کنم ستاره ي کوچکي در کلمه اي بگذار و به آسمانم روانه کن بسیارتاريکم دوم مهر زادروز منوچهر آتشی است. آتشی، متخلص به سرنا، شاعر، منتقد، مترجم و روزنامهنگار است. او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسط را در بوشهر گذراند و […]
خانه ات سرد است ؟
خورشيدي در پاکت مي گذارم
و برايت پست مي کنم
ستاره ي کوچکي در کلمه اي بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیارتاريکم
دوم مهر زادروز منوچهر آتشی است. آتشی، متخلص به سرنا، شاعر، منتقد، مترجم و روزنامهنگار است. او تحصیلات ابتدایی و دوره متوسط را در بوشهر گذراند و برای گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی به شیراز رفت. آتشی در سال ۱۳۳۳ آموزگار شد و در شهر بوشهر و اطراف آن به تدریس پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت. او در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی، فارغالتحصیل شد و در دبیرستانهای قزوین، به امر دبیری پرداخت.
او در پایان سالهای خدمت دبیری به عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیو و تلویزیون به کار پرداخت و در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت. آتشی از سال ۱۳۳۳ انتشار شعرهایش را شروع کرد و در فاصله چند سال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر درآید.
نخستین مجموعه شعر او با عنوان آهنگ دیگر در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد و پس از این مجموعه، دو مجموعه دیگر با نامهای آواز خاک و دیدار در فلق انتشار یافت. او در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر میسروده در دو دهه آخر عمر به شعر سپید روی آورد.
نخستین مجموعهی شعر آتشی با عنوان «آهنگ دیگر» در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد. مجموعههای شعر «آواز خاک» (۱۳۴۷)، «دیدار در فلق» (۱۳۴۸)، «وصف گل سوری» (۱۳۶۷)، «گندم و گیلاس» (۱۳۶۸)، «زیباتر از شکل قدیم جهان» (۱۳۷۶)، «چه تلخ است این سیب» (۱۳۷۸) و «حادثه در بامداد» (۱۳۸۰)، همچنین ترجمهی آثاری چون «دلاله» (تورنتون وایلدر)، «لنین» (مایاکوفسکی) و ترجمه داستان «فونتامارا» اثر ایناتسیو سیلونه که در سال ۱۳۴۸ انتشار یافت، از آثار منتشرشدهی منوچهر آتشی هستند.
آتشی در سال ۱۳۸۴ چهره ماندگار شد. عجیب این بود که چند روز بعد از این اتفاق بر اثر ایست قلبی درگذشت. بعضی او را نیمای جنوب میخوانند. سیدحسینی در این باره هم خاطرهای از آتشی دارد. با همان ناشیگری روستاییاش روی صحنه رفت. پس از اینکه با بزرگان دست داد برگشت که برود. صدایش کردند. او جایزهاش را نگرفته بود. همین سادگیاش باعث شد به خاطر چهره ماندگار شدن آماج انتقاد شود.
در اشعار او بومیگری و توصیف دیار زیاد دیده میشود. ۲۱ کتاب شعر دارد و ۲۰۰۰ صفحه شعر سروده است. شاعر تأثیرگذاری بود که بر همولایتیهایش و شاعرانی همچون فرخزاد، باباچاهی، سعید مهیمنی و … تأثیر گذاشت. ترجمههای خوبی داشت که به خاطر آنها جایزه دریافت کرد.
«نگاه ها چه ظالمانه جاي کلمات را گرفته اند
سکوت چه قدر جاي صدا را
هنوز نگفته ام دوستت دارم
نگاهم اما به عربده گفت
عربده اي که نرگس حافظ راپژمرده کرد
هنوز نگفته اي دوستت دارم
سکوتت اما باراني شد
و دل صنوبري خشکم را خرم کرد
در اين تابوت آرواره ، سروي به شکل دل آدمي بود
سروي مرده در خشکسال مهر
از مژگان ميترائي تو آفتابي جاري شد
مرده بيدارشد و تابوت را شکست
و شلنگ انداز خيابان ها را باغ سرو کرد
سکوت چه قدر جاي صداها را مي گيرد هنوز
نگاه چه ظالمانه جاي کلمه ها را
اين تقدير ديدار بي گاه ما نيست
از تمامي تاريخ بپرس»