اردشیر لارودی / حتی خواجه حافظ شیرازی هم میداند که نظام مدیریتی ورزش ایران و «تازه مدیران» باشگاههای ما چه دستاوردهای بیبدیلی برایمان سوغات آوردهاند! همه میدانند که پولهای زبانبسته، توسط پاچه ورمالیدههای زباندار چگونه نصیب گابریل کالدرون و دستیارانش شده است! پولهایی که مفت چنگ مربیان خارجیای میشود که اگر در ایران […]
اردشیر لارودی /
حتی خواجه حافظ شیرازی هم میداند که نظام مدیریتی ورزش ایران و «تازه مدیران» باشگاههای ما چه دستاوردهای بیبدیلی برایمان سوغات آوردهاند! همه میدانند که پولهای زبانبسته، توسط پاچه ورمالیدههای زباندار چگونه نصیب گابریل کالدرون و دستیارانش شده است! پولهایی که مفت چنگ مربیان خارجیای میشود که اگر در ایران مشغول بهکار نمیشدند، سالهای سال بیکار میماندند! مثل همین کالدرون و مثل وینفرد شفر و استراماچونی و برانکو ایوانکوویچ و برادرش و آن یکی با پسرش و مارک ویلموتس با همسرش که برای تحویل گرفتن رأی دادگاه، روزشماری میکنند!
شیرینکاریهای مالی
پرسیدیم تازه چهخبر، چون هنوز به قول معروف «سر گنده» زیر لحاف است! ماجرا به همین چندین و چند شیرینکاری ختم نمیشود و این هنوز «اول سحر» است و باید منتظر صبح دولتش و خبرهای گندهتر بود!
قرار است بازیهای لیگ برتر در شرایط «کرونا» یی برگزار شود، ولی نمیشود و این نمیشودها معلوم نیست شامل کدام مسابقهها خواهد شد! آیا بازی استقلال – تراکتور که وعده اش را برای روز شنبه آینده گذاردهاند، سر موقع و به وقت آغاز خواهد شد؟ آیا ویروس کووید ۱۹ استقلال را رها میکند و یقه تراکتور را نخواهد چسبید؟
درباره پرسپولیس و ماشینسازی چگونه گمانه میزنید؟ یا سپاهان و پارس جنوبی؟ آیا وزارت نفت، تیمداری در مناطق نفتی را بد و غلط نمیداند؟
ما را باش که چه رویی داریم؟ ما را باش که هنوز هم از وفای بهعهد حرف میزنیم و هنوز دنبال تعهداتی هستیم که در قبال شهروندان شهرهای مختلف، از جمله آبادان داریم؟ آبادانی که هرچه برایش انجام دهیم، کم است! و آبادانی که سالیان سال است، استعدادهای خدادادهاش فراموش شدهاند گویا!
کهنهفکری، بیفکری
اتفاق تازهای رخ نداده و رخ نمیدهد! همان بدقولیهای از قدیم بهجا مانده، همان بیخیالیهای ریشهدار! و حالا یک بهانه واقعیتر هم داریم: ویروس کرونا! بلایی که هر روز به رنگی در میآید و فرصتهای تازه به تازه برای انجام ندادن وظایف صد درصدی پدید میسازد!
هر مدیر و نامدیری به شکلی از این دشمن بشریت استفاده میکند و هیچکس از خودش نمیپرسد: قبل از «کرونا» کجا بودیم و چهکار میکردیم و چرا اصلیترین وظایف خود را انجام نمیدادیم و چرا فوتبال خود را به دست افراد ناتوانی سپردیم که در اداره یک مدرسه دوکلاسه هم ناتوانند و بیعرضگی خود را اثبات کردهاند!
فوتبال ایران، مثل همه جای جهان، با صاعقه «کووید ۱۹» دست به گریبان است، ولی قبل از هجوم همهجانبه این بلا، از طاعون وظیفهنشناسی و باری به هر جهت بودن و کوچک فکری و سهلانگاری، ضربهها خورده است!
به جغرافیای فوتبال ایران نگاه کنید، چند شهرستان و چند استان را درگیر لیگ برتر میبینید؟ تولید علم در فوتبال ایران چه حالی دارد؟ پرورش استعداد چه روزگاری را سپری میکند؟ آیا حق درآمدسازی و کسب پول مشروع داریم؟ آیا فوتبال ایران حق خودکفایی و اجازه خرید و فروش آوردههای خود را دارد؟ چرا راه دور برویم، در فوتبال ایران، جای بزرگان مرده و زنده این فوتبال کجاست؟ چه کسانی برای چه کسانی تصمیم میگیرند؟ در نظام تصمیمسازی و اخذ تصمیم فوتبال ایران، از علی پروین تجربی و سنتگرا تا علی دایی و بقیهای که دانشآموختگی، ویژگی اصلیشان است، کجاست؟ در فوتبال ایران، مدیریت فوتبال پایتخت در دست کیست؟ در فوتبال ایران، خوزستان را چگونه اداره میکنیم؟ یا فارس را یا گیلان و مازندران و گلستان و خراسانها را؟ از فوتبال اردبیل و غرب ایران و مرکز ایران که نگو! در فوتبال ایران، آمایش سرزمین چقدر «کشک» است!/خبر ورزشی