مسعود سلیمی محمدعلي جمالزاده در يك خانواده مذهبي در اصفهان به دنيا آمد. او فرزند سيدجمالالدين واعظ اصفهاني بود كه بيشتر اوقات براي وعظ به شهرهاي مختلف ميرفت. جمالزاده از ۱۰ سالگي همراه با پدر خود سفر ميكرد. جمالزاده ۱۲ سال داشت كه پدر او را براي تحصيل به بيروت فرستاد. در دوره اقامت در […]
مسعود سلیمی
محمدعلي جمالزاده در يك خانواده مذهبي در اصفهان به دنيا آمد. او فرزند سيدجمالالدين واعظ اصفهاني بود كه بيشتر اوقات براي وعظ به شهرهاي مختلف ميرفت. جمالزاده از ۱۰ سالگي همراه با پدر خود سفر ميكرد.
جمالزاده ۱۲ سال داشت كه پدر او را براي تحصيل به بيروت فرستاد. در دوره اقامت در اين شهر بود كه اوضاع سياسي ايران در دوران مشروطيت دگرگون شده و با به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلي شاه قاجار شرايط براي آزاديخواهان و مشروطهطلبان دشوار شد از جمله براي پدر جمالزاده كه خود را به همدان رساند تا بتواند راهي عتبات شود اما شانس با او يار نبود چراكه پس از دستگيري به بروجرد فرستاده شد. در نوشتههاي تاريخي آمده كه امير افخم، حاكم بروجرد حكم اعدام پدر جمالزاده را صادر كرد.
جمالزاده در بيروت با ابراهيم پورداود ايرانشناس و اوستاشناس معروف و فرزند ملكالمتكلمين كه بعدها با نام مهدي ملكزاده شناخته شد و صاحب تاليفات بسياري در زمينه تاريخ ايران هم ميباشد، هم دوره بود.
جمالزاده براي تحصيلات دانشگاهي در ۱۹۱۰ ميلادي (۱۲۸۹ خورشيدي) از راه مصر به فرانسه رسيد و سپس به توصيه سفير ايران در پاريس به شهر لوزان در سوييس رفت اما در نهايت چند سال بعد با ديپلم حقوق از دانشگاه شهر ديژون فرانسه فارغالتحصيل شد. جمالزاده سالها در برلن زندگي كرد و در اداره يكي از قديميترين مجلات ايراني خارج از كشور به نام كاوه همكاري داشت. پس از تعطيلي كاوه، جمالزاده به عنوان كارمند محلي به استخدام سفارت ايران درآمد و سرپرستي دانشجويان ايراني به او واگذار گرديد. جمالزاده پس از بازنشستگي در ۱۹۵۶، از برلن به ژنو مهاجرت كرد و تا پايان عمر در همين شهر زندگي كرد.
٭ ٭ ٭
جمالزاده در عمر اندكي بيش از يكصد سال خود، فقط ۱۳ سال در ايران بود اما به گواهي تمام كساني كه او را از نزديك ميشناختند، سراسر عمرش را با ايران زيست و با ايران هرچند از راه دور، نفس كشيد.
او بدون ايستايي كتابهاي فارسي ميخواند، دوستان فارسيزبان را كم و بيش ميديد و بهويژه و بدون احساس خستگي، با دوستان ايرانياش نامهنگاري داشت.
جمالزاده تاليف و تحقيق فراوان داشت كه اگر همه درباره ايران نبود اما همه آنها به زبان فارسي نگاشته شده است.
از فارسي سخنگفتن، بسيار لذت ميبرد و با خاطرات گذشته، با ياد آنها دلخوش و خرسند بود. جمالزاده در ديدار با فارسيزبانان، با هموطنان ايراني، همواره از اصفهان، از خاطرات دوران كودكي خود در محله بيدآباد حكايت ميكرد و گاه نيز از فعاليت سياسي پدرش در دوران آزاديطلبي مشروطيت سخن به ميان ميآورد. بسياري از خاطرات شفاهي جمالزاده در نوشتههايش بازتاب يافته است.
٭ ٭ ٭
جمالزاده فعاليت فكري و نويسندگياش را با پژوهش آغاز كرد و پيش از آنكه به عنوان يك داستاننويس بلندآوازه شود، مولف و نويسنده مسايل اجتماعي، سياسي و تاريخي بود. گنج شايگان نخستين كتاب پژوهشي او به حساب ميآيد و به دنبال آن بايد از پژوهشهاي فراوان او در زمينه رابطه ايران و روس و همچنين پانزده مقالهاي كه در كاوه به چاپ رساند، نام برد. جمالزاده نويسندگي را نخست با كاوه شروع كرد و پس از تعطيلي اين مجله او به همكاري با گروهي از دانشجويان ايراني در اروپا از جمله مشفق كاشاني، حسن نفيسي، احمد فرهاد كه مجله فرنگستان را در برلن بنياد نهاده بودند، شتافت و مقالههايي در آن به چاپ رساند. پس از توقف انتشار فرنگستان، جمالزاده به روزنامههاي داخل ايران روي آورد و در اطلاعات، شفق سرخ، كوشش و ايران آزاد، به نوشتن مطالب اجتماعي پرداخت. از ميان نوشتههاي متعدد جمالزاده ميتوان از پندنامه سعدي به مناسبت جشن هفتصدسالگي سعدي، درباره فردوسي، همزمان با جشن هزاره فردوسي، درباره موسيقي، درباره كتاب، ترجمه قصهاي از آناتول فرانس و داستاني از اسكار وايلد نام برد.
پس از شهريور ۱۳۲۰ كه مجلههاي مختلف ادبي در ايران بنياد نهاده شد، جمالزاده در بيشتر آنها مقاله نوشت و داستان منتشر كرد كه ميتوان به سخن، يغما، ارمغان، وحيد و راهنماي كتاب اشاره كرد.
٭ ٭ ٭
محمدعلي جمالزاده در ادبيات داستاني ايرانزمين، همان نقش ارزشمند و ماندگاري را در نثر دارد كه نيما در شعر فارسي داشت، با اين تفاوت كه اگر نيما وزن و قافيه را در هم ريخت، جمالزاده شيوهاي نوآور را برپا كرد كه تا آن زمان بيسابقه بود. جمالزاده را همراه با هدايت و علوي به عنوان بنيانگذاران اصلي ادبيات داستاني معاصر فارسي ميشناسند.
بسياري بر اين باورند كه داستان كوتاه «فارسي شكر است» كه در كتاب معروف و ماندگار او يعني «يكي بود يكي نبود» كه در ۱۳۰۰ خورشيدي در برلن منتشر شد، به چاپ رسيده نخستين داستان كوتاه فارسي به شيوه غربي شناخته ميشود، ضمن اينكه مقدمه جمالزاده در «يكي بود يكي نبود» هم در جاي خود يك سند ادبي مهم و به تعبيري بيانيه نثر معاصر فارسي به حساب ميآيد. در اين مقدمه جمالزاده بر اين مهم پاي ميفشارد كه كاربرد ادبيات مدرن، نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعكاس مسايل و واقعيتهاي اجتماعي است.
٭ ٭ ٭
جمالزاده در ۲۳ دي ۱۲۷۴ خورشيدي در اصفهان به دنيا آمد و ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو درگذشت. بر پايه سندي كه در كنسولگري ايران در ژنو به تاريخ ۱۳۷۰ خورشيدي به ثبت رسيده، پس از مرگ جمالزاده، نزديك به ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عكسهاي او به سازمان اسناد ملي ايران تحويل شده است. ضمن اينكه كتابخانه و به تعبيري همه داروندارش را هم به دانشگاه تهران واگذار كرده است. جمالزاده چندي پيش از مرگ به درخواست خودش به يك خانه سالمندان در كنار درياچه زيباي لمان در ژنو نقل مكان كرده بود. گفتني است «برگزيده آثار محمدعلي جمالزاده» به كوشش علي دهباشي كه توسط انتشارات شهاب و سخن به چاپ رسيده، از جمله منابعي است كه ما را بيشتر با اين نويسنده بزرگ ايرانزمين آشنا ميكند.