گروه سیاسی حکمرانی خوب «good governance» برای خود تعاریفی علمی و هماهنگ با تجربیات جوامع بشری دارد که عقل سلیم و سابقه زیست ما در جهان جدید نیز آن را تأیید میکند. ویژگیهایی چون «مشارکت حداکثری»، «حاکمیت قانون»، «شفافیّت»، «پاسخگویی»، «کارآمدی»، «مسئولیتپذیری»، «عدلت» و «وفاق عمومی» که هر کشوری به آن تن داد، به توسعه […]
گروه سیاسی
حکمرانی خوب «good governance» برای خود تعاریفی علمی و هماهنگ با تجربیات جوامع بشری دارد که عقل سلیم و سابقه زیست ما در جهان جدید نیز آن را تأیید میکند. ویژگیهایی چون «مشارکت حداکثری»، «حاکمیت قانون»، «شفافیّت»، «پاسخگویی»، «کارآمدی»، «مسئولیتپذیری»، «عدلت» و «وفاق عمومی» که هر کشوری به آن تن داد، به توسعه متوازن و پایدار رسید و هر کشوری که در این شاخصها، گزینشی عمل کرد دچار رشد و توسعه کاریکاتوری شد و انواع آسیبها را تجربه کرد.
مدیران دولتی در جمهوری اسلامی ایران به نوعی اختلال به نام «تأخیر در درک و دریافت» مبتلا هستند و همین تأخیر به نهادینه شدن رویکرد مدیریت بحرانی در حکمرانی ما منجر شد. در این نوع حکمرانی، همه مدیران در اتاقهای خود زیر کولر نشستهاند و ادارات کل با بودجههای هنگفتی که دارند و نیروهای متعدد، توجهی به مشکلات ندارند و امور به صورت روتین و سنتی پیش میرود به شکلی که کار مفید برخی کارمندان به روزی نیمساعت میرسد و بودن یا نبودن مدیران ارشد بر کارکرد این ادارات و دستگاههای اجرایی اثری مثبت یا منفی ندارد.
در این رویکرد امور به صورت مدیریت بحرانی اداره میشوند به معنای روشن تا روزیکه کار گشاد نشد و مشکلات پیچ نخورد و دُمَلِ چرکین نترکید و نارضایتی اجتماعی را سبب نشد، مدیران به هیچ هشداری توجه نمیکنند و اقدامی بهعمل نمیآورند اما همینکه کار به جاهای باریک کشید، همه چکمه میپوشند و برخی نیز به دل سیاه چالش میزنند و برای رفع آن نوحهسرایی میکنند و بعد از این مرحله نیز کار دستگاه تبلیغات است – امروزه به برکت فضای مجازی، هرکدام از این مدیران چندین رسانه دارند- شروع میشود و تصاویری از مدیران چکمهپوش را با عناوینی چون مدیر جهادی به نمایش میگذارند که به دل مشکلات زدند غافل از اینکه مدیری که توان چیرهشدن بر یک مشکل را نداشته هرگز نمیتواند یک بحران را مدیریت کند.
سعدی در گلستان بیتی دارد که میتوان آن را نفی نگرش مدیریت بحرانی به حکمرانی دانست که در میان مدیران ما مرسوم است آنجا که با ذکر چند مثال ساده میگوید:
درختی که اکنون گرفتهست پای
به نیروی شخصی برآید ز جای
و گر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ بر نگسلی
سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
مدیران ما مشکلات معمولی و خُرد را در حوزه درمان، آب، کشاورزی و صادرات رها میکنند و بر زمین میگذارند تا جاییکه این مشکل رشد میکند و به حدی غیرقابل کنترل میرسد و در این مرحله به یاد اقدامات جهادی میافتند.
در همین موضوع کرونا و در روزی که همه دنیا بر ضرورت واکسیناسیون همگانی تأکید کردند، مدیران ما بر شیوههای دیگر درمان پناه بردند و حتی واکسیناسیون همگانی را مسخره میکردند اما امروز و پس از چند ماه تأخیر و وقوع مرگ و میر بالا، بر واردات واکسن تأکید کردند و تصمیم گرفتند واکسیناسیون همگانی را تسریع کنند.
در روزی که شرایط ما به این شکل حاد نرسیده بود و امکان خرید واکسن از «کوواکس» و اجرای واکسیناسیون همگانی را داشتیم به شیوه خود رفتیم و با جهان قهر کردیم و در مسیری پای گذاشتیم که برای همه ناشناخته و عجیب بود و امروز که اوضاع پیچیده و حاد شد اقدام به تغییر مسیر دادیم.
روزهای گذشته هم سید ابراهیم رییسی و هم کیانوش جهانپور بر ضرورت واردات واکسن تا ۴۰ میلیون دُز تأکید کردند و حتی «محمد دلاوری» در برنامه تهران بیست شبکه تهران از قاضیزاده هاشمی پرسید آیا امکان دارد که مقام معظم رهبری نیز از نظرشان مبنی بر منع واردات واکسن فایزر و مدرنا کوتاه بیایند که جناب قاضیزاده پاسخ دادند همین واکسنهای خارجی که در دست داریم مانند سینوفارم نیز اگر در دو مرحله اجرا شوند تا بیش از ۹۰ درصد ایمنی ایجاد میکنند و فایزر و غیرفایزر ندارد و همه این اقدامات و اظهارات البته ارزشمند است هرچند بسیار دیر است و ضرورت داشت دولت دوازدهم چند ماه قبل به این مسیر برود اما نرفت و تا امروز جانهای بسیاری از دست رفت اما جلوی ضرر را هر زمان که بگیریم سود است و امروز هم دولت سیزدهم اقدام به واردات واکسن مورد نیاز و تسریع در واکسیناسیون کند، از مرگهای بیشماری جلوگیری خواهد شد.
امروز هم که اخباری از عزاداری در هیأتهای مذهبی بدون رعایت پروتکلها منتشر شد لازم است دولت سیزدهم از طریق ستاد ملی مقابله با کرونا و همچنین از طریق نهادهای قضایی اقدام به بستن این مکانها کند چون برخی پیشبینی میکنند با ادامه این روند، موج پنجم در پایان دهه اول ماه محرم اوج خواهد گرفت یا حتی موج ششم آغاز خواهد شد.
نباید اجازه داد عزاداری نیز مانند واردات واکسن و طرح واکسیناسیون همگانی، مشمول گذشت زمان شود و جانهای بسیاری را بگیرد تا مدیران متوجه شوند تا چه اندازه در انتشار ویروس دلتا، موثر بود و فشار مضاعفی بر کادر درمان تحمیل شود در شرایطی که در برخی استانها «سرم نمک و برخی اقلام دارویی» ندارند و در برخی استانها «قبر» کم آوردند و در برخی مناطق نیز «تابوت» و در همه استانها بیمارستانها بیش از ظرفیت پر شده است.