نهاد وکالت در تفسیر اصل ۴۴ قانون اساسی
نهاد وکالت در تفسیر اصل ۴۴ قانون اساسی
اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، چارچوبی برای نظام اقتصادی کشور ترسیم می‌کند که بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی استوار است.

این اصل تصریح دارد که: «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی‌، تعاونی و خصوصی با برنامه‌ریزی منظم و صحیح استوار است‌:
۱. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ‌، صنایع مادر، بازرگانی خارجی‌، معادن بزرگ‌، بانکداری‌، بیمه‌، تامین نیرو، سدها و شبکه‌های بزرگ آبرسانی‌، رادیو و تلویزیون‌، پست و تلگراف و تلفن‌، هواپیمایی‌، کشتیرانی‌، راه و راه‌آهن و مانند اینها است که به‌صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است‌.
۲. بخش تعاونی شامل شرکتها و موسسات تعاونی تولید و توزیع‌ است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل می‌شود.
۳. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی‌، دامداری‌، صنعت‌، تجارت و خدمات می‌شود که مکمل فعالیت‌های اقتصادی دولتی و تعاونی است‌.
مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق‌ باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت‌ قانون جمهوری اسلامی است‌. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین‌ می‌کند».

هدف اصلی این اصل، ایجاد توازن بین این سه بخش و تعیین حدود فعالیت هر یک به منظور تحقق اهداف کلان اقتصادی و اجتماعی کشور است. با این حال، سیاست‌های کلی اصل ۴۴ که در سال ۱۳۸۴ ابلاغ شد، به منظور تسریع در خصوصی‌سازی و کاهش نقش دولت در اقتصاد، تغییراتی را در تفسیر و اجرای این اصل ایجاد کرد. این تغییرات، در برخی موارد، می‌توانند با نص و روح اصلی اصل ۴۴ در تعارض باشند.

*تعارضات احتمالی:

۱- تفسیر موسع از واگذاری‌ها:
سیاست‌های کلی اصل ۴۴، با هدف کاهش بار مالی و مدیریتی دولت، واگذاری گسترده فعالیت‌ها و بنگاه‌های دولتی به بخش‌های غیردولتی را تجویز می‌کند. این در حالی است که اصل ۴۴، فعالیت‌های اقتصادی دولتی را محدود به موارد ضروری و مرتبط با حاکمیت و منافع ملی می‌داند. تفسیر موسع از واگذاری‌ها ممکن است منجر به خروج دولت از عرصه‌هایی شود که حضور آن برای حفظ منافع عمومی و عدالت اجتماعی ضروری است.

۲- تضعیف بخش تعاونی:
در حالی که اصل ۴۴ بر تقویت و گسترش بخش تعاونی تأکید دارد، سیاست‌های کلی آن، عمدتاً بر توسعه بخش خصوصی متمرکز است. واگذاری‌ها نیز اغلب به نفع بخش خصوصی انجام می‌شود و بخش تعاونی از فرصت‌های کافی برای توسعه و رقابت برخوردار نمی‌شود. این امر می‌تواند به تضعیف جایگاه بخش تعاونی در اقتصاد کشور و عدم تحقق اهداف عدالت اجتماعی منجر شود.

۳- ایجاد انحصار و نابرابری:
واگذاری گسترده بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی، در صورت عدم نظارت کافی، می‌تواند منجر به ایجاد انحصار و تمرکز ثروت در دست عده‌ای خاص شود. این امر با اهداف اصل ۴۴ در زمینه گسترش مالکیت و تأمین عدالت اجتماعی در تعارض است.

*ارتباط با طرح تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار:
طرح تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار، با هدف کاهش موانع و تسهیل فرآیند راه‌اندازی کسب‌وکارها، در راستای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قرار دارد. این طرح، با کاهش بروکراسی و تسریع در صدور مجوزها، می‌تواند به توسعه بخش خصوصی و افزایش رقابت‌پذیری اقتصاد ملی کمک کند.

با این حال، باید توجه داشت که تسهیل صدور مجوزها نباید به قیمت نادیده گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی، بهداشتی، ایمنی و مناسبات حرفه ای صنفی تمام شود. همچنین، باید سازوکارهایی برای جلوگیری از ایجاد انحصار و رقابت ناسالم در بازار ایجاد شود.

*تأثیرات منفی بر نهاد وکالت و نظام قضایی:
تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار، به منظور کاهش بروکراسی و تسریع در راه‌اندازی کسب‌وکارها، می‌تواند تأثیرات منفی بر نهاد وکالت و نظام قضایی داشته باشد. در زیر به برخی از این تأثیرات منفی اشاره می‌شود:

۱- کاهش نیاز به خدمات وکالتی:
با تسهیل فرآیند صدور مجوزها و کاهش موانع قانونی برای تأسیس کسب‌وکارها، ممکن است متقاضیان کسب‌وکار به کمبود نیاز به مشاوره‌های حقوقی و وکالت برخورد کنند. این امر در کنار افزایش بی رویه وکلا، می‌تواند به کاهش حجم پرونده‌ها و درخواست‌های حقوقی برای وکلا منجر شود و تأثیر منفی بر درآمد وکلا و فعالیت‌های نهاد وکالت داشته باشد.

۲- افزایش دعاوی قضایی:
تسهیل فرآیندها ممکن است به عدم دقت در رعایت قوانین و مقررات منجر شود. افرادی که بدون مشاوره حقوقی کافی اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکار می‌کنند، ممکن است با مشکلات قانونی مواجه شوند. این امر می‌تواند به افزایش دعاوی قضایی و پرونده‌های مرتبط با تخلفات و اختلافات ناشی از کسب‌وکارها منجر شود و بار بیشتری بر نهاد قضایی وارد کند.

۳- تضعیف کیفیت خدمات حقوقی:
کاهش نیاز به وکالت قانونی به این معناست که وکلا ممکن است با کاهش درآمد و فشار اقتصادی مواجه شوند. این امر می‌تواند باعث تضعیف کیفیت خدمات حقوقی ارائه شده توسط وکلا و نهاد وکالت گردد. کمبود درآمد می‌تواند موجب نارضایتی در بین وکلا و افت انگیزه برای ارائه کادر خدمات با کیفیت شود.

۴- عدم هماهنگی با نظام قانونی:
تسهیل صدور مجوزها ممکن است به طور ناخواسته به تضعیف نظام قانونی و اصول حقوقی منجر شود. عدم رعایت دقت در فرآیند صدور مجوزها ممکن است به تداخل در قوانین و مقررات موجود و افزایش پرونده‌های حقوقی در نهاد قضایی منجر شود.

۵- مستعمل شدن حقوق عمومی:
تسهیل فرآیندهای تجاری و کاهش نظارت‌ها ممکن است به نفع برخی افراد خاص و کسب‌وکارهای بزرگ باشد و در نتیجه منجر به از بین رفتن حقوق عمومی و تضعیف رقابت عادلانه شود. این وضعیت می‌تواند به تضییع حقوق کوچک‌ترین کسب‌وکارها و ایجاد نابرابری در بازار منجر شود. نهاد قضایی ممکن است با قضایای پیچیده‌ای در این زمینه روبه‌رو شود.

*نتیجه‌گیری:
سیاست‌های کلی اصل ۴۴، با هدف تسریع در خصوصی‌سازی و کاهش نقش دولت در اقتصاد، تغییراتی را در تفسیر و اجرای این اصل ایجاد کرد. این تغییرات، در برخی موارد، می‌توانند با نص و روح اصلی اصل ۴۴ در تعارض باشند.

برای تحقق اهداف اصل ۴۴، لازم است توازن مناسبی بین بخش‌های دولتی، تعاونی و خصوصی ایجاد شود و از ایجاد انحصار و نابرابری جلوگیری شود.

طرح تسهیل صدور مجوزهای کسب‌وکار، می‌تواند به توسعه بخش خصوصی و افزایش رقابت‌پذیری اقتصاد ملی کمک کند. اما باید توجه داشت که تسهیل صدور مجوزها نباید به قیمت نادیده گرفتن ملاحظات زیست‌محیطی، بهداشتی، ایمنی و مناسبات حرفه ای صنفی تمام شود.

اگرچه طرح تسهیل مجوزهای کسب‌وکار با هدف بهبود محیط اقتصادی و تشویق به سرمایه‌گذاری طراحی شده است، اما لازم است که در این راستا تبعات آن بر نهاد وکالت و نهاد قضایی نیز مورد بررسی قرار گیرد. برای جلوگیری از تأثیرات منفی، ایجاد کانال‌های قانونی و مشاوره حقوقی مناسب در فرآیند صدور مجوزها و توسعه آگاهی‌های حقوقی برای کارآفرینان ضروری است.

  • نویسنده : دکتر حسن خلیل خلیلی / حقوقدان و وکیل دادگستری و کارشناس امور اقتصادی و بازرگانی