هفته کتاب و کتابخوانی از ۲۴ آبان ماه آغاز شد و اول آذر به پایان رسید و با قاطعیت می توانیم بگوییم که هیچ گونه کمک موثری به اعتلای فرهنگ کتابخوانی و پیشرفت در حوزه چاپ و نشر نکرد و ده بار دیگر هم با همین شیوه برگزار شود، هیچ کمکی نخواهد کرد. در واقع […]
هفته کتاب و کتابخوانی از ۲۴ آبان ماه آغاز شد و اول آذر به پایان رسید و با قاطعیت می توانیم بگوییم که هیچ گونه کمک موثری به اعتلای فرهنگ کتابخوانی و پیشرفت در حوزه چاپ و نشر نکرد و ده بار دیگر هم با همین شیوه برگزار شود، هیچ کمکی نخواهد کرد. در واقع تنها دستاورد این هفته، به بار آمدن هزینه های تبلیغاتش بود.
جامعه روشن فکر و تحصیل کرده و فرهنگی ایران، به خوبی می داند که چرا برگزار کردن مناسبت های این چنینی نه تنها کمکی نمی کند، بلکه با بعضی مولفه هایش باعث ریزش مخاطبان نیز می شود. پس خطاب به مسئولینی که می گویند گوششان برای شنیدن انتقاد و پیشنهاد شنواست، چند دلیل برای عدم موفقیت این بزرگداشت را ذکر می کنیم با امید اینکه رعایت شود.
اولین و موثر ترین عامل که هیچ نیازی به یادآوری ما ندارد، شرایط اقتصادی است. شما نمی توانید در جامعه ای که کارشناسان مورد تاییدتان معتقدند انسان اگر میوه نخورد و مراسم شب یلدا نگیرد و مسافرت نرود نمی میرد، و مردم ایران توقع خود را کم کنند و انقدر غر نزنند، توقع داشته باشید سرپرست خانوار شریفی که دسترنجش به زور کفاف اصلی ترین نیازهایش را می دهد، هزینه ای را برای کتاب کنار بگذارد. پس بار دیگر که هرکداممان فرهنگ مردم غرب مثل آلمانی ها را تحسین کردیم که توی مترو کتاب می خوانند و یا مثلا فرانسوی ها توی سبد خرید ماهانه شان کتاب پیدا می شود، یادمان بیفتد آن ها چیزی دارند به نام یارانه کتاب که در ایران نه به مخاطب پرداخت می شود نه به ناشر و مولف. گاهی هم اگر هزینه ای برای این کار اختصاص داده می شود، مبلغش انقدر خنده دار است که کفاف هزینه یک تاکسی اینترنتی را نمی دهد چه برسد به کتاب! هم به هنرمند هزینه های وحشتناکی اعمال می شود هم به اهل فرهنگ و در این جدال بین خالق اثر و مخاطب، کار دولت ها فقط تبلیغ کردن و بزرگداشت برگزار کردن است. با پرداخت رایانه کتاب و کمک مالی به ناشران، دیگر هیچ نیازی به برگزاری این هفته و آن هفته نیست و سرانه مطالعه به شکل چشمگیری افزایش می یابد.
عامل دیگر نگاه یک جانبه رسانه ها به آثاریست که تولید می شوند. نگاهی که در تمام حوزه ها به جامعه ایرانی ضربات جبران ناپذیری وارد کرده. متاسفانه گوش شنوایی وجود ندارد اما باز هم تکرار می کنیم و در آینده هم تکرار خواهیم کرد که اگر سلیقه تمام مردم را در نظر نگیرید، فقط حمایت افراد شبیه خودتان را خواهید داشت. نگاهی به ژانر کتاب هایی که توسط صدا و سیما و رسانه های ملی پیشتیبانی جدی می شوند گواه این ادعاست. و این یعنی نویسنده ای خارج از حیطه های مورد علاقه تان اگر نوشت، خودش می داند و هزینه هایی که دارد و تبلیغاتی که با این شرایط وحشتناک اینترنت بتواند بکند یا نکند. اگر هدف، اعتلای فرهنگ کتابخوانیست باید فقط کتاب را تبلیغ کرد و لاغیر. در قدم اول باید مردم را به سمت مطالعه تشویق کرد. حتی شده با رمان های زرد. ما در قدم اول می خواهیم سرانه مطالعه را افزایش دهیم. افزایش که پیدا کرد سراغ معرفی ژانرهای مورد تاییدمان هم می رویم.
شاید دلیل اینکه تعداد کتاب های تالیفی در حوزه علوم انسانی و با هدف پیشرفت در حوزه فرهنگ و عقلانیت به تعداد انگشتان دست هم نیست همین باشد. اساسا هیچ اهمیتی به این حوزه ها داده نمی شود و یکی از بزرگترین ضربه هایی که سیاستگذاری یک حکومت می تواند باعثش شود همین است. ضربه ای که موقع اهمیت ندادن به جامعه روشنفکر متوجه اش نمی شوید. زمانی که جامعه دچار حوادثی مثل حوادث دو ماه اخیر شد و در منجلاب گیر کرد ممکن است بفهمید چه کرده اید.
ممکن است!
در کل می توان گفت وقتی قیمت خرید یک کتاب، حدود یک سوم حقوق نصف مردم ایران است، وقتی مخاطب تمام کتاب های تالیفی را نمی شناسد و فقط از یک ژانر سر در می آورد و اگر آن را دوست نداشته باشد کتاب نمی خواند، وقتی کتاب های حوزه علوم انسانی با دید روشن فکری فقط گاهی در رسانه های اصطلاح طلب سر و کله شان پیدا می شود و زورشان قطعا به کل جامعه ایران نمی رسد، و وقتی مردم انقدر دغدغه دارند که گاهی خودشان را هم فراموش می کنند چه برسد به خوراک مغزشان، هزینه کردن و برگزاری هفته کتاب، بیهوده ترین کار ممکن است. اول باید زیر ساخت ها را آماده کرد و بعد جشنواره برگزار کرد تا جشن گرفتن و فستیوال برگزار کردن، معنی داشته باشد و نتیجه دهد. در غیر این صورت از دانشجویی که باید یک سال تمام ذره ذره پول کنار بگذارد تا بتواند یک بار در سال نمایشگاه کتاب برود و نهایتا سه یا چهار کتاب خریداری کند، توقع حمایت از اینجور برنامه ها را نداشته باشید!