زندگی پر آشوب نویسنده
زندگی پر آشوب نویسنده

    کتاب زوال بشری از اوسامو دازای دومین رمانی است که از این نویسنده در کافه‌بوک معرفی می‌شود. اوسامو دازای، نویسنده‌ای ژاپنی است که با وجود عمر کوتاهش تاثیر زیادی بر ادبیات ژاپن گذاشت. حتی نویسنده‌های به‌نامی مثل هاروکی موراکامی و کوبو آبه از وی تاثیر پذیرفته‌اند. اما متاسفانه آثار این نویسنده هنوز در […]

 

 

کتاب زوال بشری از اوسامو دازای دومین رمانی است که از این نویسنده در کافه‌بوک معرفی می‌شود. اوسامو دازای، نویسنده‌ای ژاپنی است که با وجود عمر کوتاهش تاثیر زیادی بر ادبیات ژاپن گذاشت. حتی نویسنده‌های به‌نامی مثل هاروکی موراکامی و کوبو آبه از وی تاثیر پذیرفته‌اند. اما متاسفانه آثار این نویسنده هنوز در ایران شناخته شده نیست.

اوسامو دازای در دوران جنگ جهانی دوم که اکثر نویسندگان به‌خاطر محدودیت و شرایطِ سختِ چاپ، نوشتن را کنار گذاشته بودند، به تنهایی بار تمام ادبیات ژاپن را به دوش می‌کشد و نمی‌گذارد این آتش خاموش شود. دازای در طول زندگی‌اش شش مرتبه خودکشی ناموفق داشت و در آخر به‌همراه زنی به رودخانه تاما می‌پرد و به زندگی‌اش خاتمه می‌دهد. (در فرهنگ ژاپن این نوع خودکشی به خودکشی «جوشی» معروف است.)
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب زوال بشری آمده است: «زوال بشری حدیث نفس خودِ دازای است؛ نویسنده‌ای که زندگی پرآشوبی داشت و پرداخت اعتراف‌گونه و صادقانه زندگی، شاخصه آثارش شد. نویسنده‌ای از مردمان ساده و صادق آئوموری که در برخورد با لایه‌های عمیق واقعیت جامعه شهری، قلمش تلخ می‌شود.»
اوسامو دازاى در زوال بشرى، داستان زندگی یک انسان را در سراشیبى رو به افول روایت می‌کند. او در فصل اول با توصیف سه عکس از کودکی، جوانى، و پیرىِ یک انسان، دورنمایی کلى از مقوله زوال را نشان می‌دهد. و به ترتیب توصیف می‌کند که چطور احساسات در طول دوره‌هاى زندگی، دستخوش تغییر شده و به مرور ریشه عواطف خشکیده می‌شود، تا جایى که با تماشاى چهره پیرى، هیچ اثری از آن انسان ابتدای راه شناخته شده نیست: این تصویرِ زوال بشرى است.
زویو؛ شخصیت محورى، فردى است که از انسان‌ها می‌ترسد و از آن‌ها گریزان است. او شخصیت و افکارش را پشت نقابى همیشه خندان استتار کرده و دائماً برای آنکه در چاله‌های سیاهِ پیش روى زندگی نکبت‌بارش فرو نرود به سمتی فرار می‌کند و یا به چیزی چنگ می‌زند. اما آنقدر همین آدم‌ها و جامعه بر او تاثیر می‌گذارند و بازی‌اش می‌دهند که رفته‌رفته در سراشیبی تاریک انهدامِ خودش می‌افتد. او ذره ذره با فساد و ابتذال یکی می‌شود. خودش می‌شود شبیه همان انسان‌هایی که ازشان فرارى بود. فرد جامعه‌گریزى که با جامعه یکی می‌شود. درست شکل سایه‌اى که وقتى کامل به میان تاریکی برود، دیگر دیده نمی‌شود و خودش می‌شود بخشى از آن تاریکى!
اوسامو دازای این مسیر را طوری پیش می‌برد که متوجه نمی‌شوید شروع مرز بین آبادی و ویرانى کجاست و این انحطاط دقیقه در چه مرحله‌ای شکل گرفته. این مسیر همه‌ى ماست که به‌واسطه آرام بودنش متوجه آن نیستیم.
در واقع طبق عقیده دازاى، در پسِ ذهن انسان سایه تاریک و شبح‌واری وجود دارد که او را هدایت می‌کند. به کدام سمت؟ به سمت زوال، تاریکی، پوچى و ابتذال. این سایه فارغ از جامعه است، فارغ از اقتصاد، فارغ از سیاست، فارغ از دین، خیر و شر یا مسائل اخلاقى. گویى این سایه موجودیتى کاملا مستقل دارد و کار خودش را می‌کند. زوال، مسیری است که هر انسان طى می‌کند و از روشنى به مرور تیره‌تر می‌شود و بیشتر در ابتذال فرو می‌رود.
راوی با اشاره به شعرى از شال کروس، خود را به وزغى تشبیه می‌کند که پست‌تر از هر حیوانى صرفاً سنگ‌ها و موانع پیش رویش را آرام دور می‌زند و کار دیگرى از او ساخته نیست. در واقع ما در طول این مسیر در بهترین حالت اگر صادق باشیم، رویه‌اى جز همین، پیش رو نداریم. هدف دازای این است که روند وضعیت پیش روى «یک انسان» را تعمیم دهد به «کل بشریت». آنکه ذره ذره رو به نابودی‌ست، نه صرفاً شخصیت اصلى کتاب. که تمام بشریت است. و این سراشیبى ترسناکِ رو به زوال مسیر مشترک و سرنوشت مختومِ همه ماست.

٭ ٭ ٭
اوسامو دازای نویسنده‌ای ژاپنی است که باوجود عمر کوتاهش تاثیر زیادی بر ادبیات ژاپن گذاشت. حتی نویسنده‌های بنامی مثل هاروکی موراکامی و کوبو آبه از وی تاثیر پذیرفته اند.
اوسامو دازای، از سرشناس‌ترین و اثرگذارترین نویسندگان ژاپنی است. بسیاری از نویسندگانی که اکنون بدل به نماد ادبیات و فرهنگ ژاپن شده‌اند، وامدار او هستند. دازای سال ۱۹۴۸ و در سن ۳۸ سالگی از دنیا رفت و باوجود اهمیتی که در ادبیات معاصر ژاپن داشت، اما پیش از انتشار رمان خورشید رو به زوال (شایو) صرفاً یکی دو داستان کوتاه از او به فارسی منتشر شده بود. زوال بشری، بهترین اثر اوسامو دازای و یکی از آثار سرآمد ادبیات مدرن ژاپن است.
زوال بشری تأثیرگذارترین کتاب دازای است. در نظرسنجی‌ای که بین دانشجویان دانشگاه‌های ژاپن انجام شد، زوال بشری جزو نُه کتاب تأثیرگذار بر زندگی آنها انتخاب شد. قدرت‌الله ذاکری در یادداشت خود بر زوال بشری می‌نویسد: «زوال بشری داستانی اعتراف‌گونه از زندگی خودِ دازای است، نویسنده‌ای که زندگی پُرآشوبی داشت و پرداخت اعتراف‌گونه و صادقانه زندگی، شاخصه آثارش شد. نویسنده‌ای از مردمان ساده و صادق آئوموری که در برخورد با لایه‌های عمیق واقعیت جامعه شهری، قلمش تلخ می‌شود، آن‌قدر تلخ که در چهل سال زندگی کوتاهش، شش‌بار به‌سوی مرگِ خودخواسته کشانده می‌شود.»

٭ ٭ ٭
جملاتی از متن کتاب
وقتی از من می‌پرسند چی دوست داری، همه‌چیز برایم نفرت‌انگیز می‌شود. (کتاب زوال بشری – صفحه ۴۰)
می‌دانم یک‌طرفه و غیرمنصفانه است. اما احساسم این بود که شکوه کردن پیش انسان‌ها کاملا بیهوده است. (کتاب زوال بشری – صفحه ۴۵)
تاکنون در زندگی‌ام چندین بار پیش آمده که آرزو کنم و بخواهم دیگران مرا بکشند، اما یک بار هم پیش نیامده که بخواهم کسی را به قتل برسانم، چرا که معتقدم با این کارم مقتول را خوشبخت مى‌کنم. (کتاب زوال بشری – صفحه ۵۵)
هر چیزی که قانونى باشد برایم ترسناک‌تر است (این احساس قوی قلبى کاملا ناشناخته است) و هم طرز عمل آن برایم گنگ و ناشناخته است. یعنی نمی‌توانم در اتاقى بدون پنجره و درحالى که کف آن سرد است بنشینم چون این کار موافق «قانون» است. برعکس، اگر بیرونِ آن را سراسر «دریاى غیرقانونى» فرا گرفته باشد، برایم راحت‌تر و دوست‌داشتنى‌تر است که بیرون بپرم، در آن دریا شنا کنم و سرانجام بمیرم. (کتاب زوال بشری – صفحه ۷۴)
حالا برای من نه خوشبختی وجود دارد نه بدبختی. روزگار می‌گذرد. من تاکنون فقط در رنج و مشقتِ بسیار زیسته‌ام. بله در «دنیاى انسان‌ها» تنها اندیشه‌ی صادقانه‌ای که می‌شود به درک آن رسید، همین رنج و مشقت است. روزگار می‌گذرد. (کتاب زوال بشری – صفحه ۱۵۹)